Iran Newspaper

از زبان دوست

- مرتضی ویسی

مقایســـه شـــخصیتها­ی تاریخـــی در بیـــن مورخـــان برای شـــناخت بیشـــتر ابعاد شـــخصیتها کاری مرســـوم اســـت. چراکـــه شخصیتها میتوانند آیینه یکدیگر باشند و زمانی کـــه در مقابل هم قرار میگیرند نکات پنهانـــی از خود را به مخاطـــب معرفی کنند. عموماً برای این کار شخصیتهایی انتخاب میشـــوند که در تاریخ ردپا؛ آثار و نشـــانهای از خود بر جای گذاشـــته باشند که قابل بررسی باشد.

روزهـــای پایانی خرداد ماه بزرگداشـــ­ت دو بزرگمـــرد تاریخ ایران؛ دکتـــر «علـــی شـــریعتی» و دکتـــر «مصطفـــی چمـــران» اســـت. این موضوع بهانه خوبی اســـت تا به مقایســـه این دو شخصیت که بیش از هر شـــخصیتی در تاریخ نزدیک و شـــبیه به هم هســـتند بپردازیم. مسلماً مقایســـه این دو شخصیت کاری دشوار است که در این مجال کوتـــاه امکان پذیر نیســـت. اما به لحاظ اهمیت موضـــوع میتوان به ســـرفصلها­ی هر چند اندک نیز قناعت کرد و برای یک بار که شـــده این دو عزیز را از این زاویه بنگریم.

در نگاه نخســـت شـــاید اینگونه به نظر برسد که مقایسه دکتر علی شریعتی و دکتر مصطفی چمران بیهوده است چرا که دکتر شریعتی یک متفکر و تئوریســـی­ن انقالب و دکتر مصطفی چمران یک چریک و مبـــارز محســـوب میشـــود. اما واقعیت امـــر این اســـت، آنچه را که شـــریعتی میاندیشـــ­ید، مصطفی چمران عملی کرد. به بیانی دیگر تمام آنچه که شـــریعتی در باب شهادت و عقیده بیان کرد، مصطفی چمـــران در جبهههای جنگ به شـــکل کامالً آشـــکار نمایـــان کرد. به همین ترتیب مختصری این موارد را عنوان میکنیم:

.1 ایمان به شـــهادت: برای دکتر شـــریعتی شـــهادت نه صرفاً یک عمل ســـاده مذهبی بلکه حماســـهای اســـت که همـــواره در دل خود فلســـفه و پیامی دارد که برای مخاطب به ارمغان میآید. در پس هر شهیدی کتابی نهفته اســـت و اینگونه بود که شهید مصطفی چمران عاشـــقانه در جبهههای نبـــرد گام مینهاد چرا که شـــهادت را نه یک مرگ ساده بلکه امری الهی میدانست.

2.زیســـت آرمانگرایا­نـــه: در طـــول تاریـــخ ایـــران نمیتـــوان دو شـــخصیت را یافت که در زمینه آرمانگرایا­نه زیستن اینقدر مثل دکتر شـــریعتی و دکتر چمران به هم نزدیک باشـــند. در زندگی هر دو آنها لحظهای نیست که اعتقاد به آرمان نباشد. این موضوع را با رجوع به لحظه لحظه زندگی این دو شـــخصیت میتوان مشاهده کرد. آرمان ملی شـــدن نفت با تکیه بر مصدق، آرمـــان نهضت آزادی، حمایت از جنبشهـــای دانشـــجوی­ی، حضـــور در جنبشهـــای رهایـــی بخش کشـــورهای اسالمی مانند لبنان و در نهایت زیستن برای آرمانی که به آن عشق میورزند یعنی آزادی انسان.

3.بیان عارفانه و عاشـــقانه: دکتر شـــریعتی و دکتـــر چمران هر دو در بیانـــات خود از ادبیـــات و شـــیوه عرفانی اســـتفاده میکردند چرا که شـــور درون و احساســـات خـــود را نمیتوانســ­ـتند با بیان ســـاده به مخاطب و اطرافیان خود انتقال دهند. در سخنرانیها و بیانات هردو شـــخصیت خیلی اوقات کلمات جا میماندند و تنها با ضرباهنگها بود که میشـــد عمق این جمـــالت را درک کرد. حال تفاوت نمیکرد شریعتی در حسینیه ارشاد و چمران در جبهههای نبرد. این موضوع را میتوان هم در نیایشهای شـــریعتی و هم چمران مشـــاهده کرد. نیایـــش برای هر دو آنها راهی بود کـــه بیان و پیام خود را به مخاطبی غیر از خداوند برسانند.

4.نـــگاه انتقادی به غرب: دکتر شـــریعتی و دکتر چمران با اینکه هر دو در غرب تحصیل و زندگی کرده بودند ولی نه تنها هیچگاه شـــیفته تمـــام عیار غرب نشـــدند بلکه همیشـــه نگاهـــی تحقیرآمیز به غرب و دســـتاورد­های آن داشـــتند. هر دو شـــخصیت با اینکه امکان حضور دائمی و زندگی در غرب را داشـــتند اما به وطن بازگشـــتن­د و با تحمل تمام مشـــکالت حیات در ایران زندگـــی در وطن را انتخاب کردند. در واقع در گســـتره معرفتی این دو بزرگوار به هیچ وجه غرب قبله عالم محسوب نمیشد.

5.دســـت نیافتنی بـــودن: یکی دیگـــر از موارد شـــباهت بین دکتر شـــریعتی و دکتر چمران نحوه مواجهه مـــردم و جامعه امروز با این دو شخصیت اســـت. در زندگی امروز مردم ایران این شخصیتها به قدری اســـطورها­ی و ماورایی شـــدهاند که نســـل جوان کمتر امکان هر نوع ارتباط و آشـــنایی با تفکر و منش آنها را دارد و این شـــخصیتها تنهـــا با اقوال و گفته هایشـــان به طـــور محدود معرفی میشـــوند در نتیجه با این قرائت توانایی الگو بودن را از دســـت میدهند. در حالی که نکاتی در این شـــخصیتها هســـت که میتواند برای نســـل امروز راهگشا باشد اما متأسفانه امروزه اینگونه نیست.

درواقـــع میتوان گفت دکتر شـــریعتی و دکتر چمران نه از دو نســـل متفاوت که انقالب باعث گسست معرفتی و شخصیتی آنها باشد بلکه این دو در تداوم یک گفتمان در تاریخ ایران حضور پیدا کردند و تا آخرین لحظه حیات خود از این ســـبک اندیشـــید­ن و زندگی دست بر نداشتند. ایستادند و عاشقانه زیستند و به مالقات پروردگار خود رفتند.

در نهایـــت بیان این نکتـــه تاریخی خالی از لطف نیســـت که دکتر چمران جزو معدود کسانی بود که در مراسم خاکسپاری غریبانه دکتر شـــریعتی در سوریه حضور داشت و مرثیه شـــورانگی­زی را نیز قرائت کرد: «ای علی!همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقـــدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیـــه میخوانم. ای علی! من آمدهام که بر حال زار خود گریه کنم. زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و البه ما احتیاج داشته باشی. ای علی! تو مرا با خویشتن خویش آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم.

همـــه ابعاد معنـــوی و روحی خود را نمیدانســـ­تم. تـــو دریچهای به ســـوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوســـتان شـــورانگی­ز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی. و تو ای خدای بزرگ! علی را به من هدیه دادی تا راه و رســـم عشـــق بـــازی و فداکاری را به ما بیاموزاند. چون شـــمع بســـوزد و راه ما را روشـــن کند و ما بهعنوان بهتریـــن و ارزندهتریـ­ــن هدیـــه خود او را بـــه تو تقدیـــم میکنیم تا در ملکوت اعالی تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند.»

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran