Iran Newspaper

اینجا، آنجا، هر جا گل

- غالمرضا امیرخانی -]1[ عنوان مطلب برگرفته از ترانه معروف کودکانه ای است که در مدرسه فرهاد خوانده میشده است. -]2[ دکتر مهدی حمیدی شیرزای از دوستان صمیمی هوشیار شعری با این مطلع برای سنگ قبر او سرود: اگر چند بردرد هستی دواست / چنین خواب سنگین زتو نارواست معا

ادبیات کودک و نوجوان به معنای دقیق و امروزی آن در کشور ما ســابقه طوالنی نــدارد. هر چند وجود مکتــب خانهها موجب شــده بود تا متون آموزشــی مناســب کودکان از گذشته پدید آید، ولی تاشهای منســجم و هدفمند در این عرصه را باید عمدتاً معطوف به قرن ۴1 شمســی دانست. بدون شک از پیشروان این حوزه باید از بزرگانی چون جبار باغچه بان و پروین دولت آبادی و فضلاهلل صبحی و برخی دیگر نام برد.

تاشهــای ایــن گــروه از دلســوزان عرصــه تعلیــم و تربیت، خوشبختانه به تعطیلی کشانده نشد و طی دهههای بعد و تا امروز کارنامه قابل تحسینی را برابر دیدگان ما گشوده است. تا پیش از پیروزی انقاب اسامی، بزرگانی چون توران میرهادی، محمــود کیانوش، فضلاهلل صبحی، مهــدی آذریزدی، عباس یمینی شــریف، نوش آفرین انصاری و در نسلهای بعدی، نام های آشنایی نظیر محمود حکیمی، رضا رهگذر، مصطفی زمانی نجف آبادی، ثریا قزل ایاغ هر یک از خاستگاهی متفاوت و با دغدغههای خاص خود قدم به این عرصه نهادند. در این بین نمیتوان از توران میرهادی یاد کرد و نامی از مدرســه فرهاد ذکر نکرد ؛ مدرسهای که به همت شخص وی برپا شد و نقطه عطفی در سیر تعلیم و تربیت در ایران معاصر به شمار میآید. اهمیت مدرسه فرهاد در چیست؟ شاید این توصیف در مقدمه کتاب در جست و جوی انسان امروز بتواند ما را با اهمیت مدرسه فرهاد آشنا سازد:

مدرســه فرهاد... شــاگرد اول نداشــت. رقابتی در آن در میان نبود. معلم و دانشآموز به همراه هم کتاب درســی مینوشــتند. کتابخانــه­اش را دانــش آموزان و معلمــان برپا کردند؛ مدرســهای کــه عــادت کتابخوانــ­ی را در ذهــن و لــذت ایــن عــادت را در دل دانشآموزان­ــش میکاشــت. مدرســهای که در آن ترســش و ترســاندن از عادتها نبود. مدرســهای که مشــوق مشاهده و کشف بود؛ مدرسهای که هنر در پرورش ذهن خاق کودکان، نقش مهمی داشت. مدرسه فرهاد نامش را از اسم برادر توران میرهادی گرفته بود که در کودکی طعمه اجل شده بود. داغ برادر کوچک، خواهر را مصمم کرد تا به طریقی نو، نام وی را برای همیشــه جاودان سازد و چه چیز مناسبتر از مدرسهای که دغدغههای آموزشی و پرورشی میرهادی را بتواند منعکسسازد. ازاهمیتمدر­سهفرهادگفت­یم.ولیخودتورا­نمیرهادیکی­ست؟ وی سال 1306 شمسی از پدری ایرانی و مادری آلمانی به دنیا آمد. پدرش، سید فضلاهلل میرهادی یکی از دانشــجویا­ن نخبهای بود که در ســال 1295 شمســی برای تحصیل از طرف دولت ایران به آلمان اعزام شــد. او در رشــته مهندســی ســاختمان مشغول به تحصیل شد. درجلســات دانشــجویی دانشــگاه مونیخ با «گرتا دیتریش» مجســمه ســاز و هنرمند آلمانی آشنا شد و این آشنایی به ازدواجی منجر شد که حاصل آن 5 فرزند بود و توران فرزند چهارم خانــواده بود. توران میرهادی در ســال 1325 بهعنوان دانشــجوی رشــته علــوم طبیعی وارد دانشــکده علوم دانشــگاه تهران شــد. ولــی دو نفر خارج از ایــن حوزه روی او تأثیر گذاشــتند و مسیر زندگی او را تغییر دادند: جبار باغچه بان و دکتر محمدباقر هوشیار. باغچه بان را کمتر خوانندهای اســت که نشناسد. دکتر هوشــیار 1336( – )1283 را هم باید از پیشگامان تعلیم و تربیت علمی در کشــور دانســت که ســالها در آلمان تحصیل کرده بود و بعدها موفق شد برای نخستین بار خوانندگان ایرانی را به صورتی جدی با فلسفه نیچه آشنا سازد.[2] دانشجوی جوان در کاسهای سواد آموزی باغچه بان شرکت کرد و روش آموزش الفبا به بیسوادان را یاد گرفت و فهمید که معلمی کاری خاق و پرانگیزه است. با شرکت در کاسهای دکتر هوشیار، البته به صورت مستمع آزاد، مسیر حرکت یک انسان غریزی را به سمت یک انسان وارسته و متعالی آموخت. با وجود آنکه به زبان آلمانی کاماً مســلط شــده بود ولی شوق فعالیت در عرصه آموزش، وی را راهی فرانسه کرد تا از محضر بزرگانی چون ژان پیاژه علم بیاموزد.

میرهادی با سری پرشور و سرشار از اندیشههای نو به ایران بازگشت و از همان آغاز، کار در کودکستانی را آغاز کرد ولی زندگی پرتاطم وی سرنوشت دیگری را برایش انتظار میکشید. او در ابتدای دهه 30 شمسی با فردی نظامی به نام جعفر وکیلی از افسران حزب توده ایران ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پسری به نام پیروز بود. کودتای 28 مرداد 1332 و دستگیری گسترده اعضای حزب توده، گریبانگیر همسر وی نیز شد. شاه جوان و متزلزل پهلوی که به هر قیمتی خواستار تثبیت حکومتش بود، در دادگاه نظامی وکیلی و همقطارانش را که در تاریخ معاصر ایران به ســازمان افسران حزب توده معروفند، محاکمه و در سال 1333 اعدام کرد. توران میرهادی بعد از انقاب اسامی، نامههای همسرش را با نام «نامههای زندان »منتشر ســاخت. محتوای این مکاتبات، رویدادهای داخل زندان و شــرح مقاومت زندانیان است. در آخرین نامه، سرگرد وکیلی از همسرش میخواهد که کار فرهنگی را کماکان ادامه دهد.

عاقهمندانت­اریخحتماًمیدانندکهد­ربینایناعد­امشدگان،نامآشنایدی­گریهمبود: مرتضی کیوان که از حسن اتفاق، او هم همسری فرهنگی و سختکوش به نام پوری سلطانی داشــت. جالب آنکه هر دو این بانوان در ســال های بعد منشأ خدماتی گسترده برای کتاب و کتابخانهها­ی کشور شدند. پشتکار میرهادی ستودنی بود. در سال 133۴ یعنی دقیقاً یک سال بعد از اعدام همسرش، مجوز تأسیس کودکستان فرهاد را با کمک مادرش گرفت؛ مؤسسهای که ربع قرن یعنی تا سال 13۵9 در مقاطع مختلف دبستان و راهنمایی فعالیت کرد و صدها دانشآمــوز نخبــه را راهی جامعه ســاخت.اگر همســر اولش وصیت کــرده بود که تــوران کار فرهنگی را ادامه دهد، همسر دومش، محسن خمارلو که او هم از دوستان سرگرد وکیلی بود، در طول ســالیان متمادی و در عمل همراه و یاور وی در فعالیتهای فرهنگی و خصوصاً در مدرسه فرهاد به شمار میرفت.مدرسه فرهاد که ساختمانش در واقع، خانه پدری میرهادی در خیابــان ایران (بین میدان شــهدا و بهارســتان) بود، چند ســال پیــش از تعطیلی به مکان جدیدی در خیابان سهروردی انتقال یافت. تعطیلی مدرسه انگیزههای او را در اهتمام به امر آموزش کودکان و نوجوانان از بین نبرد. وی و همراهانی چون ایرج جهانشاهی، نوش آفرین انصاری،هوشنگشریفز­ادهگلپایگا­نی،منصورهراعی­وگروهیدیگر­ازکتابدارا­نونویسندگا­ن و مترجمان و ویراســتار­ان در شــورای کتاب کودک، کار ســترگی را بنیــان نهادند که برای همه کودکان و نوجوانان فارسی زبان از سن 10 تا ۶1 سال قابل استفاده باشد: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان؛ کتابی مرجع مناســب بچههای ایرانی تا خأل فقدان چنین اثری در زبان فارســی را پر کند. ســالها طول کشــید تا جلد نخســت در سال 1371 منتشر شــود و این روند تا امروز نیز ادامه دارد. توضیحات:

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran