Iran Newspaper

آیین سقایی و جریده برداری در ماه سوگواری

جلوه هایی از مراسم عزاداری در تاریخ ایران

- تاریخ پژوه و مدرس دانشگاه دکتر سولماز قلیزاده مهدی خان محله

جریدهبردار­ی و ســـقایی در تاریـــخ عزاداری بـــا اهل فتوت و جوانمردی پیونـــد دارد. منابع تاریخـــی از انجام این آیینها توسط اهل فتوت در دوره ایلخانی و صفویه سخن میگویند. ســـقایی ذکر مصائب وارده بر عترت رســـول خدا بویژه امام حســـین(ع)ویارانشبهص­ورتنوحهسرا­ییدستهجمعی­و هماهنگبدون­سینه زنی،زنجیرزنی،سنجوطبلزنی­است. جریدهعلممخ­صوصیبودکهآ­نرادرمقابل­تکیهوحسینی­ه نصب میکردند و در پیشـــاپیش دســـتههای عزادار حرکت میدادند. اهل فتوت از جمله گروههای اجتماعی و آیینی در تاریخایران­بتدریجشخصی­تامامعلی(ع)رابهعنوانا­سوه و الگوی فتوت پذیرفتند. در فتوت نامه سلمی نگارش قرن پنجم هجری به جایگاه امام در فتوتاشارهن­شده،اماجایگاها­یشاندرفتوت­نامههایسده­ششمبهبعدمح­وریوانکارن­اپذیر است.براینمونهد­رفتوتنامهه­ایدورهایلخ­انیازجملهت­حفهاالخوان­عبدالرزاقک­اشانی عقایدشیعیب­هصراحتمطرح­شدهاند،حتیدرفتوتن­امهسلطانیپ­ایآیینهایع­زاداری محرمهمبهمی­انآمدهاســ­ـت.باتوجهبهتع­ریفسقاییکه­ارائهشد،درنوعیازآن­بهایام عزاداری، افراد هیأت سقایی لباس ســـقایی میپوشیدند و مشک به دوش و جام در دست در مســـیر عزاداری تشنگان را سیراب میکردند و مصائب اهل بیت امام حسین(ع) بویژه تشنگیآنحضر­توخانوادهو­اصحابایشان­رامیخواندن­د.(1)

در تاریخ فرهنگ ایرانی-اســــامی دو نوع سقایی وجود دارد که یکی جنبه معیشتی داشــــته و برخــــی در ازای گرفتــــن پــــول در مکانهای عمومی به مسافران و رهگذران آب میدادنــــ­د(2)، امــــا نوع دوم ســــقایی بدون توقــــع مادی و بهعنــــوا­ن امری ثواب و به نیت تقرب به خداوند انجام میشــــد. )3( در تاریــــخ ایــــران، ســــقایی بهعنــــوا­ن خدمتی خالصانه به مــــردم در میان اهل فتــــوت و صوفیــــه معمــــول بــــوده اســــت. حکایتی که امام قشیری در رساله قشیریه بیان میکند: «ذوالنــــو­ن مصری گفت: هر کــــه خواهد کــــه جوانمردان نیکــــو بیند، به بغداد شود و سقایان بغداد را ببیند. گفتند: چگونه؟گفت:اندرآنوقتک­همرامنسوب کردند، نزدیک خلیفه بردند. سقایی دیدم عمامه نیکو بر سر نهاده و دستاری مصری برافکندهوک­وزههایسفال­ینباریکونو­اندر دست، گفتم: این ســــقای سلطان است؟ گفتند نه که ســــقای عام اســــت، کوزهای از وی فرا ســــتدم و آب خوردم و کســــی با من بود، وی را گفتم: دیناری فرا وی ده. بنستد، گفت: تو اینجا اسیری و از جوانمردی نبود از توچیزیستدن».(4)بیانگراینا­ستکهدر عرف صوفیه در همان آغاز سقایت بیمزد یکی از نشانههای جوانمردی بود، چنانکه سقایان بدون چشمداشت و حق الزحمه از جوانمــــر­دان نیکــــو ســــیرت به حســــاب میآمدهاند.

برخــــی از ســــقایت بایزیــــد بســــطامی در محضــــر امــــام صــــادق(ع) ســــخن راندهانـــ­ـد(5)، امــــا احتمــــال درک بایزیــــد از حضــــور امــــام به لحــــاظ تاریخی ممکن نیست، اما این داستانها بیانگر مقبولیت ســــقایت در نزد اهل فتوت هســــتند. نکته دیگر اینکــــه در آثاری مانند نفحات االنس و فتوت نامه سلطانی نام سقا برای برخی از پیشــــاهن­گان فتوت به چشــــم میخورد، مانند ولید بن عبداهلل سقا از یاران ذوالنون مصری، علی بن شعیب سقا، ابوبکر سقا، درویش ابوتراب ســــقا و غیره که با سقایت و آب دهــــی به رهگــــذرا­ن، مســــافرا­ن و در راه مانــــدگا­ن ارتباط داشــــتها­ند.(6) فتوت نامه ما حســــین واعظ کاشــــفی بهعنوان نخستین سند بیانگر سقایت اهل فتوت با آیین سقایی عاشــــورا است. کاشفی درباره آنان میگوید: «ایشــــان سه طایفه هستند: اول مداحان و غراخوانان و ســــقایان، دوم

خواص گویان و بســــاط اندازان. سوم قصه خوانان و افسانه گویان»(7). حتی کاشفی کســــانی را کــــه از راه مداحی امــــرار معاش میکنند از مداحان نمیداند، او سقایان را هم از راســــته مداحان میداند که عاوه بر کار مداحی مردم را ســــیراب میکنند و این نگرش ریشه در رســــوم اهل فتوت دارد. از نکات بســــیار مهم در فتوت نامه سلطانی پرداختــــ­ن به واقعه عاشــــورا، کــــه به مقام سقایتحضرتا­بوالفضلعبا­سپردازش خاصی شــــده اســــت: «پس هر که امروز به عشق شــــهیدان کربا ســــقایی میکند، به متابعــــت و موافقت عباس علی اســــت و پیشــــرو ســــقایان امت و هر کــــه این معنی نداند، او را ســــقایی مســــلم نیســــت».(8) حتی از جمله سنتهای آشامیدن آب در این اثر لعن بر قاتل امام حسین(ع) است، ذکری که هنوز توسط بسیاری از شیعیان و مریدان اهل بیت هنگام نوشیدن آب گفته میشود.

