Amordad Weekly Newspaper

تاریخ یهود (بخش )35

- نویسنده اردالن کوزهگر

تاریخ یهود را از کتاب نخست سموئیل تا کشته شــدن شائول نخستین پادشــاه بنیاسراییل و پســرانش پیگرفتیم. کتاب نخست سموئیل با این رویداد به پایان میرسد. دربارهی کتاب ســموئیل چنیــن مینماید که چندین نویســنده در دربار داوود یا ســلیمان از بنمایههای گونهگون دســت بــه نگارش این کتاب زده باشند و این هر دو کتاب در بن یکی بوده که در آینده دو بخش شده است. ولی «کتاب دوم سموئیل»؛ این کتاب با رسیدن خبر مرگ شائول و فرزندانش به داوود و به سوگ نشستن او آغاز میشود. آنگاه داوود به «حبرون» رفت و خود را شاه بنیاسراییل خواند. (حبرون یا برابر تازیاش «الخلیل» در 32 کیلومتری جنوب اورشلیم، در اصل شهری کنعانی بود.) ولی پسر چهلســالهی شــائول به نام «ایشبوشت» (در عبری ִֽאיְׁשּבֶֹׁש‬ת)، که از جنگ جان به در برده بود، خود را به «َمَحنایــم» (در عبری ַמֲחִַנים، شهری در خاور رود اردن، در باختر تپهماهورها­ی طلوعالذهــ­ب کنونی) رســید و در آنجا خود را جانشــین پدر خواند. پس دو تــن همزمان بر بنیاسراییل ادعای پادشــاهی نمودند. از داوود تیرهی یهودا پشتیبانی کردند و دیگر بنیاسراییل پشت ایشبوشت ایستادند. پس جنگ میان این دو مدعی پادشاهی ناگزیر شد، ولی اندکی پس از آغاز درگیریها «ابنیر» - که از دیرباز سردار سپاه شــائول بود و اکنون به ایشبوشت خدمت میکرد - بر سر اتهامی که ایشبوشت به او زد، خشمگین شــد، روی از پادشاهش برتافت، به داوود نامه نوشت و از او خواست که بپذیردش. داوود بدو نوشت که تنها در صورتی که همسر پیشینم میکال را با خود بیاوری تو را نزد خویش خواهم پذیرفت. پس ابنیر هم به زور میکال را (که اکنون زن مرد دیگــری بود) با خود برد و در ضمن بزرگان بنیاسراییل را هم در پذیرش داوود در جایگاه پادشاهی بنیاسراییل قانع نمود. سپس، به سوی داوود رهسپار گردید، ولی پیش از رسیدن به دربار داوود به دست سردار ســپاه داوود به نام «یوآب» - که از برای کشتن برادرش در جنگ از ابنیر کینه داشت - کشته شد. ولی داوود برای کشته شدن ابنیر به سوگ نشست و یوآب، فرزندان و خاندانش را نفرین نمود. اندکی پس از آن رویداد دو تن از ســرداران ایشبوشــت به نامهای «بعنه» و «ریکاب» هنگامــی که پادشاهشــا­ن در خواب بود به خوابگاهش رفتند و سر ایشبوشت را بریدند و آن را بــرای داوود بردنــد. ولی داوود هر دوی آنان را به گناه خیانت کشت. اینگونه ایشبوشت تنها دو سال پادشاه بنیاسراییل ماند. از این پس، داوود پادشــاه بیهماورد بنیاسراییل گشت. بزرگان بنیاسراییل نیز به نزد او رفتند و با او بیعت کردند. داودد پس از تســجیل پادشــاهی به شهر اورشلیم که در دست «یبوسیها» بود تاخت و آن را گشود. (پژوهشگران گمان میکنند میدهند که یبوسیها با هوریها در پیوند باشند) سپس جایگاه خود را دژ «صهیون» در نزدیکی اورشلیم گذاشت. داوود پادشاه در نبردی دیگر شهر «جت» را که بزرگترین شهر فلســتینیه­ا بود گشــود. موآبیها را شکســت داده و بسیاری از آنان را کشت و بازماندگان را باژگزار (:خراجگزار) خود نمود. او «َهَددعَزر» پادشاه «صوبی» را شکست داد و مردمان سوریه و «ادومیها» را نیز تابع خود نمود. این پیروزیها برای داوود اعتبار بســیار به ارمغــان آورد و غنیمت و دارایی بسیاری نیز روانهی اورشلیم شد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran