بزرگ بیندیش تا برنده شوی
گفت و گو با عادل طالبی که این روزها یک استارتاپ آموزشی موفق را اداره می کند
■ ایدهایناستارتاپازکجاآمد؟
من مدیر آی تی یکی از مدارس معروف تهران بودم. خیلی از مادرها و پدرها دوست داشـــتند کودکانشـــان در آزمون ورودی این مدرسه پذیرفته شـــوند اما از هزار نفر ساالنه فقط005نفرورودیداشتیم.مامیدانستیم خدمات آموزشـــی مان با خدمات آموزشی دیگر مـــدارس رقیب فرقی نـــدارد اما برای مدرســـه ما سر و دســـت میشکستند و فکر میکردند اگر فرزندانشان به این مدرسه وارد نشوندبدبختمیشوند.ایدهاولیهاستارتاپ از اینجا شکل گرفت که من یک سایت بزنم و مدارس تهـــران را به صورت بیطرفانه در ســـایت معرفی کنم. چالش اول ما این بود: هیچ کجا اطالعاتی از مدارس تهران موجود نبـــود، بعـــد از کلی تالش به یک فهرســـت پنـــج هزار و ســـیصدتایی از مـــدارس تهران رسیدم. این سایت در طول دو ماه، پنج هزار بازدیدکننده گرفت و چون اطالعات به طور واقعی و بیطرفانه بود خیلی رشد کرد، بعد کمکم به ابعاد مختلف سایت افزودم مثل نمونه ســـؤال، منابع درســـی ...و بعد سراغ تحلیـــل و آنالیز کتابهای کمک آموزشـــی رفتم و متوجه شدم شش هزار عنوان کتاب کمـــک آموزشـــی داریم به طـــور مثال فقط برای ریاضی ششم ابتدایی 67 کتاب موجود اســـت. آیا همه این کتابها مناسب است؟ در مشـــاوره با یکی از مشاوران حوزه آموزش به سه دسته کتاب رســـیدیم: کتابهایی که کمک میکند دانشآمـــوزان مفاهیم کتاب را متوجه شوند. کتابهایی که کمک میکند دانشآمـــوز فراتـــر از مباحث کتـــاب برود و دسته سوم کتابهای تیزهوشان است. پس از این دســـتهبندی در یـــک فضای صادقانه بـــا ارائه تحلیلی واقع بینانـــه از فضای کتاب آموزشی بســـته به نوع نیاز دانشآموزان به معرفی کتابهای خوب پرداختیم. این ایده باز هم ســـکوی پرتاب دیگری برای ما شد و پس از آن آزمون آنالین رایگان برگزار کردیم و امروز بـــه 7 میلیون بازدیدکننده در ســـال رســـیدهایم. در ابتدای کار آمـــوزش مجازی نوینی که راهاندازی کردم یک فروشگاه کتاب اینترنتی هم گذاشـــتم و برخـــی هزینههای اولیه اســـتارتاپ از محل فـــروش کتاب ها به دست میآمد اما در حال حاضر هزینهها از طریق برگزاری دورههای مجازی وب محور تأمینمیشود. ■ تولیدمحصولرابهتحلیلرفتارمشـــتری گرهبزن
در علـــم بیزنـــس مکتبـــی داریـــم کـــه میگوید ابتدا مخاطبت را بشـــناس، سپس برایـــش برنامهریزی و تولید محتـــوا کن. ما نیز طبـــق همین مدل ابتدا تمـــام نیازهای دانشآموزان را شناســـایی کردیم و ســـپس به تولید محتوای مناســـب پرداختیم، بعد با توجه به تشخیصی که روی رفتار مخاطب داشتیم و همچنان داریم به تصحیح محتوا پرداختیم. در ابتدای کار محتوا را با توجه به این سؤاالت تولید کردیم: نظام آموزشی ما چه اجزا و اعضایی دارد؟ این اعضا شـــامل معلم، دانشآمـــوز و والدین چه چیزی کم دارند؟ دانشآمـــوز به چه چیزی نیاز دارد؟ دانشآموز نمونه ســـؤال میخواهد، آزمون آنالین، کتاب، آموزش غیرحضوری ...و پدر و مادر چه میخواهند: مشـــاورها و خدمات مشـــاوره. اســـتادان تهرانـــی در شهرســـتان نیســـتند و از طرفی اینترنت ما را از محدود شـــدن به تهران بیرون مـــیآورد، پس با در اختیار گرفتن استادانی که دسترسی به آنها سخت است و همچنین مشاوران تحصیلی و روانشناســـی ســـعی کردیم خدماتی را که مد نظر جامعـــه هدفمان بود تأمین کنیم. ما با تمام این افراد بـــه صورت ویدئویی در ارتباطیموویدئوهارابهطوررایگاندرسایت قرار میدهیم و از سراسر ایران بازدیدکننده داریم. ■ بهمشتریدروغنگوییدوباخدماتدرست بهاواحترامبگذارید
تفاوت ما با آموزشهای تلویزیون که در شبکههای مختلف به قصد تبلیغات رشد کردهاند این اســـت که ما به مخاطب دروغ نمیگوییم و همه چیز بـــر مبنای صداقت و اعتماد شکل گرفته است. به عبارت بهتر ما برخالف برنامههای آموزشـــی تبلیغاتی تلویزیون به بچهها نمیگوییم اگر معدلتان 12 است پزشکی قبول می شوید، این دروغ است. این طور شعارها یعنی امید فروشی، ما ایـــن کار را نمیکنیم بلکه در یک فضای
هزینـــه بازاریابی و تبلیغـــات را میتوان از طریـــق trust sender و engagement کاهش داد به طوری که به جای هزینههای میلیاردیتبلیغاتبهجلباعتمادمشتری تأکید داشته باشیم. وقتی مشتریان به شما اطمینان داشته باشند که قصد ندارید آنها راسرکیسهکنیدباهرمحصولهزینههایتان جبرانمیشود.سیستممانویننیستبلکه در روشهـــا و ارائه خدمات نوین هســـتیم. یکی دیگـــر از راههای تبلیغـــات کار برای ما تبلیغات دهان به دهان است،البته من روی SEO سایت خودمان نیز کار کردهایم که به تعـــداد بازدیدها و رفت و آمد مشـــتریان به سایت کمک میکند. بیشـــترین برد ما این استکهدانشآموزانیامعلمهاسایتمارا در گوگل سرچ و به دیگران معرفی میکنند. بخش عمدهای از اعضای ما از همین طریق جذبشدهاند.
یکی از مســـیرهای درآمدزایی استارتاپ ما برحســـب همان آنالیـــز و تحلیل رفتاری مشـــتری اســـت که مشـــتریان مـــا خدمات تخصصـــی و منحصر بـــه فرد خودشـــان را اســـت از محصوالت شما به صورت رایگان استفاده میکنیم نامردی است اگر به خاطر 20 درصد تخفیف به جای دیگری مراجعه کنیم. اینجا بود که بیش از پیش به اهمیت TRUST SENDER پـــی بـــردم و فهمیدم بیزنسها با داشتن مشتریان متعهد کمتر بهبازاریابیهایپرهزینهنیازمندند. ■شـــبکههای اجتماعـــی و فرصـــت دورهمیهایحرفهای
در پاسخ به این ســـؤال که چرا تجربیات کارآفرینی ما دســـت به دســـت نمیچرخد باید بگویم اگر «جامعه شناسی نخبه کشی» را بخوانیم متوجه میشویم این یک مشکل فرهنگی اســـت، مثالً ما قبالً قهـــوه خانهها و چایخانههایـــی داشـــتیم کـــه محل جمع شـــدن خبرهها و جوان ترهـــا بود که به بهانه چای و قلیان بســـتری برای تبادل اطالعات فراهم میشـــد اما بـــا مدرن شـــدن زندگی این حداقل محل تجمعات هم تمام شـــد و فضـــای موجود برای تبـــادل تجربیات را از دســـت دادیم، حتی در حوزههای فرهنگی کافـــه نادریهایـــی بـــود کـــه نویســـندههای معروف در آنجا مینشستند و جوان ترهایی کـــه االن خودشـــان صاحب نام هســـتند از آنها یاد میگرفتند کـــه االن نمیبینیم. این یک مشـــکل فرهنگی اســـت که دورهمیها و تأمـــل و تحمـــل دیگـــران کـــم و شـــنیدن حـــرف دیگران کمرنـــگ شـــده و راه حل در آمـــوزش اســـت. در حال حاضـــر فضاهایی مثل کتـــاب، کنفرانسها و همایشها وجود دارد کـــه به انتقال تجربه میپـــردازد اما این روشهـــا از نظر من اشـــکال دارد و آن اینکه اکثـــر کارآفرینـــان موفق ما برای نســـلهای خیلی گذشته هستند که شاید تجربیاتشان برای نســـل امروز آنچنان ملموس نباشـــد بنابراین بهتر است از کارآفرینان امروزی که تجربیاتشان به روزتر است بهره برد. از طرف دیگر مشکل جوانان کارآفرین نیز این است که افســـانه آفرینی میکنند چـــرا که جوانان موفـــق کارآفرین به انتقال تجربیات از آنچه بود و شد نمیپردازند بلکه از اتفاقاتی حرف میزنند که دلشان میخواست بیفتد. شاید ریشـــه و بنیان این شـــفاف نبودن در انتقال تجربیاتبهخاطردورزدنهایقانونیباشد که همه ما میدانیم خیلی از موفقیتها با دور زدنهای قانونی یا خألهای قانونی بوده که البتـــه باز هم نیاز به هوشـــمندی دارد، از همیـــن رو یادگیـــری از کارآفرینها کمی به مشـــکل میخورد. البته در حـــوزه دیجیتال چند سالی اســـت که اتفاقات خوبی افتاده، تشـــکیل گروههـــا و انجمنهای مجـــازی در شـــبکههای اجتماعی بویژه تلگـــرام اتفاق خوب و قابل دفاعی است. در این گروههای مجـــازی بحثهـــای خوبـــی راه میافتـــد و افـــراد از شکســـتها و تجربیـــات تلخشـــان براحتی سخن میگویند، راهکار میدهند و همان پاتوقی که 50 سال پیش برای انتقال تجربیـــات از بزرگترهـــا به جوانترهـــا وجود داشـــت در فضای مجازی اتفـــاق میافتد. در کســـب و کارهای اینترنتی مدلـــی به نام فریمیوم وجـــود دارد که میگوید برای اینکه دیده شـــوید باید محتوای کاربرپســـند تولید کنید تا کاربر شما را انتخاب کند و از این طریق میتواننـــد یک بانـــد مارکتینـــگ (بازاریابی درونگرا و محتوایی) انجـــام دهید و خود به خود یک چرخه انتقال دانش شکل بگیرد.