یکی از قلندرنامهه­ای مربوط به دوران شاه سلیمان صفوی به تعدادی از نشانهها و نمادهــــا­ی قلندری مانند جریــــده، توق، ذکر و غیره اشــــاره دارد که رفتــــه رفته وارد آیینهای محرم شدند.(9) حتی رسم بود تا سقایان نو آموز و تازه کار میبایست یک بــــار از عصــــر روز نهم محرم تا دو ســــاعت پس از ظهر عاشورا با خیک پر ریگ با وزن چهل و پنــــج من و زنجیر در پای در شــــهر گردش کنند و به ذکر انبیا و شــــهدای کربا بپردازند.بدیــــن روش به منصب ســــقایی وارد میشــــدند و از دســــت پیر وصلههای ســــقایی مانند لنگ، قنطوره، رشــــته و بازو مهره دریافــــت میکردنــــ­د.(01) اصطاح «کدو مطبخ» در ادبیات این جریان که در قلندرنامه اربــــاب الطریق آن را میبینیم، کدویی بوده که بر آن پوســــت میکشیدند و ریســــمان بر چهار جانب آن میبســــتن­د و بــــا آن غــــذا حمل نموده و برای ســــقایی اســــتفاد­ه میکردند، ایــــن اصطاح بیانگر رواج ســــقایی در میان قلندران است. البته نبایــــد از نظــــر دور داشــــت کــــه «کجکول» نیز در کنــــار دیگرآالت قلنــــدری در ارتباط با ســــنت ســــقایی در آیینهــــا­ی محرم به کار میرفت، کشــــکول متعلق بــــه یکی از دراویش دوره قاجــــار که در آن به حضرت ابوالفضل عباسبنعلی اینگونه اشــــاره شده است: «عباس آنکه شهره به هر شهر و کشور )11(.»تسا در مجموع اسناد نشان میدهند که سنت ســــقایی بهعنوان یکی از رســــوم جوانمردان و قلندران در پیوند با ائمه شــــیعه، واقعه عاشــــورا و بهطور کلی اعتقــــاد­ات شــــیعیان بوده اســــت. هرچند ایــــن میــــراث در طول ســــدههای مختلف دستخوش تغییراتی شــــدند، ولی اساس آیینــــی آن در دوره بعــــد تــــداوم یافــــت. گذشــــته از فتوت نامه و آثار قلندران، اخبار جســــته و گریخته ســــقایی را میتوانیم در سفرنامههای­سیاحانغربی­مشاهدهکنیم. سقایی ادامه سنت جوانمردان و دراویش قلندریه است. در سفرنامه تاورنیه در کنار توصیــــف تکیه دراویش اصفهــــان، لوازم و نوع پوشــــش آنان و همچنین سخنوری دو درویــــش پیر و جــــوان آمده اســــت که آنان ظــــرف بــــزرگ آب و چند جــــام کوچک در اطراف آن به درب خانههایشان گذاردهاند، به گونهای که اگر هوا گرم باشد، یخ هم در آن میاندازنــ­ــد و عابــــران از آن مجانی آب مینوشند.(21) در سفرنامه ایوان گرس با اشاره به ســــقایان اواخر دوره صفوی آمده که: «سقاها با پشتی خمیده مشکی بزرگ آبرامیانمر­دمدرکوچهها­میگردانیدن­د. آنان از این سر شــــهر تا آن سر شهر رفت و آمد میکردند و با زدن دو صفحه مسی به یکدیگر و با صدا در آوردن زنگولهای، ورود خــــود را به مردمان تشــــنه و نیازمند اعام میکردند. البته آنــــان از مردم عادی پولی از این بابت دریافت نمیکردند، اما اعیان و مقربین شــــهر با کمکهای خود زندگی آنهــــا را تأمیــــن میکردند».(31) حســــین پرتــــو بیضایی در کتــــاب ورزش باســــتان­ی ضمن اشــــاره به گزارش تاورنیه مکانی که او در ســــفرنام­ه گزارش میکند، ســــقاخان­ه و آن دراویــــش را درویشهای خاکســــار­ی میداند که در اوایل دوره پهلوی نیز بساط سخنوریوسقا­ییشانبرقرا­ربود.تصویری که بیضایی از مشــــاهدا­تش ارائه میدهد، شباهت زیادی با گزارشهای دوره صفوی دارد: «تا چند ســــال قبل در بین دستههای عزاداری ایام عاشــــورا، دستهای بهنام سقا حرکــــت میکردند که افراد این دســــته هر یک کشکولی بهدست میگرفتند و بعضی از آنها پیشبندی چرمین در جلوی سینه خود میآویختند و مشــــک آبی به دوش و جامی به دست میگرفتند و در جلو دسته آب به مــــردم عرضه میکردنــــ­د».(41) او پس از اشــــاره به فعالیت سخنوران در ایام محرم و روضــــه خوانیهای مــــاه صفر در تکایا، علت ســــردم بستن ســــخنورا­ن را در فعالیت آیین عزاداری بویژه ســــقاخوا­نی میداند. هرچند در جزئیات نظر بیضایی تأماتی وجود دارد، اما مشاهدات او درباره حضور دراویش سقا در آیینهای عزاداری محــــرم به اواخــــر دوره قاجــــار و اوایل دوره پهلوی و همچنین شباهت آنان با سقایان دوره صفوی است.

در بیشتر شــــهرهای ایران آیین سقایی برگزار میشد، به گونهای که هیأت سقایان پیــــش از آغاز مراســــم وصلههایـــ­ـی مانند لنگ، کشکول، کمربند مخصوص سقایی، جام فلزی، لباس و شال مشکی بلند، نطع ولچکمشکیمی­پوشندکهمیر­اثعیاران وجوانمردان­هستند.مراسموآداب­تشرف نوجوانان به ســــقایی جای پای سنتهای صوفیانه را نشــــان میدهــــد. بدینترتیب وقتی پدری قصد داشــــت پســــرش را وارد دسته سقایان کند، طی مراسمی آنها را به منزل دعوت میکرد و پس از ذکر مداحی و منقبــــت خوانــــی وصلههای ســــقایی بر کــــودک پوشــــاند­ه میشــــد. پــــس از پایان مراسم کودک جزو دسته سقایان محسوب و موظــــف به شــــرکت در مجلس ســــقایی )15(.دوب تشرف و پذیرفته شدن آیینی در جمع، نقش پیر و مرشــــد مشــــهور به بابا، تعهد دائمی و به تعبیــــری پیمان نوآموز

با آیین سقایی تا پایان عمر بیانگر عناصر صوفیانــــ­ه و جوانمــــر­دی در آیین ســــقایی هستند. جریدهبردار­ی

جریدهبردار­ی یکی از مظاهر سوگواری اســــت که در ایام ماه محرم افراشــــت­ه و در پای آن عزاداری میکردند.(61) مؤلف بهار عجم در پرداختن به معانی جریده آورده اســــت: «نیزه کوچک که قلنــــدرا­ن دارند». )17( نام جریده در دوره صفوی و پس از آن در رســــائل قلندری بهعنوان علم قلندران آمده است. در فتوت نامه سلطانی به علم و وصلههای مداحان اشاره ولی به جریده پرداخته نشــــده اســــت، اما از دوره صفوی به بعد جریده علم مخصــــوص قلندران بود و به وســــیله آنان در عزاداری محرم به کار میرفت. این علم در شهرهایی مانند کاشان، آران و بیدگل، نوش آباد، شهررضا و برخــــی از آبادیهای کاشــــان از علمهای عزاســــت و بــــرای آن آداب ویژهای اســــت. )18( یکی از رسائل اهل فتوت دوره صفوی بــــه نصــــب جریــــده در ورودی تکیههــــا­ی جوانمردان اشــــاره میکند، در این رســــاله ایــــن کار به حضرت ابراهیم که در نزد اهل فتوت مقام ویژهای دارد، نسبت داده شده اســــت(91). کاویخــــو در ســــفرنام­هاش به نصب علم در دروازه خانقاه اشاره میکند کــــه درویشها این علــــم را در گردشهای روزانه با خودشــــان میبردنــــ­د، )20( حتی تــــا اواخــــر دوره قاجار و اوایــــل دوره پهلوی در ایام محرم جریــــده و علمهای دیگر در جلو دکاکین نصــــب میشــــد.(12) امروزه هم در کاشــــان بــــه ایام محــــرم جریده در ورودی تکیه و حسینیه نصب میشود. در دوره قاجاریه هم جریده یکی از علمهای مربوط به قلندریه، خاکســــار­ان و دراویش عجم بود، طوری که در رســــائل آنان بسیار به جریده اشــــاره شــــده اســــت. مهمترین ســــند مربوط به دوره قاجار اجــــازه نامهای است که بابایان جریده برای یکی از ابداالن صادر نموده و او را به سمت بابایی جریده ارتقــــا و به او اجازه داده تــــا جریده را حمل کند. حسین معتمدی بخشی از این اجازه نامــــه را تحت عنوان اجازه نامه بابا مهدی در کتــــاب عــــزادار­ی ســــنتی آورده اســــت. )22( از این اجازه نامه اســــتنبا­ط میشــــود که جریدهبــــ­رداری تا اوایــــل دوره پهلوی از آن دراویش بوده است، دیگر اینکه در این دوران هنوز سلسله مراتب قلندری اعم از کــــودک ابدال، صاحب لــــوا و بابا به همان ترتیب دورههای قبل جریان داشته و حتی این مراتب در زمان حرکت جریده همراه با دســــته عزادار رعایت میشــــد، چنان که بر اســــاس ایــــن اجازه نامه جــــای علم بابا مهــــدی را پشــــت علم بابا محمــــود اجازه دادهانــــ­د. توانایی جســــمی و روحی در وارد شدن به سلک جریده برداران در عزاداری شرط اساسی اســــت چراکه جریده یا علم بســــیار ســــنگین و این ویژگی فیزیکی علم نیز حکایت از ارتباطش با قشر جوانمردان و قلنــــدرا­ن دارد.ســــقایی و جریدهبردار­ی بهعنــــوا­ن آیینهای عــــزادار­ی محــــرم در ایران از ســــنتهای جوانمردان و قلندران سرچشــــمه میگیرند، هرچند با گذر زمان خاســــتگا­ه اصلی ایــــن آیینهــــا فراموش شده، هنوز نامها و نشانههای صوفیانه آن کاماً آشــــکار است. گروههای جوانمردی و قلندران نه تنها در امور معنوی و اعتقادی جامعه ایــــران تأثیرگذار هســــتند، بلکه بر آیینهای مردمی بویژه مراســــم عزاداری محرم تأثیــــر به ســــزایی داشــــتها­ند و گویا وجود تشکیات خانقاهی و رعایت سلسله مراتــــب آن از دالیــــل حفــــظ ایــــن آیینها بوده اســــت. در روزگار ما آیینهای سقایی و جریدهبــــ­رداری با اســــتقبا­ل مریدان اهل بیت در ایران و سراســــر جهان همراه شده و در عزاداریهــ­ــای ســــاالر شــــهیدان امام حسین(ع)عمومیتدارن­د. منابع: 1-معتمدی، حسین، ،ش.ه1378 عزاداری سنتی شیعیان در ایران و جهان، ج1، قم، ظهور، 417ص 2-ابن بطوطه، ،ش.ه1361 ســــفرنام­ه ابن بطوطه، ترجمــــه محمــــد علی موحــــدی، ج1، تهــــران، علمی و فرهنگی، ص92؛ تحویلدار، میرزا حســــین، ،ش.ه1342 جغرافیای اصفهان، به کوشــــش منوچهر ســــتوده، ج1، تهران،دانشگاهتهر­ان،ص021؛محمدبناحمد­قرشی، ،ش.ه1361 آیین شهرداری، ترجمه جواد قرشی، ج3، تهران،علمیوفرهنگ­ی،صص762-662 3-معتمدی، ،ش.ه1378 ج1، 450-454 -4 ترجمــــه رســــاله قشــــیریه؛ ترجمــــه فارســــی عبدالکریم قشیری، ،ش.ه1374 تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، ج4، تهران، علمی و فرهنگی، 360ص 5-زرین کوب، عبدالحسین، ،ش.ه1367 جست و جو در تصوف ایران، تهران، امیر کبیر، ص63 6-جامی،عبدالرحمن،5731ه.ش،نفحاتاالنس من حضرات القدس، ج3، تهران، اطاعات، -191صص ؛33-108 واعظ کاشفی سبزواری، حسین، ،ش.ه1350 فتوت نامه سلطانی، به اهتمام محمد جعفر محجوب، ج1، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، .125ص 7-واعظ کاشفی، ،ش.ه1350 282ص 8-همان، 294ص 9-افشار، مهران و میرعابدینی، ،ش.ه1374 آیین قلندری، ج1، تهران، فراروان، 177ص 01-افشــــاری، مهــــران، ،ش.ه1382 فتوت نامهها و رسائل خاکساریه، ج1، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، ص86 11-آلــــن، جیمــــز، ،ش.ه1381 هنر فوالدســــ­ازی در ایران، ترجمه پرویز تناولی، ج1، تهران، یساولی، ص45 21-تاورنیه، ژان باتیســــت، ،ش.ه1336 ســــفرنام­ه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، تصحیح حمید شیرانی، ج1، تهران، سنائی، 395-394صص -13 گــــرس، ایــــوان، ،ش.ه1372 ســــفیر زیبــــا (سرگذشت و سفرنامه سفیر فرانســــه در دربار سلطان حســــین)، ترجمه و توضیح علی اصغر ســــعیدی، ج1، تهران، نشر تهران، 395ص 41-پرتو بیضایی کاشــــانی، حســــین، ،ش.ه1382 تاریــــخ ورزش باســــتان­ی(زورخانه)، ج1، تهــــران، زوار، ص34 -15 معتمدی، ،ش.ه1378 ج1، 474-472صص 61-معتمدی، ،ش.ه1378 ج1، 565ص 71-فرهنــــگ بهــــار عجم؛ اللــــه تیک چنــــد بهار، ،ش.ه1380 تصحیح کاظم دزفولیــــ­ان، تهران، طایه، ذیل واژه -18 معتمــــدی، حســــین، ،ش.ه1378 ج1، صص175-855؛هاشــــمی تبــــار، ســــید حســــین، ،ش.ه1375 تاریــــخ بیــــدگل، ج1، آبــــاده، ارجمنــــد، 90-91صص 91-افشاری، مهران و مداینی، مهدی، ،ش.ه1381 چهــــارده رســــاله در باب فتــــوت و اصنــــاف، ج1، تهران، چشمه،ص141 02-کاویخــــو، ،ش.ه1366 ســــفرنام­ه کاویخــــو، ترجمه مسعود رجب نیا، ج2، تهران، علمی و فرهنگی، 149-150صص -21 پرتو بیضایی کاشــــانی، حســــین، ،ش.ه1382 ص44 -22 معتمدی، ،ش.ه1378 ج1، 564-565ص

در تاریخ فرهنگ ایرانی-اسامی دو نوع سقایی وجود دارد که یکیجنبهمعی­شتی داشته و برخی در ازای گرفتن پول در مکانهایعمو­میبه مسافران و رهگذران آب میدادند، اما نوع دوم سقایی بدون توقع مادی و بهعنوان امری ثواب و به نیت تقرب به خداوند انجام میشد

 ??  ?? دسته عزاداران حسینی ـ دوره قاجار
دسته عزاداران حسینی ـ دوره قاجار
 ??  ?? سقایی در مراسم عزاداری - بوشهر -اواخر دوره قاجاریه
سقایی در مراسم عزاداری - بوشهر -اواخر دوره قاجاریه
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran