کمک به بهبود شرایط روحی زلزله زدگان

با توجه به تجربه شــخصی خودم از زلزله چند سال قبــل بم میدانم که تبعات روانی و افســردگی بعد از زلزلــه، تــازه بعد از گذشــت بهت زدگــی مردم از درگذشــت عزیزانشــان پیش میآید و هنوزًبخشــی از تبعــات روانــی ایــن اتفــاق بر آنــان کامال روشــن نشده. ای کاش میتوانستم در کنارشان باشم و این تنها آرزوی من نیســت، این خواســته اغلب افرادی اســت کــه تجربههایــی از فجایعــی همچــون زلزله رودبــار و بــم دارنــد. بــه گمانــم در چنین شــرایطی کــه هموطنانمــان غــرق انــدوه و مصیبت شــدهاند بیــش از همه نیازمند ســرپناه و دســتیابی به برخی تمهیــدات الزم بــرای گــذران امــور روزمرهشــان هســتند. ای کاش مســئوالن امر در چنین شــرایطی توجهی به تجربههای مشابه در کشورهای پیشرفته داشته باشند تا حداقل به بهترین نحو ممکن با این اتفاق روبهرو شــوند، اما در این بین اهالی فرهنگ و هنــر هم میتوانند بــه نوبه خود به کمک مردم این مناطق بشتابند. در کشــورهای پیشــرفته در چنیــن مواقعــی از هنردرمانــی بهعنــوان راهکاری بــرای افزایش توان روحــی مصیبت زدگان در مواجهه با این قبیل بالیا اســتفاده میکنند. اهالی فرهنگ در این فضای غم زده میتواننــد با اجــرای تئاتر، موســیقی و کارهایی از ایــن قبیل، بــه بهبود شــرایط روحی مــردم زلزله زده کمــک کنند. آنــان در چنین شــرایطی افزون بر تمهیدات مادی، بواسطه از میان رفتن زندگیشان بــه ایــن احتیاج دارند کــه توان روحــی ادامه زندگی پیدا کنند. هر چند غم از دست دادن عزیزان مسأله کوچکی نیســت امــا زلزله زدگان نیــاز دارند به آنان کمک شــود که دوباره در مســیر زندگــی و ادامهاش قرار گیرند. ایــن وظیفــهای اســت که بخشــی از آن بــه عهده ما اهالــی کتــاب و فرهنــگ اســت. در خاطــرم هســت وقتــی زلزله بم با آن فجایعش رخ داد، درســت ۰۱ روز بعــد از وقــوع اتفاقاتی که همــه در خاطر داریم یک عروســی برپا شــد. برگزاری عروســی در فضای غــم زده آن روزهــا بــرای اهالــی بــم اتفــاق خوب و دلگرمکننــدهای بود چراکه نشــانی از زندگی بر خود داشت. البته میتوان با تألیف آثار ادبی و همچنین ساخت فیلمهــای ســینمایی هــم در دراز مــدت مــردم را آمــوزش داد، با آموزش و فرهنگســازی مردم یاد میگیرنــد که در مواجهه با چنین اتفاقاتی چطور به یاری هموطنان خود بشتابند و حتی میتوان روحیه همدلی را در آنان پررنگتر کرد. در آخــر، هموطنــان عزیــزم در مناطــق زلزلــه زده را بــه این شــعر جاودانه آرش از ســیاوش کســرایی ارجــاع میدهــم کــه در بخشــی از آن آمــده: «آری، آری، زندگــی زیباســت/ زندگــی آتشــگهی دیرینــه پابرجاســت/گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست/ ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.»