Iran Newspaper

«نعل وارونه» مخالفان دولت

- علی رضایی

زمســتان ســال 88 بــرای کســانی کــه دســتی در مطبوعات دارند، فراموش شدنی نیست. روزگاری که رســانههای کشــور چشــم انتظار میهمان ناخواندهای بــه نــام محمدعلی رامیــن، معاون مطبوعاتــی وزارت ارشــاد بودند که رگ حیــات آنها را در دســت داشــت و بازدیدهای ســرزدهاش بخصــوص برای روزنامههای­ــی کــه حامــی رئیس دولــت وقت نبودنــد، خوش یمــن نبود؛ بر همیــن اســاس وقتی خبر رســید که قرار اســت رامین به روزنامــه «اعتماد» بیایــد، مدیــران روزنامــه، خبرنگاران را جمع کــرده و به آنــان توصیه کردند به خاطر فضای حاکم بر مطبوعات و سیاســتهای انقباضی وزارت ارشــاد، در دیــدار بــا محمدعلــی رامین دنــدان به جگر گرفتــه و حرفی نزننــد که او را برنجانــد. فــردی کــه در نخســتین حضورش در جلســه هیأت نظــارت بر مطبوعات روزنامه «سرمایه» لغو امتیاز شده بود. اما آستانه تحمل معاون مطبوعاتــی وزیــر ارشــاد، از تصور خبرنــگارا­ن بســیار پایینتر بــود؛ رامین به خاطــر طرح برخی پرســشها درباره روزنامهنگا­ران بازداشــت شــده بعد از انتخابات، ناگهان جلســه را تــرک کرد و چند هفته بعــد، روزنامه «اعتماد» توقیف شد. همزمــان بــا «اعتمــاد»، «ایراندخــت» و «ســینا» توقیــف شــدند و اندکی بعد «بهار» و «اندیشه نو»، «گل» و «چلچراغ». در زمان مسئولیت یک ساله رامین هفتهنامهها­ی «همت» و «موج اندیشــه» لغو امتیاز و مجوز روزنامه «اندیشــه نو» باطل شد و در نهایت او با 61 تذکر کتبی، 9 لغو امتیاز و 15 توقیف، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشــاد را به دیگری واگذار کرد و این تنها کارنامه یک ســال از 8 ســال زمامداری دولتهای نهم و دهم در حوزه مطبوعات بود. هرچند این احکام، اغلب مصوب جلســه هیــأت نظارت بر مطبوعاتی بــود که تنها دولت وقــت در آن نماینده و عضویت نداشــت، اما فضای حاکم بــر این هیأت که در رأس آن معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشــاد اسالمی قرار داشت، دوران ســختی را بــرای اهالی قلم رقــم زد. دورانی کــه برای دانشــگاهی­ان هم چندان خوشایند نبود؛ عالوه بر ظهور «ستاره»ها در مقابل نام دانشجویان منتقد دولت که آنان را از ادامه تحصیل باز میداشت یا بازنشستگی اجباری اساتید، تنها مرور یک نمونه برخورد دولت ســابق با دانشــجویا­ن گواه روشــن فضای حاکم بر آن دوران اســت؛ یک ســال بعد از ریاســت جمهوری محمود احمدینــژا­د بود که وی به دانشــگاه پلی تکنیک رفت؛ اما شماری از دانشــجویا­ن در اعتراض به او، عکســش را آتش زدند. چندی بعد دانشــجویا­ن معترض برای مدتی طوالنی بازداشــت شدند. محرومیت دانشجویان از تحصیل، اخراج یا بازنشسته کردن اســاتید و توقیف دهها نشریه دانشجویی تنها بخشــی از محدودیتهای دولت وقت برای دانشگاهیان بود.

اگرچــه بســیاری از حامیــان دولت پیشــین معتقدنــد سیاســتهای دولت محمود احمدینژاد، بویژه در دولت دهم به مقتضای شــرایط حاکم بر کشــور بعد از وقایع سال 88 بود، اما کارنامه دولت نهم، چنین استداللی را رد میکند؛ بویژه که گردونه شکایت احمدینژاد و یارانش از افراد و دستگاههای حکومتی تا همین امروز با قوت میچرخد. به اعتقاد ناظران، آنچه از سیاستهای دولت وقت اهمیت بیشتری دارد، همنوایی و مساعدت نهادها و تریبونهای رسمی و غیررسمی با رئیس دولتی است که امروز مغضوب همپیمانانش است و شاید مناسبترین گزینه برای این که مسئولیت تمام عیوب، کسادیها، سوء تدبیرها، نواقص و اشتباهات بر سر او آوار شود. بی تردید خروج کشور از آن وضعیت، کار دشواری بود اما نکته قابل تأمل نعل وارونهای است که برخی از منتقدان دولت حسنروحانی[کهاتفاقاًهمانحامیان­دولتهاینهم­ودهمهستند]میزنند؛ منتقدانــی که در 4 ســال گذشــته بــه رئیس دولــت در فرودگاه فحاشــی کردند؛ دســتگاه دیپلماســی­اش را «خائن» خواندند؛ در خیابانها علیــه او «بیلبورد» زدند؛ برای تضعیفش «محرمانه»ها را افشا کردند؛ در نمازهای وحدت بخش، به او توهین کردند؛ در اعتراض به او سلسله همایش «دلواپسی» راه انداختند؛ هــر روز بــا یک خبر و تیتــر دروغ، حرفهایش را تحریف کردند و دســت آخر به بستندهانمن­تقدانمتهمش­کردند.

فارغ از اینکه این معترضان و منتقدان در هشت سال دولتهای نهم و دهم در کدام یک از مســئولیته­ای دولتی و غیردولتی یار و یاور احمدینژاد بودند، نخســت باید به این سؤال پاســخ دهند که کدام روزنامه، خبرگزاری یا سایت با شــکایت دولت تعطیل شــده اســت؟ کدام دانشــجو و اســتاد به خاطر انتقاد از دولــت در کار یــا تحصیل با مانع مواجه شــده اســت؟ کدام تریبــون که به جای انتقــاد، تحریف و دروغ منتشــر کرد، خاموش شــده اســت؟ از طرفی نمیتوان چشم خود را بر واقعیتی بست که منتقدان دولت به آن دچار شدند؛ واقعیتی به نام دوری از نهادهای قدرت که به واسطه انتخابات تعیین تکلیف میشوند. اما حقیقت این است که این طیف، نه از سوی دولت بلکه از سوی مردمی کنار گذاشته شدند که حافظهشان در اختیار یک جریان سیاسی نیست و بخوبی به یاد دارند از سال 84 تا 92 چگونه گذشت.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran