تاریخ یهود (بخش )39
تاریخ یهود را از کتاب یکم پادشاهان تا آنجا پیگرفتیم که ســلیمان در ســالهای پایانی پادشــاهیاش از خداوند دور شــد و خدایان دیگر را پرســتید. پس، خداوند دشــمنانی را برای او برانگیخت که مهمترینشــان یربعام بود که خداوند بدو وعدهی پادشاهی بر بیشتر تیرههای بنیاسراییل را داد. سرانجام سلیمان پس از چهل سال پادشاهی درگذشت و پســرش «رحبعام» جانشین او شد. یربعام که اکنون داعیهدار پادشاهی بود، آنگاه که خبر مرگ ســلیمان را شنید به نزد تیرههای شــمالی بنیاسراییل رفت و سپس به نمایندگی از آنان با رحبعام گفتوگو کرد. او به رحبعام دربارهی سختگیریهای پدرش ســلیمان گفت و افزود تنها اگر او قول دهد که چون پدرش ســخت نگیرد پادشاهی او را خواهند پذیرفت، ولی رحبعام به درشــتی بدو پاســخ داد، در نتیجه تیرههای شــمالی بنیاســراییل سر به شــورش برداشتند و بر پادشاهی فرزندان داوود گردن ننهادند. تنها قبیلــهی یهودا به رحبعام وفادار ماندند و دیگر تیرههای بنیاســراییل یربعام را پادشاه خویش دانســتند. این آغاز جدایی ســرزمین یهود بود. از این پــس، در بخش جنوبی که به نام تیره یهودا خوانده میشد خاندان داوود فرمــان میراندند و بخش شــمالی که دیگر تیرههای بنیاســراییل بودند به نام اسراییل خوانده میشــد. این دو ســرزمین همواره با یکدیگر درگیری داشتند. یربعام پس از پادشــاهی، چون بنیاســراییل برای نیایش راهی اورشــلیم میشدند، نگران شــد که این روند مردمانش را به پادشــاهی رحبعــام نزدیک کند. پس تدبیری اندیشــید تا جایگزینی برای نیایش مردمانش بســازد تا دیگر به اورشــلیم نرونــد. پس دو تندیس گوســاله و چند بتخانه ســاخت تا مردمان به پای آنان قربانی کنند. همچنین به جای اینکه بر پایهی آیین از تیرهی الوی کاهن برگزیند، پیشــهی کاهنی را به مردمان عادی ســپرد. همچنیــن او تاریخ روزهــای آیینی یهودیان را جابهجــا کــرد. اگرچه نقشــهی او گرفت و مردمانــش بــه این نیایشــگاهها روی آوردند، ولی به راین (:دلیل) گمراه نمودن بنیاســراییل خداوند از او خشمگین شد. پس به او هشدار داد که از برای گناهانش، خاندانش برمیافتند و بنیاسراییل در آن ســوی رود فرات آواره خواهد شد. یربعام بیســت و دو سال پادشاهی کرد و پس از درگذشتش پسرش «ناداب» پادشاه شد. ولی دربارهی پادشــاهی رحبعام بر یهودا؛ رحبعام آنگاه که جانشــین پدر شد چهل و یک ساله بود. نافرمانی مردمان یهودا از فرمان خداوند حتا از نافرمانی تیرهایهای شمالی بنیاســراییل هم بیشتر بود. آنان بتخانههــا بر پا داشــتند و لــواط در آن ســرزمین رواج یافت. پنج ســال پس از پادشاهی رحبعام «شیشق»، فرعون مصر، به ســرزمین یهودا تاخت و اورشــلیم را گرفت و تاراج نمود. رحبعام هفده ســال پادشــاهی کرد و پس از او پسرش «ابیا» جانشینش شد. آغــاز پادشــاهی ابیــا همزمان بــود با هیجدهمین ســال پادشــاهی یربعام. ابیا تنها سه ســال پادشاهی کرد. او نیز مانند پدرش مردی نابکار بود. پس از مرگ ابیا پسرش «آســا» به پادشاهی یهودا رسید. این رویداد همزمان با بیســتمین ســال پادشاهی یربعام بر اسراییل بود. آســا در ســنجش بــا پدرانش پادشــاه وفادارتری به خداوند بنیاســراییل بود. او لواطکاران را از یهودا بیرون راند، بسیاری از بتخانههــا را از میــان بــرد و بتها را شکســت. هنگامی که تیرههای شمالی به یهودا تاختند و پیشــروی کردند، آســا با پادشاه سوریه همپیمان شد و سوریها نیز به اسراییل تاختند، پس اسراییلیها نیز دست از تازش به مرزهای یهودا کشیدند. آســا در کهنســالی دچار پادرد سختی شد و ســرانجام درگذشت. او چهلویک سال پادشــاهی نمود و پس از او پسرش «یهوشافاط» پادشاه شد.
یارینامه: کتاب مقدس فارسی