Iran Newspaper

فقدان دلسوز و بزرگتر در استقالل

- مهدی ملکی دبیر گروه ورزش

بخــش زيــاد و مهم برنامه دوشــنبه شــب نود بــه اتفاقــات عجیــب چنــد روز اخیــر و البتــه ناكاميهاي دنبالهدار تیم استقالل اختصاص داشت. از همــان ابتــدا موضــوع غیــر عادي جلــوه ميكــرد. از آنجايي كه عادل فردوسيپور بارها تأكید كرد افتخاري مديرعامل استقالل با حضور در برنامه موافقت كرده بوده اما به يكباره قید اينكه به برنامه بیايد را زده است. البتــه موضــوع به همیــن جا ختم نشــد. عــادل حتي از همكارانــش خواســت صندلي متعلق بــه میهمان (افتخاري) را بیاورند و به نوعي پیام صريح و شــفافي براي مديرعامل اســتقالل داشــت، «منتظرت هســتم»! گرچه در پشــت صحنه هم عوامل برنامه از طريق تلفن درصدد راضي كردن افتخاري براي رساندن خود به برنامه بودند. موضوع عجیب بود اما باالخره عادل به هدفش رســید. شــروع گفتوگوي مجري برنامه نود با مديرعامل استقالل، پرده ديگري از پیام عجیب و خاص بدون برنامه بود؛ «ژن خوب» با تمام اين اوصاف، به هیچ وجه قابل پیشبیني نبود كه ادامه برنامه آنقدر اتفاقات عجیب ميافتد كه اين بخش و صحبتها عادي جلوه كند. آنچه در برنامه دوشنبه شب نود رخ داد، فاجعه بود فاجعهاي با تمام ابعــاد تلــخ و غیرقابل جبران. فاجعهاي كه تاريــخ فوتبال ايران بعدها هم از آن ياد خواهد كرد. صحبتهاي بيسابقه و جنجالي، صراحت و صداقت يا عدم كفايت در مديريت كه اســرار باشــگاه فاش شــد. مرز باريكي بین اين دو در خصوص صحبتهاي اكبر عباســي ملكي وجود دارد. بهدنبال صحبتهاي عضو هیأت مديره استقالل، بهت و حیرت در چهره فردوسيپور و افتخاري و در صداي منصوريان و رحمتي هويدا بود. همه چیز تلخ بود. تلخ مثل نتايج اخیر اســتقالل. حقیقتي كه فاش شد نه حرفهاي منصوريان علیه رحمتي، نه رك گويي عباس ملكي، نه ســؤال بيپاسخ رحمتي و نه سكوت عذاب آور افتخاري بود. حقیقت فاش شده هیچ كدام از اينها نبود آنچه فاش شد نمايي از فوتبال بيدر و پیكر و روابط و اتفاقات ناسالم و نادرست در پس پرده بود. «پــرده حیــا افتاد»؛ اين جملهاي بــود كه از زبان منصوريان خارج شــد. شــايد همین جمله كوتاه گوياي آنچه گذشت، باشــد. استقالل باخت. مهمترين بازي سال را باخت و شايد مهمترين بازي تاريخش را. بازياي كه هر كس تنها به فكر موجه جلوه دادن خود و فرار از زير بار مسئولیت بود. اين گل به خودي از همانهايي بود كه دقیقه نود و چند زده ميشــود و جاي هیچ جبراني نیست. از همانهايي كه كمر تیم را ميشكند. دوشــنبه شــب میلیونها نفر با چشــمان بهتزده و گوشهايي تیز شده، نظــاره گر و شــنونده دوئلي مرگبار بودند. هر جملهاي كــه از زبان ملكي و منصوريــان خارج ميشــد به مثابه تیــري بر قلب هواداران پرتعــداد اين تیم بود. نمايشــي خفتبــار كه نقــش اول آن ملكي و نقش مكمل را منصوريــان ايفا كرد. منصوريان با دهها بار قســم دادن مديرعامل در صدد بازپسگیري اعتبارش بود و ملكــي هنگام تكذيب صحبتهاي عليمنصور توســط رحمتي، خنــدهاي از ته دل داشــت. دوشنبه شــب نام بزرگ و پر افتخار «استقالل» قرباني «بدخواهي» و «بدعهدي» كساني شد كه براي بقاي خود همچون نامادري حاضر به دو نیم شدن فرزند خود است. در اين شب كذايي میراث منصور پورحیدري و ناصر حجازي بود كه به تاراج رفت. در اين يكي، دو ساعت كابوس وار بیش از همیشه فقدان بزرگتر و دلسوز در مقطع فعلي باشگاه استقالل محسوس و ملموس بود. چه اگر بزرگتر و دلسوزي بود، هیچگاه به اين سادگي آبرو و اعتبار چوب حراج نميخورد...

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran