نبض ناکوک علم
«نظام ارزیابی دانشــگاهها» در گفتوگو با دکتر غالمرضا ذاکرصالحی
«رتبهبندی دانشـــگاهها» این روزها از دغدغههای جدی سیاســـتگذاران فرهنگی و اهالی دانشـــگاهها است که میکوشـــند تا با نزدیک کردن خود به اســـتانداردهای «نظـــام رتبهبندی»، به نوعی کســـب هویت کنند. اما براســـتی چقدر این نـــوع از نظام ارزیابـــی میتواند بازنمایی درســـتی از عملکرد علمی دانشـــگاهها بهدســـت دهـــد؟ برای بهدســـت آوردن این پاســـخ با دکتر غالمرضا ذاکرصالحی، عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، به گفتوگو نشســـتیم. او در زمینه مطالعات مربوط به آمـــوزش عالـــی دارای دیدگاههای قابل تأملی اســـت و آثاری همچون «دانشـــگاه ایرانی: درآمدی بر جامعهشناســـی آموزشعالی»، «مهاجرت نخبـــگان»، «تقلب علمی: جنبههای اجتماعی و حقوقی» در کارنامه علمی او به چشم میخورد.
جنابذاکرصالحی،رتبهبندیدانشگاهها، اینروزهادغدغهبســــیاریازاهالیدانشگاه شده است تا خود را در این ارزشیابی هرچه باالتر بکشند. چقدر با این شیوه از ارزشیابی دانشگاههاموافقهستید؟
«رتبهبندیدانشگاهها»نظامیاستکه به ارزیابی اجمالی نظامهای آموزش عالی بهعنوانیککلمیپردازدوابزاریمناسب برای مقایســـه آنها فراهم میکنـــد. در این تعریف نکاتی قابل توجه اســـت؛ نخست آنکه، رتبهبندی، یک نوع ارزیابی اجمالی اســـت و ارزیابـــی تفصیلی بـــه آن معنایی نیســـت که ما از evaluation یا assessment انتظار داریم. نکته دوم اینکه، ابزاری است درکنارابزارهایدیگر،پسرتبهبندیهدف نیست. نکته ســـوم این است که رویکرد آن مقایسهای اســـت. یعنی ما اگر بگوییم دو نوع ارزیابی «مقایسهای» و «پسخوراند یا فیدبک»داریم،رتبهبندیدانشگاههاازنوع «روشمقایسهای»است.
ایــــنرتبهبندیهاچقدروضعیتعلمی دانشگاههارابازنماییمیکند؟
در این خصوص مناقشـــه وجود دارد؛ چـــون رتبهبنـــدی بیشـــتر به «بـــرونداد» توجـــه میکنـــد و ممکن اســـت لزومـــاً به درونداد و فراینـــد توجه نداشـــته باشـــد. هرچند که بـــرونداد خوب قطعـــاً زمانی حاصل میشود که از پیش، دروندادهای خوبی داشته باشـــیم. به هر حال، هر نوع رتبهبندی، تقلیلگرایانه اســـت و سطحی از تقلیلگرایـــی در آن وجود دارد. بهعنوان مثال شناســـنامه یا کد ملی شـــما نشـــان نمیدهد که شما فرد خوب یا بدی هستید، اما ضروری اســـت که آن را داشـــته باشید. رتبهبندی از جمله عرفهای علمی است که الزم به نظر میرســـد؛ مثل اینکه شـــما میتوانید لباس فاخر بپوشـــید میتوانید نپوشـــید. اگر هم نپوشـــید خیلی مشـــکل جدیای پیش نمیآید. به هر حال، نوعی «فشنشو» اســـت، اما فشنشویی که جزو لوازم و مقتضیـــات زندگی در جهان امروز علمی است به طوری که اگر از آن فرار کنید شک میکنند که گویا از میدان رقابت فرار میکنید. بر این اساس، در هر صورت شما باید با همه ضعفهـــا و قوتهایتان بازی کنید و دیده شوید.
آیــــا معیــــاری بینالمللــــی بــــرای رتبهبندیهای دانشــــگاهی وجــــود دارد؟ استانداردهاچگونهتعیینمیشود؟
بیشتر بر اساس توافق است؛ بهعنوان مثال عرف دانشـــگاهی در سراسر جهان میپذیرد کـــه «درآمد صنعتی» میتواند شـــاخصی از میـــزان ارتبـــاط دانشـــگاه با صنعـــت باشـــد یـــا تعـــداد دانشـــجویان بینالمللی، تعداد اســـتادان بینالمللی که در دانشـــگاه تدریس میکننـــد ...و این شـــاخصها بتدریج شـــکل گرفته است. بنابراین، کامل و جامع نیستند و اشکاالتی دارند، خود مؤسساتی که کار رتبهبندی را انجام میدهند، هم بهطور مرتب خود را تکمیل و اصالح میکنند و متوجه شدهاند که بعضـــی جاهـــا ضعفهایـــی دارند و بیش از حـــد کار آنها تقلیلگرایانه شـــده است و نیاز به اصالح دارند.
رتبهبنــــدی ISC از جملــــه تالشهایــــی اســــت که در ایــــران بــــرای رتبهبندیهای علمی انجام شده است. این شیوه ارزیابی چقــــدر میتواند بــــرای جامعــــه علمی ما راهگشاباشد؟
برای ایران «ســـطحبندی دانشـــگاه» را مقـــدم و ضروریتـــر بـــر «رتبهبنـــدی دانشـــگاهها» میدانـــم. هماکنـــون دانشـــگاهها بـــه تیـــپ ،A B و C تقســـیم شـــدند و هر تیپـــی هـــم در درون خود باز تقســـیماتی دارد. نکتـــه دوم ایـــن اســـت که نمیشـــود یک دانشـــگاه شهرســـتانی تازه تأســـیس را با یک دانشـــگاه جامع با پیشینه 80 ســـاله مقایســـه کرد. بنابراین ما پیشـــنهاد کردیم که اینها به چند تیپ تقســـیم شـــوند؛ دانشـــگاههای جامـــع، دانشـــگاههای صنعتـــی و دانشـــگاههای غیرانتفاعی جداگانه رتبهبندی شوند. این تفکیک اکنون در شیراز انجام گرفته است. پلیتکنیکها باید در ســـطح خودشـــان رتبهبنـــدی شـــوند؛ همیـــن رتبهبنـــدی را همچنیـــن میتـــوان بـــه دانشـــگاههای خصوصی/دولتـــی، بـــه دانشـــگاههای آموزشمحور/ پژوهشمحور تفکیک کرد یا مرتباً لیستهای متفاوت عرضه کرد تا واقعنمایی بیشتری داشته باشد.
رتبهبنـــدی دانشـــگاهها نبایـــد بـــا تخصیص بودجه آنها گـــره بخورد. چون اگر گـــره پیدا کنـــد در حقیقت مســـأله به گونـــه دیگری مطرح میشـــود، دیگر یک کار بیطرفانـــه علمـــی نخواهد بـــود و به جدلهـــای خســـتهکننده میانجامـــد. معمـــوالً در ایران رتبهبندی بســـرعت به یک مقوله سیاســـی تبدیل میشـــود و با دعواهای روزمـــره و محلی گره میخورد. چون در بعضی از شهرستانهای کوچک دانشـــگاه را بهعنـــوان بخشـــی از عمران شهری میبینند؛ همانطور که شهر آنها پـــل دارد، ســـد دارد، میـــدان دارد و پارک دارد یـــک زمانی هم دانشـــگاهی در آنجا تأسیس شده است که جزو داراییهای آن شهر و ناحیه شـــده است و آنها با چنگ و دندان از این دانشـــگاه دفاع خواهند کرد. اکنون ما 2900 مؤسســـه آموزش عالی در شهرســـتانهای مختلف داریـــم که فقط ســـی یا چهل تعداد از آنهـــا را میتوانیم بهعنـــوان «دانشـــگاه معتبـــر علمـــی» معرفی کنیم و بقیه، مؤسســـات آموزش عالی یا پلیتکنیکهای کوچکی هســـتند کـــه آموزشهای متنوعی را در محل ارائه میدهند. بنابراین توصیـــه ما این بود که کار به صورت سطحبندی انجام شود.
دانشــــگاهها چطور میتوانند رتبه خود را افزایشدهند؟
دانشــــگاهها برای باال بردن رتبه واقعی خود ابتــــدا بایــــد روی آمــــوزش و پژوهش ســــرمایهگذاری پایدارکننــــد. دوم، تعهــــد بــــه ارتقای کیفیت داشــــته باشــــند. ســــوم، مقرراتزدایــــی کنند تــــا بتواننــــد چابک و بالنــــده شــــوند، چهارم، بــــه خاطــــر اینکه بتوانند دانشجوی بینالمللی جذب کنند شــــهریههای خود را کاهش دهند و پنجم، مدیریتورهبریمنسجموهدفمندداشته باشند. دانشگاههایی که این پیششرطها را رعایــــت کردند توانســــتند در رقابتهای بینالمللی جزو001 دانشــــگاه برتر باشند. برای آنهایی که در حال رتبهبندی هســــتند هم توصیه ما این اســــت که از تقلیلگرایی پرهیز کننــــد؛ چون به هر حال مــــا در ایران یک نظــــام رتبهبنــــدی تحت عنــــوان ISC داریــــم و توصیــــه میکنیــــم که روز بــــه روز ضعفهــــای این رتبهبندی را شناســــایی و تالش کنند که این ضعفها برطرف شود. گاهی مؤسســــاتی هســــتند که از رتبهبندی سودجویی میکنند و به دانشگاهی که رتبه پایین آورده، اعــــالم میکنند که چون روی شاخصهامسلطهستند،حاضرندبهآنان مشــــاوره دهند. از این رو، معتقدم به جای حساســــیت روی رتبهبندی، تالش کنیم از مزایــــای رتبهبندیها بــــرای تحرک علمی دانشــــگاهها اســــتفاده کنیم. چــــون آنهایی که مخالف رتبهبندی دانشــــگاهها هســــتند دو گروه هســــتند؛ یک گروه آنهایی هستند که از هر نــــوع ارزیابی گریز و هــــراس دارند و زیر بار هیچ نــــوع ارزیابی نمیروند، گروه دیگر آنهایی هســــتند که بــــا رویکرد علمی آسیبشناسی میکنند و نواقص آن را تذکر میدهند.
اتفاقیکهدرپسهمینرتبهبندیمیافتد، این است که اقتصاد جهانی به سمت یک سریازدانشگاههایخاصکشیدهمیشود، کهآسیبهایدیگریراخواهدداشت؟
بلهاینمیتواندآسیبباشد،همانطور کهمنگفتمنواقصیهستاماهمینهایی کهمخالفرتبهبندیهستندمیتوانندیک نظام رتبهبندی برای دانشگاههای آسیایی طراحـــی کنند و همت به خـــرج دهند و به جای اینکه صرفاً انتقاد کنند هر ســـال رتبه دانشگاههای آســـیایی یا خاورمیانهای را با رویکردبومیاعالمکنند.
رتبهبندی دانشگاهها نباید با تخصیص بودجه آنها گره بخورد. اگر این اتفاق بیفتد دیگر یک کار بیطرفانه علمی نخواهد بود و به جدلهای خستهکننده میانجامد