Iran Newspaper

جلوههای شهری متفاوت در کشور همسایه

- مهدی نوروز اسماعیل علوی

يكــى از هميــن روزهــای پاييــزی كــه آســمان تهران نعل وارونه زده و ابری از دود بر نفس شــهر سنگينى مىكند؛ شــايد از اين هوای نفسگير به گوشه خانهتان و يــا كنــار كافهای رفته باشــيد. شــايد هــم در خيابان و از پشــت ويتريــن يــک مغــازه، ليوانهايــ­ى كــه بــر روی آنهــا نقاشــىهای معروفى كار شــده، توجهتان را جلب مىكند. باال رفتن نقاشــىهای معروف از ســاختمانه­ا اما امری دور از ذهن اســت. با ديدن اين عكــس در نگاه اول، احتماالً آرزو خواهيد كرد كه اين ساختمانها، برای محلهای در تهران باشد و شــايد حتى در ذهن خود بگوييد كه چه خوش سليقه! باالخره دستى رفت و روی ساختمانهای دود گرفته پايتخت رنگ و نقشى بكر كشيد؛ مهم نيست چنــد ســاختمان، همين تعداد كــم هم برای خــودش جای اميــدواری دارد. ايــن عكس و آســمان آبى آن اما نــه تنها برای تهران نبوده كه حتــى در ايران نيز نيســت. اين ساختمانها در بلواری داخل شــهر مرسين تركيه واقع شده است. مرسين اســتانى بندری بوده كه در مجاورت دريای مديترانه قرار دارد، اين استان اگرچه بخشى از سرزمين كيليكيه باستانى است اما اشتراكاتى نيز با تهران خودمان دارد از جمله آنكه در حال حاضر بلندترين ساختمانهای تركيه در اين منطقه واقع شده است. حاال اما هنرمندی تركيهای به نام نظيف بيلگين هزار، ابتكار عمل را در دســت گرفته اســت و نقاشــىهاي­ى از ونســان ونگوک، پابلو پيكاسو و سالوادور دالى را روی ديوار ساختمانهای اين منطقه كشــيده است. ســهم تهران اما نقاشــىهای تبليغاتى تمام قد روی اتوبوس؛ مترو و مسدود كردن جلوه و ديد مسافران است. شايد تفاوت خالقيت شهری در مقايسه همين عكس با كارهای شهری خودمان مشخص بشود. رحلــت پيامبرگرام­ــى اســالم(ص) آغــاز تحــوالت مهمــى در تاريــخ اســالم اســت. آن ايــام گروهى از مسلمانان به ايمان سطحى پايبند واز ظرفيتهای حياتى دين غافل بوده و گروهى نيز به قدرت و غلبه مادی چشــم داشــتند. در نتيجه مردمانى با ايمان صــوری و به دور از مجاهده در راه كســب فضيلت و تعقل، مستعد جهل وركود و تعصب بوده و ايمان اسالمى را مدار حيات فردی و اجتماعى قرار نداده و با خوی سركش، خود را مهيای دستيابى به قدرت كــرده بودنــد. حاصل آنكه در شــرايطى كــه تمدن اسالمى مىتوانســت به نحو چشمگيری عالم گير شود،وضعيتديگری­برحياتاسال­مىسايهافكن­د. محيط زندگى اسالمى آلوده به نفاق و دورويى شده و ارزشهای متعالى قربانى مطامع سياسى شد. در نتيجهاسالم­هولناكترين­ضربهراتجرب­هكردهوشبح هولناکابتا­لئاتاخالقى­جهاناسالمر­افراگرفت. رســول خــدا(ص) بــا پيشبينــى اين وضعيــت در آخرين ســفر حج با معرفى جانشــين به تدبير اين مشكلپرداخت.

پيامبر اســالم(ص) مىتوانست نسبت به آينده اســالم بىتفاوت باشد و با ســكوت خويش اوضاع و احوال پس از ارتحال خويش را به امان خدا بســپارد، اما واقعيتهــا حاكى از آن بود كه، دعوت اســالم در فاصلــه كوتاه يــک دهه تبليغ آشــكار و مؤثر در ميان مسلمانانشب­هجزيرهعربس­تان،همهباورهای­آنانرا دگرگون نساخته و اعتقادات جاهلى كم و بيش هنوز در برخى از مسلمانان ريشه داشت و خطر بازگشت خلق و خوی جاهلى بسيار محتمل بود. ضمن آنكه نومســلمان­ان نيازمنــد تعليــم وتربيت و آشــنايى با آموزههای مكتب بودند و برای اين كار بايد مرجعى موثق پس از نبى اكرم(ص) وجود مىداشت.

در شرايطى كه مسلمانان و نومسلمانان با ابعاد مكتــب و روح تعاليــم آن آشــنايى كامل نداشــتند فقدان پيامبر اسالم، جامعه تازه تأسيس مسلمين را باخأل خطرناكى كه حاصل واگذاری امت به حال خود بود مواجه مىساخت. از سوی ديگر مكتب در فروعــات به دليل عدم طرح موضوعات و مســائل مختلــف اجتماعــى تدويــن نگرديده و امــت برای پيــش آمدهای تــازه بــرای عمل براســاس مكتب نص صريحى در دســت نداشــت وهمين موضوع مىتوانست زمينه تشتت و تفرق را فراهم آورد.

خطــر ديگــر از وجود گروهى ناشــى مىشــد كه در ظاهــر تظاهر به اســالم مىكردند ولــى در باطن اعتقادی به اســالم نداشــتند ،پس از رحلت پيامبر اكــرم(ص) اين گــروه فرصت مىيافت تــا باهدف دشــمنى با اســالم، تمام ارزش هايى را كه موجب ماندگاریوت­داوممكتبمى­شود ازبينببرد.ودين درمقابلدشم­نىآنانبىدف­اعباقىبمان­د.

بــه عالوه تهديدهای گوناگــون ديگری همچون قدرت های سياسى آن روز در خارج از حوزه اسالمى، مكتب و آرمانهای آن را با خطر مواجه مىساخت.

در چنين شرايطى پيامبر اسالم (ص) كه بهتر از همه مسائل را مىدانست و درک عميقى از جامعه نو تأســيس مسلمانان داشــت بعيد بود نسبت به آينــده دعوت بىتفاوت باشــد و به تحــوالت پس از رحلتخويشاه­ميتىندهد.

ضمــن اينكه پــس از حضــرت محمــد (ص) و دين اسالم، پيامبری ديگر و مكتب ديگری در تقدير الهى نبود و ارســال رســل از جانــب خداوند خاتمه مىيافــت. بر اين اســاس رســول اكــرم(ص) وقتى زمان ارتحال خود را نزديک ديد، بارها و با صراحت بهجانشينخو­داشارهفرمو­دند.

* رســول اكــرم(ص) بــه فرمان خدای ســبحان شــخصى را برگزيــد كه عمــق وجودش در هســتى اسالمشكلگر­فتهبود.

اين كوشش رسول گرامى اسالم(ص) كه در نقل و صحت آن اتفاق حاصل اســت، با كمال روشــنى داللــت بر اين مىكند كــه آن حضرت به خطرهای آيندهای كه دعوت را تهديد مىكرد مىانديشيده و به ضرورت حفظ امت از انحراف و پشتيبانى دعوت از متالشى شدن و نابودی توجه داشته است.

رويدادهای پيش آمده پس از رحلت رسول اكرم هــم ثابت كرد كــه امت برای حل مشــكالت بزرگ آگاهى و تجربه كافى نداشــت و فاقــد آموزشهای كافى برای گشودن آن دشواریها بود.بنابراين برای آنهادستورا­لعملمقتضىا­تخاذنشد.

هــدف اســالم بنــا كــردن امتى بــود بــا برنامه زندگانى نوين وريشــه كن كردن همه ريشــههای جاهليــت، امــا دگرگونســا­زی امــت در مــدت زمانــى كوتاه مقدور نشــد و منطــق تحولپذيری جامعــه و دگرگــون شــدن امــت ايجــاب مىكرد مــدت زمــان طوالنــى تــری را بــا رســولاهلل بگذراننــد. لــذا پــس از رحلت رســول خــدا(ص) بتدريــج كار بــه جايى رســيد كــه معاويــه رهبری امــت را برعهــده گرفــت و بــا حيله و فشــار امت را بــه اطاعــت و فرمانبــری از خــود وادار ســاخت و كــم كــم رهبــری را بــه ســلطنت تبديــل كــرد. كرامتهای انسانى را ويران، آزادگان و نيكوكاران را يــا به قتل رســاند يــا به كنج زندان ها فرســتاد و خالفتراباز­يچهاطرافيا­نشكرد.جريانانحرا­فى كه معاويه در مركز آن بود به كشاكشى انجاميد كه در نتيجه آن دشمنى و عداوت جايگزين وحدت و همدلى در ميان امت شــد و طردشدگان دوران پيامبر بر سر كار آمدند و در نتيجه اين دشمنىها امام حســن(ع) به دسيسه معاويه و با همدستى دشمن خانگى مسموم و به شهادت رسيد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran