Amordad Weekly Newspaper

خواست ‌هی‌کرتیر،‌باال‌بردن‌شکوه‌و‌بزرگی‌ایران

- نویسنده علیرضاکربا­سی

کرتیر جزماندیشی سرکوبگر یا ایراندوستی بزرگیخواه (بخش پایانی)

در بخش نخســت این نوشــتار دربارهی پیونــد کرتیر و ســامانهی فرمانروایی در روزگار شــش پادشاه ساسانی از اردشیر تا نرسی ســخن به میان آمد. در این بخش به واکنش کرتیر در برابــر مانی پرداخته میشود: بیشــترین خردهای که به کرتیر میگیرند نســبت به مانی و رفتاری است که در آن روزگار با وی میشــود. نخست باید گفت که آموزههای مانی که سرشت گنوستیکی داشــت بســیار ضدماده و آنجهانی بود و گوشهنشــین­ی، رنج بــردن و دوری از مســوولیته­ای هازمانــی (:اجتماعی) را میآموزاند، ولی دین زرتشــتی رویکردی این جهانی داشت و به پیروانش میگفت کــه در این جهان و جهــان پس از آن از آفریدههای اهورامزدا به خوشی بهره ببرند و نســبت به مســوولیته­ای هازمانی و سیاسی خود برای بالندگی ایران بکوشند. در ایــران و آن هنگام که خیزش اردشــیر جنبش و نیروی بزرگــی در ایرانیان پدید آورده بود و سیاســت و سامان بخشیدن به زندگی این جهانی پایهای بنیادین شناخته میشــد، آموزههای مانی آرامآرام نشان داد که میتواند سد فرهنگی باارزشی در برابر زنده کردن توانمندی سیاســی ایران باشد که با توجه کردن به مظهرهای اینجهانی معنــا مییافت. حتا ایــن آموزهها میرفت که شــکاف سیاســی و جنگ قدرت میان بخشهای گوناگون را در ایران پدید آورد. بهویژه اینکه مانی توانســته بود به شوند (:دلیل) تبار اشــکانی خــود در خاور ایران رخنه کنــد و در ســالهای پایانی زندگی خود نیز میخواست به سرزمینهای خاوری ایران در کابل و گندهاره برود (ویدن گرن، رویهی .)54 این بهویژه همزمان شده بود با هنگامی که بهــرام دوم در خاور ایران با شورش هرمز روبهرو شده بود و این موضوع به حساســیت پیوند مانویان با این شورش دامن میزد و مانی متهم شده بود که آنها را به استقاللخوا­هی و سرکشی برانگیخته باشد. (زرین کوب، رویهی734). با ایــن همه، بــاز دیده میشــود که در دادرسی (:محاکمهی) مانی در دربار بهرام پادشاه ساسانی با اینکه کرتیر از مخالفان او شــده بود عامل بنیادین نبوده است. در نوشــتههای قبطی چنین آمــده که مغها نخســتین گام را به رهبری پیشوای خود برداشــتند و در برابر او اعالم جرم کردند و آن را به شــاه پیشــکش کردند. در این نوشتهها آمده است: «مجوسهــا رفتند و شــکایت خود را نزد کرتیر بردند. کرتیر به ســونکاادر­س گفت. ســپس کرتیــر و ســونکاادر­س رفتند و مگیستور را از اتهام آگاه کردند و مگیستور به شــاه آگاهی داد. هنگامیکه شاه آن را شنید، در پی سرورم فرستاد و او را خواست». به گفتهی ویدنگرن این نکته میرساند کــه در آن زمان کرتیر هنــوز آن جایگاه را نداشــته که بتواند یکراســت خود را به نزد شــاه برســاند و دو تن دیگر به نام سونکاادرس و مگیســتور برتر از او بودند (ویدن گرن، رویهی .)56 مگیستور که به شــاه نزدیکتر بود اتهام را که چنین بود «مانی علیه قانون ما آموزش میدهد» به نزد شــاه میبرد. دین رسمی زرتشتی که مغها سرپرســتان آن بودند همیشه «قانون» نامیده میشــد (همان، رویهی .)56 این نشان میدهــد که آموزشهای مانی در ســالهای پایانی کارکرد خود سرشــت ضد زرتشتی پیدا کرده بود و در برابر دین زرتشتی تبلیغ میکرد. به ویژه که بهرام پادشــاه ساسانی نیز وی را متهم میکند که: «بــه تو چه نیازی اســت هنگامــی که نه به جنگ میروی و نه به دنبال شــکار» (همان، رویهی .)57 در هنگامــی که ما میدانیــم مانی در روزگار شــاپور یکــم همــراه او بــوده و در کنارش میجنگید (همان، رویــهی .)46 این موضوع آشــکارا نشــان میدهد که آموزههای مانی در درازنــای چندین دهه دگرگون شــده بود و سرشــتی ضد زرتشــتی و ضد ملــی پیدا کرده بود و برای روحانیان زرتشــتی ساسانی که بســیار ملیگرا (البته بــا تعریف آن زمان) و ایرانخواه بودنــد در رویارویی (:تضاد) بود. به گفتــهی دیاکونوف هنگامیکــه تبلیغات مانویان رنگوبــوی ضددولتی و روحانی پیدا کرد واکنشهای ســختی در برابر این دین و پیروانش آغاز شد. بیگمان برخورد با مانویان نه از دید باورهای دینی بلکه از دید روش کار هازمانی آنها بود که از نگاه دیاکونوف بسیار آسیبرسان و خطرناک بود (دیاکونوف، رویهی .)337-328 رفتــار کرتیر با بوداییان نیز خالی از احساسهای ایراندوستا­نه نبود. فرمانروایی کوشــانی در خاور زیر پوشــش بوداییگری رخنه و گســترش بســیاری پیدا کرده بود و فرمانروایی سیاسی ایران را در آن سرزمینها به خطر انداخته بود. بیهوده نبود که نخســتین پادشاهان ساســانی بهویژه شاپور یکم و دوم کوشش بسیاری برای نابودی این فرمانروایی انجــام دادند که رخنهی سیاســی آن تا بلخ و خراسان رسیده بود (ن ک به: امریک، رویهی .)415-398 با آنچه آورده شد میتوان به این دستاورد رسید که کارهای کرتیر در گســترش دین مزدیسنا در سالهای نخســتین پادشــاهان ساسانی برای زنده کردن آرمان هخامنشیســ­ازی بود که شــعار بنیادین پادشاهان ساسانی به شمار میرفت و این دو، چنان با هم آمیخته شــده بود که جدا کردن آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. بیگمان مزدیسنا و ایرانیگرای­ی به مانند دور روی یک ســکهای بودند که زنده کردن یکی بی دیگری شــدنی نبود و کوشش کرتیر در کرانمند ساختن دینها و مکتبهای دیگر برای باال بردن شکوه و بزرگی ایران بود. آنچه به دست اردشیر و شــاپور برای شکوه بزرگی ایران در گسترهی سیاسی رقم خورد به دست کرتیر و هماندیشان او در گسترهی فرهنگی و دینی انجام شــد و بیش از چهار سده ایران را نیرومندتری­ن کشور جهان کرد.

یارینامه در شماره 394 اورده شده است

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran