دستانیکهبهسن گهاجانمیبخشد
گفتوگو با استاد سنگتراش کازرونی، بهروز پیرآذین
به روستای غار شاپور برای گفتوگو با استاد ســنگتراش مهربان، بهروز پیرآذین رفتم. هوا ســرد بود و استاد بیرون از خانهی کوچک و قدیمــی خود که هم جــای زندگی او و هم کارگاهش بود با دستان زخمی سرگرم قلمزنی بر روی سنگی بود، ســنگی که داشت کمکم تبدیل به تندیس شــاپور ساسانی میشد. از استاد خواستم که خود را برای ما معرفی کند. او این گونه آغازید: بهروز پیرآذین هســتم، اهل کازرون و زادهی سال 9331خورشیدی. از همان 10 سالگی که در کورههــای آجرپزی کازرون کار میکردم با باقیماندهی ِگِل آجرها، شــکلهای گوناگونی درســت میکــردم و در کنار گرمــای کوره میگذاشتم تا خشــک شود و از همان آغاز به کارهای هنری دلبسته بودم.
از چه زمانی به گونهی جدی تصمیم گرفتید که به دنبال سنگتراشی بروید؟ سال 1731خورشیدی به تختجمشید رفتم و شکوه آنجا نقشــی ماندگار بر جانم گذاشت و به سرشــتم شــور و انرژی داد. در بازگشت از تختجمشید همهی کار و زندگی خود را کنار گذاشتم و تنها در اندیشهی یاد گرفتن و انجام این کار شــدم و کمابیش 4 سال در کوههای دوان (پیرامــون کازرون) بدون ابزار ویژه، تنها با پیچ چرخان شروع به طراحی و نقاشی روی سنگها میکردم و سپس آن را میتراشیدم.
چه شــد که پس از 4 سال کار در کوه تصمیم گرفتید کاین کار را در سطح شهرستان کازرون انجام دهید؟ واپسین نقاشــی و سنگتراشی در کوه نقش خواجهحافظ شیرازی بود. ساخت این کار، دو هفته به درازا کشــید و فهمیدم که میتوانم کار سنگتراشــی را بســیار خــوب دنبــال کنم، خواســتم که از خــود خواجهحافظ که لسانالغیب است بپرسم و در فالی ایشان این گونه پاسخ دادند: به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت بنای عهد قدیم استوار خواهم ساخت
در چه سالی به روستای غار شاپور آمدید؟ چند ســالی در کازرون مغازه داشتم و در سال 1383 به روســتای غار شاپور آمدم و با خریدن این ملــک کار را آغاز کردم. چون فضای اینجا بزرگ و به کوه و غار شاپور نزدیک بود با ادارهی میراثفرهنگی همکاری کــردم و آنها پروانه (:اجازه) دادند که بازدیدکنندهها وسیلههای خود را اینجا بگذارند. در این چند ســال کوشیدم که امانتدار خوبی برای آنها باشم.
آیا نهاد یا ادارهای از کار شما پشتیبانی میکند؟ نه، من از آغاز تا به امروز خودم به تنهایی کار کردم و ادامه دادم. نه تنها به خاطر همکاری کردن با آنها هیچ پشــتیبانیای نشدهام، که پادورزیهای (:مخالفتهای) بســیاری نیز با کار من کردهاند. کارهایتان را چگونه میفروشید؟ برخی از آفرینهها (:آثار) برابر ســفارش خریدارها است و شــماری را هم گردشگران میخرند، از جمله کشورهای اروپایی مانند فرانسه، انگلیس، ایتالیا و ... وگرنه سلیقهی خودم چیز دیگری است، آفرینههایی همچون تندیس شــاپور ساســانی، کورش بزرگ، اشو زرتشــت و شاهان ایرانی را برای فروش آماده میکنــم، چون روزی که به روستای غار شاپور آمدم با خودم پیمان بستم که از همهی ســنگهای رودخانهی شاپور تندیس بزرگان ایرانی را بسازم.
چه احساســی دارید هنگامی که از یک سنگ بیشکل، آفرینهای را پدید میآورید؟ از یک سنگ سرد و مرده آفرینهای میسازم و به آن جان و زندگی میدهم و این یعنی آفرینش.
سنگهای خود را از کجا فراهم میکنید؟ برای کارهای بزرگ چون نیاز به برش دادن و گونیــا دارم از کارخانههــا میخرم و برای کارهای کوچکتر از ســنگهای رودخانهی شاپور، چراکه ســنگهای رودخانه استحکام بــاال و رنگبنــدی دارد و تا انــدازهای نیز صیقلی هستند.
آیا دوســت دارید هنر سنگتراشی خود را به دیگران بیاموزید؟ بلــه، مــن دورههــای آموزشــی حکاکی و سنگتراشــی را در ادارهی میراثفرهنگــی کازرون برگزار کردم. در ســطح شهرســتان کازرون کارآموزان بسیاری داشتم و در همین روســتا هم چند کارآموز داشتهام که رایگان به آنها آموزش دادهام.
برای آمــوزش دادن به کارآموزان و یا آفریدن یک آفرینه بر روی سنگ چه اندازه زمان نیاز است؟ به دلبســتگی، بردباری، حوصله و اســتعداد کارآموزان بســتگی دارد. بــرای یک آفرینهی بــزرگ کمابیش دو هفته و بــرای آفرینههای کوچکتر 3 تا 4 روز زمان میبرد.
سخن پایانی شما: تاق کسرا به لب دجله هویداست هنوز تختجمشید بلنداختر و برپاست هنوز کیش زرتشت به آتشکده برجاست هنوز ماند آن قوم که از او ماند به جا نام و نشان