Iran Newspaper

خیاطجنایتک­ار،عاشقخوانند­گیبود

-

گروه حوادث/خیاط جوان که در رؤیای خوانندگی وشهرت به استودیویی درجنوب تهران رفت و آمد داشت، برای پرداخت بدهی 05میلیون تومانی، با کمک دوستش نقشه سرقت وسایل ضبط صدا را طراحی واجرا کرد.اما درجریان سرقت، صاحب استودیو را با شلیک 6 گلوله کشت و چند روزبعد هر دو دستگیرشدند.

به گزارش خبرنگار جنایی«ایران»، عصر نهم شهریور گزارش قتل پسر 24 سالهای در استودیوی ضبط صدا به بازپرس منافی آذر و تیم تحقیق اعالم شد. بررسیهای مقدماتی نشان داد مقتول -پوریا- که برای ضبط صدا، محلی را اجاره کرده بود، با شلیک 6 گلوله از پا درآمده است. همچنین با توجه به سالم بودن در ورودی و سرقت وسایل، فرضیه آشنایی مقتول و سارق قوت گرفت. به این ترتیب با دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی، دوربینهای محل واطراف آنجا مورد بازبینی قرار گرفت تا اینکه تصویر دو پسر جوان به نامهای «رضا» و دوستش به دست آمد. از آنجا که این دو نفر آخرین افرادی بودند که با مقتول تماس داشتند روز دوشنبه هر دو بازداشت شده وپس ازاعتراف به قتل برای ادامه تحقیقات وبازجویی به دادسرای جنایی انتقال یافتند. خیاطی که عاشق خوانندگی بود

یکی از برادران «رضا» -متهم اصلی پروندهکه در دادسرا حاضربود درحالی که هنوز ارتکاب قتل ازسوی برادر کوچکترش را باور نداشت به خبرنگارما گفت: «رضا، خیاط بود و گاهی هم میخواند. هنوز در شوک هستیم. نمیدانیم چطور او دست به قتل زده است. باورم نمیشود که سه ماه اسلحه در خانه داشتیم.»

چند متر آن طرفتر از برادران قاتل، خانواده پوریا روی صندلی نشستهاند.آنها دوشنبه شب از دستگیری عامل قتل خبردار شده و به دادسرا آمده بودند.پدر پوریا به خبرنگار جنایی «ایران» گفت: «پسرم گرافیک خوانده بود و با من در تراشکاری کار میکرد اما از بچگی عالقه به موسیقی داشت و 5 سالی بود که به طور رسمی صدابرداری میکرد. یکی از کارهایش در مورد آتشنشانهای پالسکو بود که از تلویزیون هم پخش شد. گاهی هم خودش میخواند. او سه ماه قبل با دو کارآموز در خیابان بهاراندفتر­یاجارهکردو­قصدداشتلبا­سفروشی بزند. حتی صبح روز حادثه هم به بازار رفته و جنس خریده بود. قرار بود ناهار به خانه بیاید اما بعد از تماس قاتل به دفتر رفت. ساعت 4 و نیم دوستش

جسد او را داخل استودیو پیدا کرده بود و به ما خبر داد.پسرمبیگناه­کشتهشد.اوبرنامهها­یزیادیبرای زندگیاش داشت و میخواهیم قاتلش قصاص شود.» سرقت به خاطر بدهی 50 میلیونی

«رضا» 18 سال بیشتر ندارد و هنوز از اینکه چگونه دستگیر شده بشدت متعجب است. تا سوم راهنمایی درس خوانده و از دوسال قبل خوانندگی را شروع کرده است. اما هنوز آلبومی بیرون نداده و تنها چند آهنگ خوانده که همه آنها در استودیوی مقتول ضبط شده است. اودرگفتوگو با خبرنگارما درباره جزئیات جنایت توضیحاتی داد.

چه شد که تصمیم به قتل گرفتی؟قصد کشتن کسی را نداشتم. پول الزم داشتم و با دوستم تصمیم به سرقت گرفتیم. برای این کار تنها کسی که به ذهنمان رسید پوریا بود. البته نقشه سرقت را میخواستیم روز قبل- چهارشنبه 8 شهریور- اجرا کنیم. اما پوریا کار داشت و میخواست برود و ما مجبور شدیم که آنجا را بدون اجرای نقشهمان ترک کنیم. فردای آن روز حدود ساعت 2 و نیم به دفتر رفتیم. من داخل اتاق شدم تا وسایل را سرقت کنم و دوستم در سالن دفتر به بهانه نوشتن قرارداد ایستاد تا پوریا را مشغول کند که ناگهان او متوجه قصد ما شد. قرار بود اگر متوجه شد با تهدید چاقواو را بترسانیم اما آنقدر شوکه شده بودم که ناخودآگاه دست به اسلحه بردم و شلیک کردم. البته به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که پوریا روی زمین بیفتد و اصالً تصورش را هم نمیکردم بتوانم 6 تیر شلیک کنم. بعد از

آن هم میکروفن و کارت عابر بانکاش را سرقت کردیم.

اسلحه را از کجا آورده بودی؟سه ماه قبل از یکی از شهرهای مرزی به مبلغ 10 میلیون تومان خریده بودم. من عاشق اسلحه هستم.

خوانندهای؟قراربودخوا­نندهشوم.منخیاطمو ازدوسالقبل­تصمیمبهخوا­نندگیگرفتم.4 آهنگم در استودیوهای پوریا ضبط شد و قرار بود وقتی به 10 آهنگ رسید آلبوم شود. برای هر آهنگ حدود دو میلیونتوما­نبهپوریامی­دادم.

فکر میکردی دستگیر شوی؟راستش با خودم گفتم اگر قرار باشد دستگیر شوم همان سه روز اول پس ازقتل است. اما وقتی دیدم که خبری از پلیس نشد با خودم گفتم هرگز دستگیر نمیشوم. اما دیروز صبح که برای خرید به سوپرمارکت سر کوچهمان رفته بودم اسمم را صدا زدند و گفتند سوار ماشین شو و تازه آن موقع بود که فهمیدم به اتهام قتل بازداشت شدهام. یک خواننده زیرزمینی با نام و فامیل تو هم

هست، درسته؟بله، ولی من «رپ» خوان هستم و او «پاپ» میخواند. قرار بود وقتی کارم گرفت اسمم را رضا تک رد کنم که متأسفانه نشد. نمیدانستم دوستم مسلح است

متهم دوم پرونده نیز گفت: رضا بچه محلمان بود، او به من گفت که مشکل مالی دارد و پیشنهاد سرقت را داد. روز حادثه نمیدانستم که او مسلح است. از روز حادثه یک لحظه آرامش نداشتم و صحنه قتل یک لحظه هم از مقابل چشم هایم دور نمیشود. پشیمان هستم و ای کاش آن روز با رضا نرفته بودم.

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran