تابوهای فرهنگی پای ما را از مراکز روان درمانی بریده است
«سالمت روان» یکی از مهمترین مسائل جامعه ماست و میطلبد که اطالعات خود را درباره روان سالم افزایش دهیم
پیچیدگیهـــای زندگی امروز، انســـان را در معـــرض آســـیبهای فراوانـــی قـــرار داده اســـت. آســـیبهایی که گاه در چشـــم برهـــم زدنی خـــود را به رخ میکشـــند و گاهی نیز آثـــار آنها را پس از ســـالها با از بین رفتن سالمت روان میتوان درک کرد.
مریـــم رســـولیان، رئیـــس انجمن علمی روانپزشـــکان ایران در آســـتانه کنگره علمـــی روانپزشـــکان میگوید: نقش عوامـــل اجتماعی در ســـالمت و ســـالمت روان قابـــل تردید نیســـت، چراکـــه تحقیقات ثابت کرده بیکاری و شـــیوع اعتیاد، اختالالت روانپزشکی را ۲ تا ۴ برابر و فقر، شیوع این اختالالت را ۵.۱ برابر میکند.
به گفته رســـولیان، «سالمت روان» یکی از مهمترین مسائل جوامع امروزی محسوب میشود. هرچند در این رابطه مسئوالن و نهادهای بسیاری بهصورت مستقیم و غیر مستقیم مسئول هستند و میتواننـــد بـــا برنامهریزیهای دقیق و منســـجم از پیامدهای آن پیشـــگیری کنند اما نمیتـــوان از نقش درمانهای روانپزشـــکی و روان شناســـی در کاهش عوارض بیماریهای حوزه روان چشم پوشـــی کـــرد. ایـــن درحالـــی اســـت که ایرانیها بواسطه یک باور غلط (همه ما بارها این جمله را شنیدهایم: «مگرمن دیوانـــهام که بـــه روانشـــناس مراجعه کنم») غالباً از مراجعه به روانپزشک و روان شناس امتناع میکنند.
از سوی دیگر دکتر آرش میرابزاده در گفتوگو با «ایران» به نقش مسائل فرهنگی در سالمت روان جامعه اشاره میکند و میگویـــد: تابوهای فرهنگی یکـــی از مهمتریـــن دالیلی اســـت که مانع حضور بموقـــع افراد در مطبها و کلینیکهای روانپزشکی میشود. در حقیقت انگها و برچســـبهایی که از روی ناآگاهی به این دســـته از بیماران میزنند باعث میشـــود آنها بیماری خـــود را انـــکار کنند و بـــا مخفی کردن آن از درمان صرفنظر کنند. متأسفانه پیامدهـــای عدم درمـــان بیماریهای اعصـــاب و روان تنهـــا بیمـــار را درگیر نمیکند بلکه به اطرافیان و بســـیاری از افراد جامعه هم آسیب میرساند.
دبیر علمی سی و چهارمین کنگره روانپزشـــکان ایران میافزاید: بسیاری از ایـــن بیمـــاران عنـــوان میکننـــد پـــس از مراجعـــه به روانپزشـــک در مقابـــل انگشـــت اشـــاره اطرافیان قرار گرفتهاند و متهم بـــه دیوانگی، مجنون بـــودن یا ابتال به مشـــکالت حـــاد روانی شـــدهاند و این موضوع شخصیت آنها را در خانواده و محل کار تحتالشعاع قرار داده است. وی خاطرنشان میکند: نحوه برخورد اطرافیـــان بـــا بیمـــار موضوع بســـیار مهمی است که باید با فرهنگسازی و آموزش، برخوردهای نادرست و نابجا اصالح شود.
همه مـــا باید به این درک برســـیم بیماری که به اختالل روانی مبتال شده است مانند سایر بیماران است او فقط بـــه جای اینکـــه دچار دل درد شـــود یا ســـردرد بگیرد دچار آسیب روان شده اســـت. بجای اینکه دچار دنـــدان درد شـــود یا ریهاش بـــد کار کنـــد، خلقش تحت تأثیر قرار گرفته یا طرز تفکرش متفاوت شـــده اســـت. او هـــم بیماری است که باید درمان شود نه اینکه طرد شود یا در معرض اتهام قرار گیرد.
بـــه گفتـــه دکتـــر میـــرابزاده، بیماریهـــای روانپزشـــکی ابعـــاد مختلفـــی دارد کـــه یکـــی از آنهـــا بعد جسمانی است. تغییراتی که در زمینه بیولـــوژی مغـــز اتفاق میافتـــد زمینه ارثی دارد و به هیچ وجه خود بیمار در ایجاد آنها دخیل نیست. پس نباید او را انسانی خطرناک یا غیرقابل اعتماد دانست. فردی که افسرده یا پرخاشگر شده نباید در معرض اتهام قرار گیرد بلکه باید بـــا او همراهی کـــرد تا روند درمان او بدرستی انجام شود.
این اســـتاد روانپزشـــکی دانشـــگاه بهزیســـتی تأکیـــد میکند: این دســـته از بیماران باید بدانند کـــه دارو آنها را معتـــاد نمیکند. پزشـــک متخصص با توجه به نوع بیماری، جســـم بیمار و عـــوارض دارو، درمانـــی را در پیـــش میگیرد که بیمار به داروهایش معتاد نشود.
امـــا بعد دیگـــر بیماری کـــه خیلی مهم است مسائل روانشناختی است. بیمـــار بایـــد یاد بگیـــرد کـــه چگونه با مسائل خود برخورد کند. او باید بداند قرار نیســـت کســـی او را نصیحت کند بلکه قرار است به او آموزش داده شود کـــه چگونه فکـــر کند کـــه از این حالت خـــارج شـــود. در یک کالم باید ســـواد ســـالمت روان افراد جامعه ارتقا پیدا کنـــد هنگامی کـــه این ســـواد باال رفت آن وقـــت درمـــان و بازتوانی هم بهتر صورت میگیرد.
وی در خاتمـــه میگویـــد: تبعـــات زندگی مدرن شهری، آلودگی صوتی، زندگـــی در خانههـــای کوچـــک و دور شدن از اقوام همگی مشکالتی هستند که با افزایش اســـترس شرایط ابتال به اختالالت روحی را مهیا میکنند. بیمار و خانـــواده او بـــه تنهایـــی نمیتوانند بعد اجتماعی را تغییـــر دهند. طبعاً مدیـــران و برنامـــه ریـــزان بایـــد برای کاهش اســـترسها و فشـــارهای روانی در سطح جامعه سیاستگذاری کنند و تدابیریبیاندیشند.