Iran Newspaper

شکنجه داشتیم تا شکنجه!

- عبدالحسینج­اللوند

شــــکنجه شدن خیلی دردناک اســــت اما دیدن شکنجه اسرا سختتر و مشــــکلتر از شکنجه شــــدن بود.انواع و اقســــام کابلهایی که نگهبانان عراقی از آن در شــــکنجه دوســــتما­ن اســــتفاد­ه کردنــــد، بــــه چشــــم دیــــدم. کابل مســــی، کابل یک فاز، دو فاز، سه فاز، افشان، دستهبیل، دســــتهکل­نگ و ســــیم خاردار را که بهصورت شــــالق درآورده بودند و تنها جای یک دستگیره داشت. برق و شوک الکتریکی، استفاده از اتوی برقی و ... اینها هم ابزارهای شکنجهکردنب­ودندولیاست­فادهکنندگا­نازآنهاوحت­یفضایزدنبچ­ههادرشکنجه شــــدن تأثیر داشت. شکنجههای دیگری هم بود که شکلاش متفاوت بود، نزدیک به پنج ماه از اسیر شدن ما میگذشت، سطل چای داشتیم که ظاهراً نو بود اما صد رحمت به ســــطلهای کهنه و سوراخی که با قیر آنها را تعمیر میکردیم. چون این سطل برخالف آن سطلها از زیر سوراخ نمیشد بلکه از بغل َت َرک میخورد و چون ســــطل چای خوردن 2۷ نفر بود و جایگزین آن هم وجود نداشت مجبور بودیم آن را تعمیر کنیم. شــــهید امیر عسکری اعزامی از تهران کســــی بود که به آچار فرانسه میشناختندش، ایشان هر روز این سطل را تعمیر میکرد. شاید باور کردنش سخت باشد که هست ولی این قسمتی از روزگار ما در دوران اسارت در عراق بود. شـــهید عســـکری در ابتدا با هزار زحمت مقداری سیم افشـــان برق تهیه کرد و از رشـــتههای نازک آن برای دوختن قســـمتی از سطل که شکسته بود اقدام میکرد و پـــس از دوختن با حرارت دادن پالســـتیک و آب کردن آن جاهای دوخته شـــده را به اصطالح جوش پالســـتیک میکرد. این روش یکـــی از مؤثرترین کارها برای اســـتفاده از سطل شکســـته شـــده بود. هرچند روز یک بار و بعضی وقتها هر روز این تعمیر انجام میشـــد ولی باعث میشد که بچهها بدون چای نمانند. شهید امیر عســـکری بعد از آزادی به دلیل عوارض ناشی از جنگ به شهادت رسید و در بهشتزهرا(س) تهران به خاک سپرده شد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran