Amordad Weekly Newspaper

به ایرانزمین بود، زن شهریار

به فرخندگی 29 بهمن جشن سپندارمزگا­ن گفتوگو با توران شهریاری چکامهسرای زرتشتی

- خبرنگارامر­داد فیروزهفرود­ی

اسفند‌واژ‌هاي‌پارســي‌است‌برگرفته‌از‌واژ‌هي‌ سپنت ‌هآرمييتي‌به‌چم‌معني‌فروتني‌و‌بردباري‌ نيك‌و‌سپند‌(:مقدس). سپنت ‌هآرمييتي،‌ســپندارمز،‌اسپندارمز‌يا‌اسفند‌‌ نام‌واپســين‌ماه‌سال‌است‌و‌نام‌پنجمين‌روز‌ هر‌ماه‌در‌ما‌ههاي‌س ‌يروز‌هي‌ايراني‌بر‌پاي ‌هي‌ گاهشمار‌(:تقويم)‌باستاني‌ايران. ايرانيــان‌از‌ديربــاز‌در‌روز‌ســپندارمز‌از‌ماه‌ ســپندارمز،‌يعني‌روزي‌كه‌نــام‌ماه‌با‌نام‌روز‌ برابر‌م ‌يشد،‌جشــن‌بزرگداشت‌جايگاه‌زن‌و‌ صد‌البته‌جشن‌پاسداشت‌جايگاه‌زندگي‌را‌ب ‌هپا‌ م ‌يداشتند‌چراكه‌به‌باور‌ايرانيان،‌روز‌سپندارمز‌ ا‌زآن‌امشاسپند‌(:پاكان‌جاويد)‌سپندارمز‌است‌ كه‌خوي ‌شكار ‌ياش‌(:وظيفــ‌هاش)‌در‌جهان‌ مادي‌نگهباني‌و‌پاســداري‌از‌زمين‌است‌و‌در‌ گون ‌هي‌مينو ‌ياش‌نماد‌بردباري،‌فروتني،‌عشق‌ و‌فداكاري‌است.‌ ســپندارمز‌فرشت ‌هي‌پاسدار‌زمين‌است،‌زميني‌ كه‌خوي ‌شكاري‌بــاروري‌و‌زايش‌را‌بر‌دوش‌ دارد‌هماننــد‌زنان‌كه‌زندگي‌م ‌يزايند،‌همانند‌ زنان‌كــه‌بردبارند‌و‌فروتن،‌همانند‌مادران‌كه‌ عشق‌م ‌يورزند‌و‌مهر‌م ‌يآموزانند.‌زن‌و‌زمين‌ زندگي‌را‌سامان‌م ‌يدهند.‌زن‌،‌زمين‌و‌زندگي‌ را‌تكرار‌كرد‌و‌بازهــم‌تكرار؛‌اما‌در‌وراي‌اين‌ تكرار،‌همواره‌انديشه‌موج‌م ‌يزد،‌انديش ‌هاي‌كه‌ نم ‌يتوانست‌زن،‌زمين‌و‌زندگي‌را‌‌از‌يكديگر‌ جدا‌كند.‌زن‌و‌زمين‌يــادآور‌رويش‌و‌باروري‌ هستند‌و‌زندگي‌با‌همين‌روي ‌شها‌آغاز‌م ‌يشود.‌ چگونه‌م ‌يشــود‌از‌كنار‌او‌كــه‌زندگي‌را‌معنا‌ م ‌يبخشد،‌ساد‌هانگارانه‌گذشت.‌هرچند‌گذشتند‌ اما‌ايراني‌نگذشت‌و‌نگذاشت‌كه‌بگذرند. نياي‌م ‌ن‌و‌تو،‌اســفندماه‌كــه‌م ‌يآمد،‌صداي‌ رويش‌و‌نجواي‌باروري‌زمين‌را‌كه‌م ‌يشــنيد،‌ بردباري‌زميــن‌براي‌آغاز‌زندگي‌را‌كه‌م ‌يديد‌،‌ زن‌را‌گرامي‌م ‌يداشت،‌زني‌را‌كه‌همسر‌است،‌ هماني‌كه‌مادر‌است،‌كدبانويي‌كه‌مهربان‌است‌ چون‌زن‌اســت،‌مهربان‌است‌چون‌مادر‌است،‌ مهربان‌است‌چون‌سرشتش‌از‌مهر‌است. ايران‌از‌اي ‌نگونه‌زنان‌پارسا‌بسيار‌دارد.‌از‌اين‌ رو‌به‌بهان ‌هی‌فرارسيدن‌جشن‌سپندارمزگا­ن‌و‌ روز‌گراميداشــ­ت‌زنان‌و‌مادران‌پارسا‌با‌توران‌ شــهرياری‌چكام‌هسرای‌زرتشــتی‌و‌بانويی‌ فرهيخته‌به‌گف ‌توگو‌نشستيم. توران‌شــهرياری‌در‌يك‌خانواد‌هی‌زرتشــتی‌ در‌شــهر‌كرمان‌چشــم‌ب ‌ه‌جهان‌گشود.‌پدر‌ بزرگش‌ميرزا‌بهرام‌از‌نا ‌مآوران‌زرتشــتيان‌آن‌ زمان‌در‌كرمان‌بود.‌پدر‌توران‌شــهريار‌ميرزا‌ بهرام‌شــهرياری‌نيز‌مانند‌پــدرش‌در‌كرمان‌ نا ‌مبردار‌داشت.‌توران‌دبستان‌و‌دبيرستان‌خود‌ را‌در‌شــهر‌كرمان‌ب ‌ه‌پايان‌رساند.‌سرودن‌را‌ از‌2١‌ســالگی‌آغاز‌كرد.‌به‌سرود‌ههای‌پروين‌ اعتصامی‌دلبستگی‌سرشــاری‌داشت.‌پس‌از‌ پايان‌دبيرستان‌برای‌ادامه‌تحصيل‌به‌تهران‌ رفت‌و‌در‌سال‌٤٣٣١خورشيد­ی‌از‌دانشكد‌هی‌ حقوق‌در‌رشت‌هی‌قضايی‌دان ‌شآموخته‌شد.‌

سرودهای برای دکتر مصدق

در‌ماه‌بهمن‌٠٣٣١خورشيد­ی‌همراه‌با‌خانم‌مدير‌ و‌دبيرخط‌و‌برخی‌از‌شاگردان‌ممتاز‌دبيرستان‌با‌ تعيين‌زمان‌قبلی‌و‌برای‌عرض‌شادباش‌به‌دكتر‌ مصدق‌به‌محل‌كار‌ايشان‌رفتيم‌و‌سرود‌هام‌را‌ در‌پيشگاه‌دكتر‌مصدق‌خواندم.‌خانم‌مدير‌ ســرود‌هام‌را‌قاب‌كرده‌بود.‌آن‌را‌با‌سبد‌ گل‌تقديم‌كرد‌كه‌دكتر‌مصدق‌از‌آن‌ خوشش‌آمد‌و‌در‌حال ‌یكه‌همه‌دورش‌جمع‌شده‌ بودند‌آ ‌نرا‌در‌بغل‌گرفت‌و‌با‌هم‌عكس‌گرفتيم.‌ آن‌عكس‌در‌تارنمای‌من‌با‌امضای‌دكتر‌مصدق‌ موجود‌است.

پایهگذاری اتحادیهی زنان حقوقدان

در‌ســال‌2٤٣١خورشــ­يدی‌بــا‌همراهــی‌ كمابيش‌٠2‌زن‌حقــو ‌قدان‌ديگر‌اتحادي ‌هی‌ زنان‌حقــو ‌قدان‌ايران‌وابســته‌بــه‌يكی‌از‌ كميسيو ‌نهای‌ســازما ‌نملل‌را‌تشكيل‌داديم.‌ اين‌اتحاديه‌در‌سال‌7٤٣١‌در‌تهران‌همايشی‌ را‌با‌باشــندگی‌(:حضــور)‌بيــش‌از‌٠5‌زن‌ حقو ‌قدان‌از‌سراسر‌جهان‌بر‌پا‌كرد‌كه‌در‌آن‌ زمان‌و‌در‌نوع‌خود‌كاری‌بزرگ‌بود.‌ در‌ســال‌28٣١‌از‌ســوی‌كانــون‌وكالی‌ دادگســتری‌مركز‌به‌همونــدی‌(:عضويت)‌ كميســيون‌حقوق‌بشــر‌كه‌شــيرين‌عبادی‌ فرنشــينی‌(:رياســت)‌آن‌را‌بردوش‌داشــت‌ برگزيده‌شدم.‌سپس‌در‌ســال‌٤8٣١‌از‌سوی‌ گروه‌محقق‌به‌عنوان‌نخستين‌اقليت‌دينی‌پس‌ از‌گذشــت‌٣5‌سال‌به‌عضويت‌هيات‌مدير‌هی‌ كانون‌وكالی‌دادگستری‌تهران‌درآمدم.

شرکت در انجمنهای ادبی

بيــرون‌از‌هازمــان‌زرتشــتی‌در‌انجم ‌نهای‌ ادبی‌و‌در‌هماي ‌شهای‌وكال‌نيز‌ســخنرانی‌و‌ چكام ‌هخوانی‌داشــتم.‌در‌7‌اسفند‌٤8٣١‌روز‌ اســتقالل‌كانون‌وكال‌در‌جمع‌ب ‌یشماری‌از‌ وكال‌و‌قضات‌دادگســتری‌سرود‌هی‌«وكيل‌ مدافع»‌را‌در‌ســالن‌وزارت‌كشور‌خواندم‌كه‌ بدان‌توجه‌شد. در‌دو‌كنگــر ‌هی‌جهانی‌زرتشــتيان،‌يكی‌در‌ كنگر‌هی‌پنجم‌زرتشــتيان‌در‌بمبئی‌و‌يكی‌ در‌ســال‌97٣١‌در‌تگزاس‌همياری‌داشتم.‌ در‌كنگر‌هی‌بمبئی‌سرود‌های‌برای‌درگذشت‌ بانــو‌اينديرا‌گاندی‌كه‌چنــد‌ماه‌پيش‌از‌آن‌ درگذشته‌بود‌و‌همسر‌يكی‌از‌پارسيان‌معروف‌ و‌حقــوق‌دان‌بمبئی‌بود‌خواندم‌كه‌دكتر‌مهر‌ آن‌را‌به‌انگليسی‌ترجمه‌كرد‌و‌پسنديده‌شد‌ و‌ترجم ‌هی‌انگليســی‌و‌خود‌سروده‌را‌برای‌ راجيو‌گاندی‌پسر‌آن‌شادروان‌كه‌نخست‌وزير‌ هند‌بود‌فرستادم. در‌كنگر‌هی‌جهانی‌زرتشتيان‌در‌تگزاس‌نيز‌ جســتاری‌به‌نام‌«تاثير‌جها ‌نبينی‌زرتشت‌بر‌ شعر‌و‌ادب‌پارسی»‌ارايه‌كردم‌كه‌ترجم ‌هی‌ انگليســی‌آن‌نيز‌هم‌زمان‌در‌ســالن‌ديگر‌ خوانده‌شد.‌

رونمایی از تندیس کورش بزرگ

همراه‌با‌دكتر‌باستانی‌پاريزی،‌دكتر‌ اســالمی‌ندوشــن‌و‌دكتر‌حسين‌ وحيــدی‌در‌ســال‌٤99١ميالدی‌ به‌ خجستگی‌ پرد ‌هبرداری‌ از‌ تنديس‌ كــورش‌بزرگ‌و‌بر‌پايــ ‌هی‌دعوت‌وزارت‌ اقلي ‌تهای‌استراليا‌به‌سيدنی‌رفتم.‌در‌نخستين‌ روز‌در‌برابر‌تنديس‌كورش‌چكام ‌های‌(:شعری)‌ را‌كه‌در‌وصف‌وی‌ســروده‌بودم،‌خواندم.‌اين‌ چكامه‌به‌انگليســی‌ترجمه‌و‌در‌رســان ‌ههای‌ فارس ‌یزبان‌خارج‌چاپ‌شد.‌ در‌سفری‌ديگر‌به‌دعوت‌دانشگاه‌هامبورگ‌ به‌همــراه‌موبد‌فيروز‌آذرگشســب‌به‌آلمان‌ رفتيم‌تا‌در‌آيين‌زادروز‌اشــو‌زرتشت‌و‌نيز‌در‌ آيين‌گشايش‌ديرينكد ‌هی‌(:موز ‌هی)‌ايران‌در‌ آلمان‌شركت‌كنم.‌در‌آنجا‌سرود ‌های‌دربار ‌هی‌ ايران،‌آلمان،‌زرتشــت‌و‌اهورا‌خواندم‌و‌موبد‌ فيروز‌هم‌دربار ‌هی‌گاتها‌سرود ‌ههای‌زرتشت،‌ سخن‌گفت. ســرود‌ههای‌توران‌شــهرياری‌از‌سال‌٠٣٣١‌ در‌گاهنام ‌ههای‌(:مجالت)‌اطالعات‌هفتگی،‌ ترقــی،‌تهران‌مصــور،‌اطالعــات،‌زن‌روز‌و‌ بعدها‌نيز‌در‌حافظ،‌ايرانمهر،‌مشاركت،‌شرق،‌ اطالعات‌و‌در‌آمريكا،‌لندن،‌آلمان،‌فرانســه‌و‌ تاجيكستان‌نيز‌چاپ‌شد. هنوز‌هم‌م ‌يشود‌جشن‌پاسداشت‌مادراني‌كه‌ هزار‌ههاي‌پياپــي‌در‌دامن،‌گ ‌ل‌پرورد‌هاند‌و‌با‌ پرورد ‌ههايشان‌ايران‌را‌پاس‌داشت ‌هاند،‌ديد.‌ اسپندگان‌نزديك‌است،‌92‌بهم ‌نماه‌روز‌جشن‌ زمين،‌زايش،‌زن‌و‌زندگي،‌نزديك‌اســت.‌92‌ بهم ‌نماه‌در‌ســالنمای‌رسمی‌ايران،‌پنجمين‌ روز‌از‌ماه‌اسفند‌در‌گاهشمار‌زرتشتی‌است. گو ‌شهايتان‌را‌تيز‌كنيد،‌صداي‌بيدار‌شــدن‌ زمين‌را‌م ‌يشــنويد؟‌اسفندگان‌نزديك‌است،‌ يك‌شــاخه‌گل‌براي‌او‌كه‌آموزگار‌عشــق‌ اســت‌بسنده‌اســت،‌البته‌اگر‌با‌مهر‌به‌او‌كه‌ سرچشم ‌هي‌مهر‌است،‌‌پيشكش‌شود‌و‌شايد‌ پيشكشي‌در‌كار‌نباشد‌و‌تنها‌به‌رسم‌نياكان‌از‌ او‌بخواهيم‌كه‌لختي‌بياسايد.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran