ژان والژان یکی از قهرمانهای ادبیات داستانی جهان است
نگاهی به نمایش پرفروش «بینوایان» شاهکار ویکتور هوگو
بینوایان شاهکار ویکتور هوگو است و نویسندهی فرانسوی سدهی نوزدهم را به تصویر کشیده است و آفرینه :( اثر) تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه بهشمار میآید. ویکتور هوگو 17 سال را صرف نوشــتن این آفرینهی برجسته کرده است. ادیبان و پژوهشــگران بر این باورند که بینوایان هوگو هرگز کهنه نخواهد شــد و هرگز اهمیت و ارزشش کم نمیشــود. این یکی از کتابهای انگشتشــماری اســت که اگر هــزاران توفان سهمگین و سیل بنیانکن از مکتبها و سبكها از سرشان بگذرد همچنان استوار خواهد ماند و چیزی از عظمت ابدیشان کاسته نخواهد شد. بینوایانی که حســین پارسایی در هتل اسپیناس پاالس بــه روی صحنه برده روایتی اســت که بیشــتر از فیلم بینوایان بــه کارگردانی تام هوپر (سال )2012 وام گرفته شده است. دکور نمایش بینوایان مانند نمایش الیور توییست بزرگ است، اما دکور در بیشتر موارد ثابت است و مانند نمایش الیور توییســت تغییر نمیکند؛ شاید راین (:دلیل) آن فضای سالن هتل اســپیناس پاالس است و میتوان به این برآیند (:نتیجه) رســید که سالن وحدت برای کارگردانان این دســته از نمایشها فضای مناسبتتری است. لباس بازیگران این نمایش نیز همچون صحنهی سن به خوبی طراحی و همگی با وسواس فکری گزینش شــدهاند و مشــخصا آنها با توجه به چیدمان و رنگبندی صحنه انجام گرفته است. اوج این سلیقه را میتوان در صحنههای شلوغی همچون آوازخوانی دستهجمعی مردم پیدا کرد و بار دیگر به گروه پشــتصحنهی نمایش آفرین گفت. گروه موســیقی نیز در باالی صحنه جای دارد و یکــی از مهمتریــن جنبههــای نمایش بینوایان موسیقی و آوازهای آن است. بینوایان به عنوان آفرینهای موزیکال روی صحنه رفته است و گروه موسیقی نیز در لحظهبهلحظهی آفرینه همراه بازیگران پیش میرود. بازیگران نمایش بینوایان نیز به دو دسته بخش میشوند، برخی پیشینهی بازی در نمایش دارند و برخی که با صحنهی نمایش ناآشــنا هستند. پارســا پیروزفر و نوید محمدزاده روبهروی هم آغاز به آوازخوانــی میکنند و بازی زیبایی را به نمایش میگذارند. (پیروزفر در نقش ژان والژان و محمدزاده در قالب بازرس ژاور) سحر دولتشاهی و هوتن شکیبا در نقش زوج تناردیهها ظاهر شدند و بازی بهیادماندنیای از خود به یادگار گذاشتد. آنها با اینکه کمی دیر وارد فضای داستان شدند، اما به تنهایی توانستند صحنه را ازآن خود کنند و با بازی نرم و روانشــان، چشم هر بینندهای را به خود خیره کنند. نیلوفر خوشخلق در نقش فانتین، اشــکان خطیبی در نقــش ماریوس و امیرحسین فتحی در نقش آنجلراس نیز خوش درخشیدند. همچنین بازیگرانی که نامی آشنا در صحنهی نمایش نداشتند ژولیت رضائی و دلوین ذبیحی در نقش کودکی کوزت و ســحر ستوده و باران احصایی نقش بزرگســالی کوزت را به خوبی به تصویر کشید. «ژان به جرم دزدیدن قرصی نان به ســه سال زندان محکوم شــد، چند بار اقدام به فرار کرد و هر بار پس از دستگیری به دورهی محکومیتش اضافه شد. سرانجام پس از پانزده سال از زندان آزاد شد. او در پاریس نتوانست هیچ کاری برای خود دست و پا کند. هیچکس حاضر نبود به یك سابقهدار کار بدهد. او عازم شهر کوچكتری در جنوب شرقی فرانسه شــد. در اینجا نیز همهی درها را به روی خود بسته دید.
در ورقهی شناســایی او ثبت کرده بودند که انسانی بســیار خطرناک و اصالحناپذیر است. نهتنها کسی به او کار نداد بلکه حتا جایی نیافت تا شب را در آن به سر ببرد. سرانجام آخرین فردی که در خانهاش را بر روی او میبست به خانهی محقری در آن سوی میدان شــهر اشاره کرد و گفت شاید او حاضر باشد شــب جایی به تو بدهد تا از سرما نلرزی. ژان هم بناچار آنجا رفت و در زد. پیرمردی در را به آرامی باز کرد. پیش از آنکه بپرسد که هستی یا چه میخواهی گفت: “خوش آمدی پسرم.” پیرمرد پیش از غذا دعا کرد. ژان با ولع تمام غذا میخورد، پس از پایان غذا رو به خدمتکار کرد: “لطفا روی تخت شــمد سفید پهن کنید”، ژان پرسید: “شما مرا اینجا نگه میدارید؟ آن هم تمام شب؟ آیا از من نمی ترسید؟” ... در پــی آن مهماننــوازی امــا ژان قاشــق و چنگالهای نقره را از خانهی اســقف به سرقت برد و دوباره دســتگیر شــد و در بازجویی به آن اعتراف کرده اســت. اسقف گفت: “این مرد دزد نیست، شــما نباید او را دستگیر میکردید، من خودم ســرویسهای نقره را بــه او داده بودم.” اســقف شــمعدانهای نقره را نیز آورد و گفت: “پســرم، شــمعدانها را فراموش کرده بودی.” ژاندارمها نیز ژان را رها کردند و رفتند. اسقف به ژان گفت: “امیدوارم با پولی که از فروش نقرهها به دست خواهی آورد، شرافتمندانه زندگی کنی، در این خانه همواره بر روی تو باز اســت.” و این آغاز تحول ژان وال ژان در رمان ماندگار بینوایان اســت. ژان وال ژان با تغییــر و دگرگونیهای درونــی، راهی را در زندگی پیش میگیرد که از او انسانی بزرگ میسازد. او یکی از قهرمانهای بزرگ ادبیات داستانی جهان است.