«گفتوگو»؛گذرازتوصیههابهفراهمکردنالزامات
هســــتند و همچنین همواره در تاشــــند برنامهها و راهبردهای خود را پیش ببرند. زمانــــی که دولت یا مجلس محملی برای گفتوگو یا طرح دیدگاههای مختلف را فراهم میکند، احزاب به امید پیشــــبرد طرحها و اهدافشان قطعاً از حضور در چنین جلساتی اســــتقبال خواهند کرد. باید به این مسأله توجه ویژه داشــــت که دولتها به اتکای شــــأن حقوقی و دارا بــــودن ابزار قدرت میتواننــــد محملی برای این گفتوگوها باشــــند.حتی میتــــوان جلســــاتی بــــا محوریت یــــک موضوع مشــــخص در زمینههــــای مختلف برگزار کرد. تجربه ســــی و نه ســــال بعد از انقاب نشان داده انتظار از اینکه یک فرد، یک نهاد غیر دولتی یا یک جریان سیاســــی متولی این موضوع شــــود، راه به جایی نبرده است و در آینده نیز راه به جایی نخواهد برد. اما برگزاری جلســــاتی به میزبانــــی دولت یا مجلس که در آن کارشناســــان جریانهای اصلی سیاسی کشــــور دعوت شوند، قطعاً راهگشا خواهــــد بود. بویژه کــــه هر کدام از این جریانهای سیاســــی، از اختیــــارات و امکاناتــــی برخوردارنــــد و میتوانند بــــه دولت در پیشبرد امور کمک کنند. یکی از نقاط قابل تأمل چنین جلساتی این است که در آن افراد همدیگر را میبینند. یکی ازمشکات امــــروز ما این اســــت کــــه افراد جریانهــــا و احــــزاب مختلف از ماقات همدیگر ابا دارند اما اگر جلسات یادشده برگزار شود، آقای زید و عمرًو صورت همدیگر را میبینند؛با هم تبادل نظر میکنند قطعا برخی نقارها کاهش پیدا میکند. این موضوع در ســــطح اســــتانها نیز قابل طرح و اجراســــت و استانداران و فرمانــــداران میتوانند با دعوت از کارشناســــان و افراد معتدل فضــــا را برای گفتوگو و تعامل فراهم کنند تا در گام نخســــت جریانهــــای سیاســــی همدیگــــر را ببیننــــد و متوجه شــــوند که میشودپشت یک میز نشســــت. نکته دیگر در این گفتوگوها این اســــت که در بدو امر انتظار باالیی از این جلســــات نداشته باشیم و تنها گفتوگو کردن را تمرین کنیم. در ایــــران به خاطر غیــــر حزبی بودن نظــــام انتخابات، این اتفاق به کل نمیافتد و ما صورت مســــأله را پاک کرده ایم؛در چنین شــــرایطی به لحاظ قانونی هیچ جبری احزاب و گروهها را ملــــزم به گفتوگــــو و ائتاف نمیکند. بــــه اعتقاد من حلقه مفقوده عدم گفتوگو در ایران را باید در این نکته جستوجو کرد. ما هــــر قدر هــــم در بــــاب منافــــع گفتوگو ســــخن برانیم، حرفهــــا در حد «توصیه» باقــــی میمانــــد در صورتی که این موضوع نیازمند «الزام» اســــت؛ ما باید الزام داشته باشیم دور یک میز بنشینیم و مجبور باشیم با هم همفکری کنیم. در غیر این صورت هر جریان سیاســــی خود را مالک بدون قید و شرط کشــــور میداند و هر موقع که به قدرت برســــد، شروع به حذف جریان مقابل میکند و تا زمانی که دور به دست دیگری بیفتد، این داســــتان ادامه دارد. خســــارتهایی که از این دور تسلسل متوجه کشور میشود، جای بحث ندارد و با این مقدمه به نظر میرســــد عملیترین گام، تغییر قانون انتخابات اســــت. اما تا زمان اصاح قوانین و تغییر ساختار انتخاباتی، دولت، مجلس و نهادهایی که ابزار قدرت را در دســــت دارند میتوانند بســــتر گفتوگو و تعامل را فراهم کنند. تجربه ســــی و چند ســــال گذشته به روشــــنی نشان میدهد نهادهــــای غیردولتی ماننــــد «خانه احــــزاب» نمیتواند پیش برنــــده این موضوع باشــــند؛ بــــرای نمونه فرض کنیــــد «خانه احزاب» به جریانهای سیاســــی نامه بدهــــد که فان روز برای بحث درباره فان موضوع سیاســــی، اجتماعی یا فرهنگی دور هم جمع شــــویم؛ فکر میکنید جریانهای مختلف چقدر این دعــــوت را جدی گرفته و از آن اســــتقبال میکننــــد؟ اما اگر این دعوت از ســــوی نهادی مانند وزارت کشــــور یا مجلس شــــورای اسامی باشــــد چگونه برخورد خواهد شد؟ احزاب و گروههای سیاسی میدانند در زمان استقرار یک دولت، با آنها در تبادل کمتر کسی اســــت که در ضرورت گفتوگــــو میــــان احــــزاب، گروهها و جریانهــــای سیاســــی تردید داشــــته باشد؛ اما اینکه چرا تاکنون این مهم عینیت و تحقــــق نیافتــــه را در وهله اول بایــــد در برخی قوانین همچنین نظام انتخاباتی کشورمان جستوجو کــــرد. چه نظام انتخاباتی هر کشــــور، تعیینکننــــده قانون بــــازی و رقابتی اســــت کــــه بیــــن گروههــــای مختلف سیاســــی در جریان اســــت و چگونگی توزیع قدرت بین احزاب و گروههای سیاســــی را تعیین میکند. در کشــــورهایی که نظام انتخاباتیشــــان حزبی یا تناسبی است، جریانهای سیاسی در برخی مقاطع ملزم میشــــوند با هم گفتوگو و رایزنی داشته باشــــند. چه در این سیستم هریک از احزاب سیاسی به تناسب میزان آرای خود در انتخابات، میتوانند کرسیهای پارلمانی را به خود اختصاص دهند. در نظام تناســــبی، برخــــاف نظام اکثریتی کــــه به موجب آن دارنــــدگان نصف به عــــاوه یک، همه کرســــیها را به خود اختصاص میدهند، هر حزب یا گروهی به تناســــب آرای خود میتواند صاحب کرســــی نمایندگی شود و این وضعیت بسیار پیش آمده که در انتخابات پارلمانی هیچ حزبی نتوانسته بیش از 50 درصد آرا را کســــب کرده و دولت تشکیل بدهد؛ حتی اگر یک حزب با آرای شــــکنندهای از رقیب خود پیشتر باشــــد، باز هم برای تشــــکیل دولــــت نیازمند ائتاف با گروهی اســــت که در انتخابــــات باهم رقابت میکردند.الزمه و پیش شــــرط این ائتاف هــــم گفتوگو با رقیب اســــت تا در نهایــــت طرفین به تعریف مشترکی از منافع و مصالح ملی رسیده و برای پیشبرد امور و تحقق اهداف کشور، کابینه تشکیل دهند.