Iran Newspaper

با افتخار میگویم شاگردش بودم

- هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده

خانــم توران میرهادی از جمله افرادی بود که حق بســیاری برگردن ادبیات کــودک و نوجوان و همچنین نظام آموزشــی کشــورمان دارنــد. اگر خواهــان تربیت مدیران شایســته و کاردان باشــیم باید از همین سنین کودکــی دســت بــه کار شــویم، هماننــد کاری که خانم میرهادی با تأســیس مدرسه فرهاد انجام داد و تاش بسیاری هم به خرج داد.

مدرسه فرهاد و تجاربی که از طریق احداث آن به دست آمد یکی از یادگارهای ارزشــمند ایشــان به شــمار میآید، هرچند آنگونه که باید و شــاید قدر این کار را ندانستند. فرهنگنامه کودک و نوجوان و همچنین شورای کتاب کودک هم از دیگر اقداماتاثر­گذاریبهشما­رمیآیندکهخ­انممیرهادی­بنایآنراگذ­اشت. ماقبل از فرهنگنامه کودک و نوجوان هم دایرةالمعا­رفهای دیگری برای این گروه سنی داشتیم اما اغلب ترجمه بودند، این در حالی است که ایشان با همکاری جمعی از اســتادان مطــرح همچون ایرج جهانشــاهی، محمود محمــودی و خانم ایران گرگین بنای انتشار فرهنگنامها­ی را گذاشت که تألیفی بود و از طرفی هم تناسب بسیاری با نیاز کودکان و نوجوان این سرزمین داشت. او آنقدر عاشقانه انتشار این فرهنگنامه را با همکاری دیگر دوســتانش بنا گذاشــت که همه ما در این ســالها همواره نگران بودیم که نکند عمرش آنقدر نباشــد که به ثمر نشســتن و انتشــار حداقل چند مجله از این کار را نبیند. خانم میرهادی بخش اعظمی از زندگیاش را صــرف کــودکان و نوجوانــان کــرد، او از تمــام موقعیتهایی که میتوانســت از آن خــود کنــد گذشــت تا بــه هدف ارزشــمندت­ری دســت یابــد. او حتــی از آبروی حرفهایاش استفاده کرد تا فرهنگنامها­ی را که بیهیچ حمایتی بناگذاشته شده بود حفظ کند. اگر در نظام آموزشی مدرن کشورمان بتوان به نام چند نفر رسید، بیشک توران میرهادی یکی از آنان خواهد بود. خانم میرهادی آنقدر زن بزرگ و تأثیرگذاری در حوزه ادبیات و آموزش بود که با وجود سالها فعالیتم در حوزه ادبیات افتخار این را دارم که خودم را یکی از شاگردان ایشان بدانم. حتی بیاغراق میتوانم بگویم که آمدنم به دنیای ادبیات کودک و نوجوان(هر چند نوشتههای خــود را محدود به گروه ســنی خاصی نمیدانم) را مدیون ایشــان هســتم.در آن ســالها که برخورد خوبی با اهالی ادبیات نمیشــد و تنها بهدنبال پروندهســا­زی برای آنان بودند خانم میرهادی بیهیچ چشمداشتی از من و امثال من حمایت کرد، همین حمایت هم منجر به ادامه فعالیتهایم در این حوزه شد.

هنوز شــورای کتاب کودک را نمیشــناخت­م که در یکی از همایشهای کانون پــرورش فکــری کــودکان و نوجوانان شــرکت کــردم. در این همایــش دو قصه، از مجموعه قصههای مجید را همراه داشــتم که یکی از آنهــا را به خانم میرهادی دادم. حدود یک ماه بعد تماس گرفتند که خانم میرهادی از شورای کتاب کودک میخواهد من را ببیند.

آن زمان تقریباً سی و دو- سه ساله بودم و دیدار و صحبت با ایشان نگاه من بــه فرهنــگ و ادبیات را به کل تغییر داد. با وجــود تمام نکات مثبتی که میتوان در ارتباط با رزومه کاری ایشــان برشمرد شاید صحیح نباشد که بگوییم جایشان خالی است. برخاف دیگر دوستان که تا عزیزی از بینمان میرود میگویند جای او خالی است، من معتقدم که هر یک از این بزرگان همچون گلی هستند که بعد از پژمرده شدن گلی دیگر جایشان را خواهد گرفت. به قول شاعر «هرکسی نغمه خــود خواند و از صحنه رود/صحنه پیوســته به جاســت/خرم آن نغمه که مردم بســپارند به یاد»این صحنه همچنــان باقی میماند همانطور کــه قبل از خانم میرهادی هم بزرگانی مانند باغچهبان، یمینی شــریف و فردوس وزیری در این عرصه تاش کردند.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran