Iran Newspaper

از معجزه دهه 60 تا شعبده بازی دهه 90

- سردیس ولی اهلل اردشیری در رشت

افســانه محمــودی، مخاطــب «ایــران» از خطــه گیالن پاســخ ســؤال «ایران» را با خاطرهای از دهه 60 یعنــی روزگاری که خود یک دانشآموز کنکوری بوده، پیوند زده و هنرمندانه تفاوتهای آن روزها و این روزها را کنار هم قرار داده اســت، با این که حجم این نوشــته از حجم پیامهای معمول خوانندگان ما بیشتر بود اما آن قدر این پیام جانمایه زیبا، مستند و تأثیرگذاری داشت که حیفمان آمد به همان صورتبهمخاط­بانمانعرضه­نکنیم.

راســتش ایــن ســؤال برای مــن جنبــه کاماً شــخصی هــم داره که برمیگــرده بــه تجربه حدود 30 ســال پیش و نوســتالژی­ک خودم. من در کنکــور سراســری ســال 76، رشــته ریاضــی رتبــه دو رقمــی آوردم. راســتش تا ســال سوم دبیرســتان، دانشآموز خیلی معمولی و تقریباً شیطون بودم، سال سوم دبیرستان، فقط و فقط تحت تأثیر یه معلم فیزیــک فوقالعــاد­های کــه داشــتیم و بشــدت بــه من لطف داشــت، در واقــع تو رودربایســ­تی شــروع بــه درس خوانــدن کــردم. این معلم کــه االن بــه رحمت خــدا رفتــه، در آن زمــان کاسهای کنکــور برگزار میکــرد و در کاسهــای خصوصیاش بیش از 17 تــا 18 نفر دور یک میز مینشســتند، چون تعداد دخترهای رشــته ریاضی کم بود، من با تجربیها میرفتم. وقتی سؤالی مطرح میکرد اول به من میگفت تو جواب نده، بگذار بقیه فکر کنن!!! خیلی از این مواقع من اصاً جوابی نداشتم و خاصه چنان شرمنده میشدم که حسابی درس میخواندم کــه وقتی بهم اجازه میدهند جواب را بگویم، چیزی در چنته داشــته باشــم. کاسهای این دبیر برای من فوقالعاده بود. خدابیامرز اصاً هم پولکی نبود. وقتی من ســر جلســه کنکور بودم، احساس میکردم طراح سؤال خود آقای اردشیری بوده! یعنی تمام نکات و ریزه کاریها را گفتــه بود. آن ســال رتبه فیزیک من یک شــد، بعد از فوتش که ســر کاس درس خصوصــی هم ســکته کــرد، خیلیها اعتــراف میکردند کــه همان مبلــغ ناچیز را هــم پرداخــت نمیکردند و به ایشــان پاکت خالی!! میدادند ولی این معلم شــریف و آزاده اصاً به روی خودش نمیآورد. تصور کنید که این آدم آنقدر دلش بزرگ بود و مناعت طبع داشت که به همه دانشآموزان­ش محبت خالص میکرد وهر کسی در ذهن خودش، فکر میکرد که رابطه ویژه با این معلم دارد. فقط بعد از فوتش و وقتی هر کســی تجربه شــخصی خودش را تعریف میکرد، فهمیدیم که هیچ کدام از ما، دانشآموز ویژه آقای اردشــیری نبودیم و او با همه به همین خوبی رفتار کرده است. خوشبختانه شاگردانش قدردانش هستند و حدود پنج سال پیش هم از سردیس آقای ولیاهلل اردشیری در رشت رونمایی شده است.

حــاال بــا این پیــش زمینــه و اعتقاد عمیقــی که بــه تأثیر معلم خوب داشتم،ًسعی کردم برای پسرم کیارش هم که پارسال کنکور داشــت، حتما معلــم بگیرم. یک معلم زیســت شناســی مطرح در رشــت که من دوســت داشــتم کیارش را پیشــش بفرستم از هر دانشآمــوز­ی ســه میلیــون در ماه میگرفــت و کاسهایــش را از 11شب تا یک بامداد تشکیل میداد. فکرش را بکنید دانشآموزی که باید صبح زود برود مدرسه، تا ساعت یک شب سر کاس کنکور باشد. البته این معلم کاسهایی در زمانهای بهتر هم داشت که گرانتر بودند!!! یک جلســه کیارش رفــت و گفت نمی خواهد برود کاس چــون این معلم خیلی بد اخاق اســت و به بچهها توهین میکند و هرکسی جواب درست ندهد، در کاس مسخره میشود. حرفهایی که کیارش میزد، باورش برایم ســخت بود، فکر کردم نکنــد کیارش بــرای فــرار از درس خواندن این حرفهــا را میزند. رفتم و با این آقای معلم صحبت کردم. خیلی راحت گفت توهین و مســخره کردن بچههای ضعیف روش حرفهای اوســت و خیلی خوب هم جواب میدهد.

من از کاسهایی که کیارش را فرســتادم، اصاً راضی نبودم و واقعاً فقط پول هدر دادن بود! البته خیلی سخت است که در چنین جوی، بچهها را کاس نفرستاد. آدم فکر میکند که نکند به خاطر صرف نکردن این هزینه، روی آینده بچهات تأثیر بدی بگذاری.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran