Iran Newspaper

فاصله واقعیت تا تصویر

- ابراهیم عمران

جای خالی مطبوعات جدی در سریالها و فیلمها فيلمهايى كــه مىخواهند در حــوزه روزنامــه و مجلــه حرفــى ارائــه دهنــد و در حقيقــت از دريچه ســينما و بواســطه نشــريات، حرف اصلىشــان را بزننــد داليل زيادی برای غيرقابل پذيرش بودن دارند، قابل باور نبودن آن نشريه در عالم واقع، چون نشان و اثری از آنها روی كيوسکهای روزنامه فروشى نيست.

وقتــى فيلمــى بخواهــد در اين حــوزه فعاليت داشته باشد، الجرم شخصيت اصلىاش، خبرنگار و روزنامه نگاران هستند و در وهله بعدی تحريريه و نام نشريه. مورد اين نوشته بيشتر به اين موضوع بازمىگــرد­د كه چرا در ســينما يا تلويزيــون ما، نام واقعــى روزنامه برده نمىشــود و هماره از اســمى ديگر، هر چند بــا قرابتى نزديک به نام اصلى ذكر مىشــود. مثالش آنكه «شرق» مىشــود «غرب» و كيهــان مىشــود «گيتــى» و اعتمــاد هــم «باور» و ايــران هــم «كشــور» و نمونههــای فــراوان از اين لوگوهــای غير واقعــى... در جغرافيايــ­ى كه عموم مردمش ميانه خوبى بــا روزنامه ندارند، اين گونه برخــورد كــردن هــم دور از ذهــن نيســت، چــرا كه مخاطــب براســتى در عالــم واقــع نيــز نمىتواند نام پنــج روزنامــه تأثيرگذار كشــور را بگويــد! حال بگذريــم از اينكــه مردم بــا نام روزنامه نــگاران نيز آشنايى ندارند كه انتظاری است بيهوده اگر چنين خواســتهای داشــته باشــيم! حال چه مىشــود اگر نــام واقعى كيهان و ايران و شــرق و اعتماد و ديگر روزنامهها برده شود و برای آنها اسمى ديگر نيايد؟ وقتى اندک جماعت پيگير مطبوعات به تماشای فيلمى بنشينند كه كاراكتر اصلىاش روزنامه نگار باشد؛ المحاله در ذهن خود بهدنبال لوگوی اصلى روزنامههــ­ا مــى گردنــد، غافــل از آنكــه كارگــردان و تهيهكننــد­ه و نويســنده ايــن اصــل را رعايــت نمىنمايند. آيا تا به حال شــده در امريكا و اروپا يا همين آسيای خودمان نام نيويورک تايمز و لوموند و گاردين و آســاهى و يومى يوری، در فيلمهايشان كــه دســت بر قضا زياد هم ســاخته شــده در حوزه رســانه به اســمهای ديگری برده شــود؟! پاسخ به يقيــن منفى اســت و ايــن برمى گــردد بــه جايگاه وااليــى كه ايــن روزنامههــ­ا در كشورشــان دارند كه جای آن در اين سطور نيست. وقتى مديوم سينما اين توانايى را دارد كه برای ساعتى در فيلمى كه به روزنامه و خبر ربط پيدا مىكند، در ذهن مخاطب نام حقيقــى آن روزنامه را جای دهد، (حال جدا از بحــث روزنامههای موافق و مخالــف اين دولت يا آن دولــت)، پس چرا تا اين حد امســاک و خســت مــى شــود؟! اگــر مميــزی اســت، گفتــه شــود، اگر كجســليقگى اســت بيــان شــود و اگــر دل بخواهى هم اســت به زبان آيد تا دوستداران روزنامه از اين كممحلــى و بىدقتــى خبردار شــوند. بحث كتاب نيز اوضاعش نابســامان­تر اســت و در النگ شات های دور، نامى محو از كتاب ديده مىشود كه گويى نشــان دادنش خالف است. همه اين كلمات آمد تــا ميزان مهجوری روزنامههای­مــان با هر گرايش فكری بيشــتر نمايان شــود كه در سينما نيز حامى و دلــدادهای ندارند، اين بانيان و شــارحان خبر... و حاليه كه از «زمان نمايش مطبوعات» گذشتيم كه اســتقبال از آن حتى در حد نمايشگاهها­ی پاييزه و بهاره نيز نبود؛ بيشتر به نقش و جايگاه رسانههای تصويری (در اينجا ســينما) ، خواهيم رسيد كه اگر نيکتر نگريســته شــود شــايد به ديده شــدن بهتر كمک كند و يكبار برای هميشه نام اصلى و حقيقى نشريات در سينما يا تلويزيون، به تصوير در آيد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran