Iran Newspaper

تصویري تلخ از ذات یك جنگ ویرانگر

درباره «دانكرك» یكي از بهترین فيلمهاي جنگي سالهاي اخير سينماي جهان

- وصال روحانـي

بيـــش از 70 ســـال بعـــد از بالیایی کـــه طي جنگ مشـــهور «دانكرك» در جریان جنگ جهاني دوم بر سر انگليســـي­ها آمد، آن ماجرا توسط کریستوفر نوالن یكي از مســـتعدتر­ین فيلمســـاز­ان 20 ســـال اخير دنيا به شـــكلي هولناك و در قالب فيلمي به نام «دانكرك» به تصویر کشـــيده شده و این فيلم از پنـــج ماه پيش روانه ســـينماها­ي جهان شـــده و آنقدر خوب و جا افتاده است که نه فقط امسال نامزد چندین و چند جایزه اسكار خواهد شـــد بلكه ميتوان آن را از بهترین فيلمهاي جنگي چند سال اخير ســـينماي جهان هم ناميد. خارج شدن ســـربازان بریتانيایي از منطقه دانكرك واقع در شمال فرانســـه چنان توأم با آشوب و حسهاي تلخ و تند و واقعي است که نميتوان از تأثيرگذاري محسوس آن روي اذهان هر یك از بينندگان سخن نگفت. ابعاد بزرگ فيلم در اندازههاي «آواتار» کار فضایي مشـــهور ســـال 2009 جيمز کامرون اســـت و نوعي اطمينان به سرنوشت و موفقيـــت این فيلـــم و موضوع آن از همـــان زمان تهيه و شـــروع پخش آن وجود داشـــته است. سرزمين فراروي بينندگان سرشـــار از تحرك و اتفاقات بزرگ و بيرحمانـــ­ه و حاالت «آخرزماني» و فاجعهوار اســـت و ســـربازان از هراس شكســـت لبریز و اشـــباع شـــدهاند و در فضایي کام ًال مردانه و تند و جنگي هيچ اثري از زنان هم حس و مشاهده نميشود. موسيقي متن نيز که کار هانس زیمر ســـازنده موزیك متن اکثر کارهاي نوالن است، کام ًال همسو با داســـتان مينماید و بينندگان را آماده خلق هر حادثهاي شامل انفجارها و مرگ و ميرهاي وســـيع و وحشت برخاســـته از آن ميکند و در مسير اموري قرار ميدهد که ســـالها پيش هم واقعاً در منطقه دانكرك فرانسه خلق شد. ■ آیا هيتلر اشتباه کرد؟

هنوز دربـــاره آنچـــه واقعاً در دانكـــرك و در تقابـــل ارتشهـــاي انگليس و آلمـــان روي داد، فرضيهها و توضيحات مختلف و متضاد عرضه ميشـــود. عدهاي ميپرســـند آيا محاسبه غلط افســـران ارشـــد آدولف هيتلر براي آلمانيهاي حاضر در دانكرك فرانسه آنها را با آن وضعيت پيچيـــده مواجـــه كرد يـــا همين عامـــل نبود كه كمـــك كـــرد انگليســـي­هاي محاصره شـــده راه فرار را بيابند؟ نوالن پاســـخ صريح اين سؤال را نميدهد و فقط رويدادها و روياروييها را عمده ميكند و نتيجهگيري را به بينندگان ميســـپرد. پيـــش از وي نيز در ســـريال تلويزيونــ­ـي «ارتش پدر» و فيلم سينمايي سال 1958 لسلي نورمن كه آن نيز «دانكرك» نام داشت، به اين مسائل پرداخته شـــده بود. تفاوت قضيه در اين اســـت كـــه نوالن بيش از نيم قـــرن بعد از آن تجربيات هنري با لحن بســـيار جديتر و خطيرتر از تمام كارهاي قبلـــي و با پرهيز از هـــر رويكرد ماليمي مســـائل دانكرك را با صراحت لهجه به تصوير ميكشد و هر چه را كه در آنجا روي داده، با ريتم و روالـــي محكم و با ميزان بااليي از دغدغههاي مربوط به نمايش ميگذارد. ■ رو در رو با حقيقتي تلخ

نوالن بسيار ســـريع و از همان شروع فيلم ما را با رويدادهاي اصلي رو در رو ميســـازد؛ يك سرباز انگليســـي بهنام تامـــي (با بازي فيـــون رايت هد) بســـرعت به ســـمت ســـاحل ميدود و آن هم در شـــرايطي كه آتش سالح ســـربازان آلماني در پي او روان اســـت. او با ورود به دانكرك با حقايق تلخ موجود رو در رو ميشـــود. صدها سرباز بريتانيايي و فرانســـوي در شـــهر و بر كرانه ساحل آن معطل ماندهاند و پاي در شن و گل دارند. اجساد مردگان با شتاب به دل خاك سپرده ميشوند و كشتياي هـــم در افق ديده نميشـــود تا به نجـــات زندهها بيايـــد. تامـــي در گفتوگو با ســـرباز ديگري (هري اســـتايلز) راههاي فرار را جســـتوجو و با او شرايط حاكـــم را مرور ميكند ولـــي برفراز ســـر آنان يك خلبان نيروهاي متفقين با نام فارير (تام هاردي) با پروازهاي متهورانه خود نقشي مهمتر از آنها را ايفا ميكند زيرا بهرغم نداشـــتن ســـوخت كافي در آســـمان منطقه و دورتـــر از آن حركت و مقر نازيها را بمباران ميكند. يك ســـرباز كهنه كار نيـــروي دريايي هـــم كه كنت برانـــاي بريتانيايي ايفاگـــر نقش اوســـت، گذارش به ســـطح زمين ميافتـــد و بـــه گروهـــي ميپيونـــد­د كه فـــرار از دانكرك و كشتن ســـربازان ارتش متجاوز هيتلر هدف اصليشان است. ■ قطع اميد

نوالن ســـپس ما را به دل بريتانيـــ­ا و به جامعه شـــهري اين كشـــور ميبرد تا ما را بـــا كاراكتر آقاي داوسون آشنا كند و او با بازي مارك ريلنس مردي اســـت كه داوطبانه به ارتش ميپيوندد تا به جبهه جنـــگ جهاني دوم برود اما در تمرينات نظامي با يك افسر افراطي و كم فكر (شيليان مورفي) روبه رو ميشود و هر چه بيشتر با آموزشهاي او روبهرو ميگردد، فزونتر از فرجام كار خود و كشـــورش در ايـــن جنگ خانمانســـ­وز قطعاميد ميكنـــد. آنچه ايـــن جنگ را براي بينندگان ســـختتر و غير قابل تحملتر ميكنـــد، صراحت لهجه نوالن اســـت و حتـــي دقيقهاي از فيلـــم نيز عـــاري از صحنههاي ضربـــه زننده و هشـــدار دهنـــده نيســـت و اين امر روي يك پرده عظيم و در سيســـتم 70 ميليمتري تماشاگران را مغلوب عظمت اين جنگ ميكند. در اين ارتباط نماي مربوط به حركت كشتي مملو از سربازان بريتانيايي در درياي دانكرك در حالي كه نيروي هوايي دشمن انها را از باال با شدت و حدت ميكوبد، از صحنههاي بسيار تأثيرگذار فيلم است. ■ موقعيت بد و زمان نامناسب

انگار اين سرنوشـــت ارتشـــي اســـت كه در يك موقعيت بد و زمان نامناسب بهدنبال رسيدن به يك هدف ســـخت و صعبالوصول است. وقتي صبح يكي از روزها به سربازان مستقر بر عرشه يك كشتي كوچك مربا و چاي نيمه گرم ميدهند انگار بهشت به روي آنها آغوش گشوده است و نوالن كه بيشتر كارهايش شـــامل «ممنتو»، «بي خوابي» و «تلقين» سرشار از وهم بوده و در سهگانه بتمني خود نيز در دل فانتزي غرق شـــده بـــود، اينبار از فرط واقعگرايي در فيلم جديدش موجب توحش حتي ناظران آگاه از ميزان كارآيي ســـالحهاي گرم و مدرن ميشـــود. واقعه دانكـــرک بهخاطر ابعاد وســـيع تأثيرگذاري­اش روي ملت بريتانيا و تاريخ اين كشـــور هنوز نقش و نگاري محسوس در دفاتر حيات انگليسيها دارد و ويژگي مهم فيلم نوالن تأكيد هر چه بيشـــتر بر اين مهم است. تا آنجا كه حتي تصاوير تكان دهنده واقعه دانكرك در فيلم درخشان ســـال 2007 جو رايت به نام «تاوان» نيز مقابل سكانسهاي بيرحمانه فيلم نوالن فقط زنگ تفريح نشان ميدهند.

■ منبع: ‪Film Digest‬

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran