برگهایی از دفتر سبز زندگی؛ از زهک تا سردوش
بازخوردهای سه گزارش صفحه زندگی به عنوان «مشتی نمونه خروار »از بخشندگی و پیگیری مخاطبان روزنامه در قبال آدم هایی حکایت می کند که در محروم ترین نقاط ایران مشق انسانیت می کنند
دنیایماهرگزازدســـتهایگرموبخشـــندهایکهبویزندگیمیدهند،خالینبوده؛حکایت دستهاییکهگرچهکمشمارند،اماوجودشانهموارهغنیمتیبودهامیدبخش.تصورشرابکنید! زندگیدردنیاییبینصیبازایندستهاتبدیلبهچهدوزخمج ّسمیمیشد.درصفحهزندگی ازاینحکایتهاکمنداشتهایم.حکایتهاییکهگرچهدراینصفحهبارهاتکرارشده،اماعجیب آنکههیچگاهتکرارینشدهاست.براستیاینقصه[عشق]یکقصهبیشنیستواززبانهرکهو هرچندبارکهمیشنویم،نامکرراست .... اززنانومردانیکهبرایکمکبهدانشآموزمعلولفنوجی ودانشآموزانمحرومدبستانمولویشتافتند،تامهربانیهاییکهبرسرفاطمهدخترافغانسرریز شدتاایندختربیهویترویکاغذ-کهعاشقانههرروزهمکالسیناتوانشرادرآغوشگرفتهو بهمدرسهمیبرد-احساستنهایینکند.طنیناینبخشندگیهاچنانبودکهمارابهصرافت انداختتابهمرورچندرویدادانعکاسیافتهدراینصفحهوواکنشگستردهمخاطبانبخشنده مابهاینرویدادها،بپردازیم.هرچندبسیاریازگزارشهایصفحهزندگیبابازتابهایمثبتو دلگرمکنندهایهمراهبوده،اماناگزیربودیمتاباانتخابسهنمونه،بهعنوانمشتیازخروار،بخش کوچکیاززیباییهارابهتصویربکشیم. ■ هویتیکهزندگیبخشید
دختــــرک 14 ســــاله ایــــن روزهــــا بســــیار خوشــــحال اســــت و احســــاس خوشبختی میکند. دختری که گرچه همچنان بهدنبال هویت گمگشــــته خود میگــــردد، اما وقتی فهمید که تنها نیست و دستهای مهربانی از هــــزاران کیلومتر دورتر برای نوازش او دراز شــــدهاند، باور کرد که این سرزمین خالی از آدم عاشق نیست. سرگذشت فاطمه دختر 14 ســــاله اهل افغانستان که سالهاست در شهرستان زهک در سیســــتان و بلوچستان زندگــــی میکنــــد سرشــــار از درس مهربانی اســــت. او وقتی متوجه شــــد همکالسیاش به خاطر مصدومیت نمیتواند به مدرســــه برود هر روز او را درآغوش میکشید و مسیر 2 کیلومتــــری خانه به مدرســــه و بالعکس را طــــی میکرد. او دو آرزو بیشــــتر نداشــــت؛ داشتنشناسنامهوبهبودیزهراتنهادوست صمیمیاش.
البته زندگی این دختر شباهت زیادی به هم سن و ســــالهای خود در این شهرستان محــــروم دارد. پــــدری بیــــکار و مــــادری کــــه بــــا کار در خانههــــای مــــردم زندگــــی را اداره میکنــــد و زندگی در یک خانــــهای که در آن خبــــری از امکانات اولیه نیســــت. نداشــــتن شناســــنامه و هویت باعث شــــده بود تا این دختر تا 31ســــالگی نتواند به مدرسه برود و ســــال قبل وقتی رامین ریگی مدیر مدرسه غالمعلی شــــهرکی متوجه این دختر که هر روز با حســــرت رفت و آمــــد دانشآموزان را تماشــــا میکرد شــــد او را به مدرسه دعوت کــــرد. فاطمه وقتی بهترین دوســــتش بر اثر ســــانحه تصادف پــــدرش را از دســــت داد و نتوانست روی پاهای خودش راه برود برای کمک بــــه او دل به دریــــا زد. میگفت: زهرا وقتی همراه بــــرادر و پدرش ســــوار بر موتور بودنــــد تصادف کردند و پدرش را از دســــت داد و پاهایــــش نیز بشــــدت مجروح شــــد و تحــــت عمل جراحی قرار گرفت. پزشــــکان گفتند تا چند مــــاه او نمیتواند راه برود. من دوســــت او بودم و برای من مهم نبود که او ایرانی اســــت و من افغانی. روز اول مهر او را در آغوش گرفتم و به مدرسه آمدم و هر روز این کار را با عشــــق انجــــام میدهم. با چاپ گزارشفداکاریفاطمهدستهایمهربانی به یــــاری او آمدند و یک مؤسســــه خیریه با خرید و ارسال ویلچر شــــادی را به چشمان فاطمه و زهرا نشــــاند. زهرا این روزها ســــوار بر ویلچر همراه فاطمه به مدرسه میآید تا الفبایمهربانیرابیاموزد.رامینریگیمدیر مدرسهغالمعلیشهرکیبابیاناینکهافراد خیــــر عالوه بر اهدای ویلچر به زهرا شــــادی را به خانه فاطمه نیز بخشــــیدند، ادامه داد: بعد از چاپ سرگذشــــت فاطمــــه و زهرا در روزنامه ایران یک مؤسسه خیریه یک ویلچر برای زهرا تهیه و ارســــال کرد تــــا او و فاطمه راحتتر بتوانند به مدرسه بیایند. همچنین هفتهگذشتهیکبانویخیرازالهیجانبرای شاد کردن دل فاطمه یک دستگاه یخچال و تلویزیــــون و همچنین میز و صندلی برای او تهیه و برای ما فرســــتاد تا آنها را به فاطمه و خانوادهاش تقدیم کنیم. لبخندی که امروز بر چهره زهرا و فاطمه نشســــت را نمیتوان با هیــــچ چیزی در دنیا عــــوض کرد. فاطمه که آرزویش داشتن هویت و شناسنامه است امــــروز به مــــن گفت هویت مــــن قلبهای بزرگ و مهربانی اســــت که من و زهرا در آن جــــای داریم و امیــــدوارم بــــا درس خواندن انسانمفیدیبرایایرانباشم. ■ آغوشیپرازمهر
وقتی سرگذشـــت تلـــخ دانشآمـــوزان روســـتای مغانشـــابو در شهرســـتان فنوج را مینوشتیم تردیدی نداشتیم که دستهای مهربانی به یاری این دانشآموزان خواهند آمـــد و لبخنـــد بر لب و شـــادی را بـــر چهره معصوماینکودکانخواهندنشاند.کودکانی که از داشـــتن لباس و لـــوازم التحریر و حتی دستشوییمحرومبودندومعلمیکهدست خالی بـــرای بهبود شـــرایط مدرســـه تالش میکند. یوســـف یوســـفیان معلم 53ساله ایـــن روســـتا وقتی متوجـــه شـــد دانشآموز 8 ســـالهاش بهدلیل معلولیت و نداشـــتن ویلچر نمیتواند به مدرســـه بیاید هر روز او را در آغوش میگرفت و به مدرســـه میآمد و بعـــد از پایـــان کالس او را بـــه خانه بازمی گرداند. علـــی اصغر بارانی کودک 8 ســـاله روستایی درس مهربانی را در نگاه آقا معلم آموخت. روزی که آقا معلم آســـتین همت را برای ساخت دو چشـــمه دستشویی برای دانشآموزان این مدرسه باال زد باور نداشت هـــزاران کیلومتر دورتر قلبهـــای مهربانی برای کمـــک به او شـــروع به تپیـــدن کند. با چاپ سرگذشت این کودک و دانشآموزان مدرســـه ایـــن روســـتا و شـــرایط نامطلـــوب تحصیلووضعیتبدمدرسهبازهمدستان مهربانیبهیاریاینمعلمشتافتند.گروهی از پزشـــکان و همچنین افراد خیر در تماس با گروه زندگی روزنامـــه ایران برای کمک به این معلـــم و دانشآموزان مدرســـه اعالم آمادگی کردند. یوسفیان معلم این مدرسه دربـــاره کمکهایی که از ســـوی افراد خیر به دانشآموزان وهمچنین علی اصغر شـــد، گفـــت: هنوز هم باور نمیکنـــم که مهربانی با این حجم به ســـوی ما ســـرازیر شود. بعد از مدت کوتاهـــی افراد خیر یک ویلچر برای علی اصغر تهیه و به مدرســـه اهدا کردند تا علی اصغر از روزهای نخست مهرماه سوار بر ویلچر از خانه به مدرســـه بیایـــد. او از من ■ باشکوهترینمراسمازدواج
برپایی جشن عروسی در یک کتابخانه روستایی آرزوی محمد بود که البته محقق شـــد. جـــوان 22 ســـالهای که سالهاســـت کتابخانه روســـتای «ســـردوش» در نقطه صفر مرزی مریوان را اداره میکند. محمد تواناحســـینی و دلنیـــا جهانـــی 2 کتابـــدار کتابخانه «زانیاری» (به معنای دانســـتن) آیین عقد و عروســـی خـــود را در کتابخانه روستا برگزار کردند. این زوج جوان، بخشی از هزینههای عروســـی خود را صرف خرید کتاب برای کتابخانه روســـتا و بخش دیگر را به مؤسسه ئاسوی ژیان که کودکان یتیم را زیرپوشـــش قرار میدهد، اهـــدا کردند. آنها در مراســـم جشـــن خود بـــا دعوت از کتابخوانهـــای عضـــو این کتابخانـــه آغاز زندگیشان را در میان آنها جشن گرفتند. محمـــد توانا که با خرید 17 جلد کتاب این کتابخانه را احداث کرد با تالش و پشـــتکار و کمک گرفتـــن از افراد خیر و ســـازمانها و اداره کتابخانههـــای عمومـــی مریـــوان توانســـت تعداد کتابهای ایـــن کتابخانه را بـــه 5 هـــزار جلـــد افزایش دهد و ســـال گذشـــته کتابخانه زانیاری بهعنوان یکی از 10 کتابخانه برتر کشور انتخاب شد. بعد از چاپ گـــزارش مراســـم ازدواج این زوج در کتابخانه روســـتا وزیر سابق ارشاد با اهدای لـــوح و هدیـــه از ایـــن اقـــدام زوج کتابـــدار قدردانـــی کرد. صالحی امیری در بخشـــی از این پیام اعالم کرد ابتکار خالقانه شـــما عزیزان و برپایی جشن آسمانی ازدواج در محیط کتابخانه روســـتای دوســـتدار کتاب سردوش، اقدامی فرهنگی و برای همه ما ایرانیان یادآور روح و معنای واقعی ازدواج اســـت که مایه هویت ما به شـــمار میرود. محمـــد توانا در گفتوگو با ما با بیان اینکه مسئول اداره ارشاد و امام جماعت مریوان و فرمانـــدار این هدیه و لوح تقدیر را به او و همسرشدادندگفت:خوشبختانهباچاپ این گـــزارش توجه ویژهای به این کتابخانه شـــد و امکانات و همچنیـــن تجهیزات در اختیارماقرارگرفت.امسالنخستینسالی است که در کنار کتابداری معلمی را تجربه میکنـــم و به دانشآمـــوزان دو پایه دوم و چهـــارم درس میدهم و همســـرم نیز در رشـــته پرســـتاری تحصیل میکند. تالش میکنیم بازهم کتابخانه زانیاری بهعنوان کتابخانهنمونهکشورانتخابشود.