Amordad Weekly Newspaper

فرزانهی فرمند فرهنگ ایرانی درگذشت

- نویسنده هومن الزمی

احسان یارشاطر که وطنش زبان فارسی بود، پرکشید

دکتر احســان یارشــاطر، پیر پاک و پارســای ادب پارســی، شــنبه، ۰۱ شــهریورما­ه ۷۹۳۱ خورشیدی، در ۸۹ سالگی، در ایالت کالیفرنیای ایــاالت متحــدهی آمریــکا چشــم از جهان فروبســت. درگذشــت این دانای دیرزیستهی سردوگرمروز­گارچشیده ما را واداشت تا نگاهی چکیــدهوار به زندگی بیدرنگ و گسســت او بیفکنیم و بازگوییم کنش و کوشش ناایستای او را در راه پاسداری از زبان و ادب پارسی. احســان یارشــاطر در ۴۱ فروردینمــ­اه ۹۹۲۱ خورشــیدی در خانوادهای کاشانیتبار در همدان زاده شــد و تا کالس دوم دبســتان را در دبستان آلیانس یهودیان فرانســوی و بعدا دبستان تایید همدان گذراند. خانوادهی او در سال ۵۰۳۱ یا ۶۰۳۱ خورشیدی به راین (:دلیل) پیشهی پدر خانواده به کرمانشاه کوچیدند. یارشاطر برآمده از خانوادهای فرهیخته بود؛ مادر او زبان انگلیسی را میدانست و پدرش هوادار زبان اسپرانتو بود و کمی از این زبان نوســاخته را به پسرش، احسان، آموخته بود. او در کالس هفتم بود که مادرش را از دست داد و یک سال پس از آن پدرش نیز درگذشت و پس از آن با داییاش در تهران زیست. اســتاد یارشــاطر پس از پایان دبیرســتان به دانشســرای عالی رفت، ادبیات فارسی خواند و در دورهی دکترای زبان و ادبیات فارســی در دانشگاه تهران پایاننامها­ی بحثبرانگیز با این موضوع که معشوق در ادبیات ایران نمیتواند زن باشــد ارایه داد. وی از دههی ۰۲۳۱ خورشیدی در زمینهی پژوهشهای ایرانی و ایرانشناسی کوشیده است. بخش گستردهای از پژوهشهای شادروان یارشــاطر در زمینههای ایران پیش از اسالم و زبانها و گویشهای ایرانی بوده است. زندهیاد ابراهیم پورداوود، از اســتادان ایشان، از مشوقان زندهیاد یارشاطر برای خواندن ادبیات و زبان باستانی ایران بود. وی توسط بورسی از شورای فرهنگی بریتانیا در ایران به لندن رفت تا در زمینهی آموزشوپرور­ش ادامهی تحصیل بدهد، ولی پس از رســیدن به لنــدن نزد والتر هنینگ، اســتاد زبانهای باستانی ایران، رفت. یارشــاطر نزد والتر هنینگ و مری بویس زبان پهلوی را فراگرفت و در سال ۲۳۳۱ خورشیدی کارشناسی ارشد خود را به پایان رساند. موضوع پایاننامــ­هی دکترای ایشــان در مدرســهی مطالعات مشرقزمین و آفریقای دانشگاه لندن این بود که زبان مردم آذربایجان نه ترکی بلکه زبانی بنام تاتی بوده است. یارشاطر در بازگشت به ایران زبانهای باســتانی ایران تدریس کرد. در همین زمان دانشــگاه کلمبیای نیویورک از ایشــان دعوت به تدریس مطالعات ایرانی و به دکتر یارشاطر کرســی ایرانشناسی اعطا کرد. زندهیاد یارشــاطر پس از بازگشــت از کلمبیا به تهران به جای اســتاد گرامیشــان، ابراهیم پورداوود، تدریس کرد. شادروان یارشاطر در سال ۳۳۳۱ خورشیدی به منظور ترجمهی مناسب و شایستهی آفرینههای ادبی جهان «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» را بنیاد نهــاد و در این راه از یاریهای اســداهلل علم، فرنشــین (:رییس) وقت امالک و مســتغالت پهلــوی، نیز بهره گرفت. زمینــهی کاری این بنگاه رفتهرفته گســترده شد و افزون بر ادبیات برونمرزی، مجموعههای نوشتارهای فارسی، ایرانشناسی، آفرینههای فلسفی، ادبیات برای جوانان، خواندنیهای کــودکان، آیینهی ایران و چنــد مجموعهی دیگــر در آن بنگاه چاپ و منتشر شد. ایشان در کارنامهی خود بنیادگذاری «فصلنامهی راهنمای کتاب» و «دانشــنامه­ی ایران و اسالم» را نیز دارد. در ســال ۷۴۳۱ خورشــیدی به پیشنهاد دکتر یارشــاطر و بــا بودجــهی ۲ میلیــون دالری ســازمان برنامه و بودجهی ایــران کار تدوین دانشــنامه­ی ایرانیکا آغاز شد. ایشان بنیادگذار و سرویراستار این دانشنامهی ارزشمند بود. پس از رخدادهای ســال ۷۵۳۱ خورشیدی بودجهی دانشــنامه­ی ایرانیکا قطع شد و با کوشــشهای بنیادگذار این دانشــنامه بنیاد ملی علوم انســانی آمریکا هزینههای این دانشــنامه را بر دوش گرفت. زندهیاد یارشــاطر برای فراهم کــردن هزینههای ایرانیکا بخشــی از مجموعهی آفرینههای تاریخــی خود را بــه ارزش ۳ میلیون دالر فروخت که برخی از این آفرینهها اکنون در دیرینکدهی (:موزهی) متروپولیتن نیویورک هستند. از آغاز بنیادگذاری ایرانیکا نزدیک به ۰۴ ویراســتار و ۰۰۳ نویسنده از سراسر آمریکا، اروپا و آسیا در نگارش این دانشنامه همکاری داشتند. ایشــان در نیویورک مرکز ایرانشناسی را بنیاد نهاد و کتابخانهی زندهیاد سعید نفیسی را خرید و همراه با کتابخانه خودشان به این مرکز بخشــید. زندهیاد یارشاطر در آمریکا کوشید تا آفرینههای کالسیک ادبیات ایران به زبانهای غربی و ژاپنی ترجمه شود. آفرینههای استاد یارشاطر چنیناند: «دستور زبان گویشهای تاتی جنوبی»، «پنج رساله» (نوشتهی پورسینا، ترجمهی دکتر یارشاطر)، «االشارات و التنبیهات» (نوشتهی پورسینا، ترجمهی دکتر یارشاطر)، «نقاشی نوین»، «ســهیم بودن در ویراســتار­ی و نوشتن تاریخ ایران کمبریج»، «شــعر فارســی در عهد شاهرخ»، «داستانهای ادبیات ایران باستان»، «داستانهای شاهنامه»، «تاریخ ادبیات ایران» (در شانزده جلد). همچنین ایشــان ویراســتار ســه جلد از مجموعهی «تاریخ ایران کمبریج» بودند. زندهیاد یارشــاطر ۰۱ کتاب نیــز به زبان انگلیسی نگاشتهاند. لطیفه الویه (یارشاطر)، همسر گرامی دکتر یارشاطر در سال ۹۹۹۱ درگذشت. دکتر یارشــاطر در سال ۵۱۰۲ میالدی جایزهی سالیانه بیتا را پذیرفت. این جایزه به بزرگان فرهنــگ و ادب ایرانی و با پشتیبانی بیتا دریاباری در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد داده میشود. چه نیک که پایان این نوشــتار با پارهای از ســخنان درویش دلریش فرهنگ ایرانی دربارهی زبان فارســی و میهنمان همراه باشد: «وطن ما به یک معنا سرزمینی است پــر از صحراهای فــراخ و کوههای بلند و رودها و دریاچههایی کــه در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و هر بار به پا خاســته تا زخمهای زندگی غالبا دســتخوش ستم و فساد حکمرانانش را درمان کند و تقریبا هر بار بر حســرتش افزوده شده است. ولی ما وطــن دیگری هــم داریم که در ذهنمان جــای دارد. وطنی که رودکی در آن چنگ مینواخت و فردوســی از خرد و دالوریهای قهرمانان ســخن میگفت و خیام سرگردانی انســان را بازمینمایا­ند و ابوسعید و نظامی و سعدی و مولوی و حافظ با استادی حیرتانگیز، از ظرایف روان انسان ـ بیش از همه عشق ـ سخن میگفتند. این وطن را میتوان از گزنــد حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است. وطن من زبان فارسی است.»

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran