Iran Newspaper

پسرانه پوشی به سبک دخترانه

گپ و گفتی با دخترهایی که دوســت دارند پسر باشند

- مریم طالشی

کنـــار موهـــا را تراشـــیده و جلویـــش را یک وری شـــانه کرده و ژل زده. صورتش بـــدون هیـــچ آرایشـــی، بچگانه بـــه نظر میرســـد. ریزنقـــش و الغـــر اســـت. سوئیشـــرت مشـــکی گشـــاد تنش کرده و دســـتها را توی جیبش فرو برده. شلوار ورزشـــی تقریباً به تنش زار میزند. کفش کتانی یوقـــورش هم انگار چند ســـایز به پایش گشاد اســـت. موقع راه رفتن شکم را جلـــو میدهـــد و قدمها را بـــا فاصله از هـــم برمـــیدار­د. اینجا در پـــارک بانوان، چند ساعتی فرصت دارد تا در نقشی که دوســـت دارد، فرو رود. نگار دوست دارد پســـر باشد. پســـرانه لباس بپوشـــد و تکه کالمهای پسرانه به کار ببرد. وقتی دهان باز میکند، آدم واقعاً خیال میکند دارد با یک پسر نوجوان حرف میزند، نه یک دختر ‪15 41،‬ ســـاله: «ببیـــن داداش من، اصالً مهم نیســـت من چی فکر میکنم و چی کار میکنم. چشـــماتو کـــه باز کنی خـــودت لب مطلب رو میگیری.» و بعد میزند زیر خنـــده. دو تا دختر دیگری که با او هســـتند هـــم میخندند. یکیشـــان نسبتاً درشـــتاند­ام است و به سبک نگار لباس پوشـــیده،آن یکی موهـــا را بافته و تیپ و آرایش دخترانه دارد. «چرا خودت رو شـــبیه پســـرها درســـت کردی؟» نگار جـــواب میدهد: «چون پســـر بودن حال میـــده؛ آدم راحته. آدم با خودش راحته. میفهمی چی میگم؟! منظورم اینه که متوجه میشی؟! یه بلیز بپوش، یه شلوار بکش به پات. یه دست بکش به سرت و بزن به خیابون. اگه کســـی نگات کرد! اگه کسی کاریت داشت!»

چرا نگار و بســـیاری مثل نگار دوست دارند پســـر باشند؟ آیا این وضعیت تنها وضعیتی روانشـــنا­ختی یا نوعی اختالل روانی اســـت یا مشـــکلی در نگاه جامعه

و خانوادهها به دختران وجـــود دارد؟ آیا این وضعیت تنهـــا فرصتی کوتاه در یک محیـــط امن زنانه اســـت یا آنها دوســـت دارند در خیابانهای شـــهر یـــا محل کار هم نقشی پسرانه بازی کنند؟ نگار ادامه میدهد: «من خودم چند بار همینجوری رفتـــم بیـــرون. خیلی تجربـــه خوبی بود. خب همیشـــه که نمیشـــه ولی بعضی وقتا... اینجا که البته همه راحتن.»

سمیه، دوست نگار همان دختری که مثل او لباس پوشـــیده، به حرف میآید: «ببین ما کـــه نمیخوایم لزوماً پســـرونه بگردیم اما شرایط جوریه که آدم اینجوری راحتتره. من موهامو از ته تراشـــیدم که دیگه کســـی کاری به کارم نداشـــته باشه. ببیـــن اصالً تـــو مـــو میبینی؟!» راســـت میگوید. موها ماشـــین شـــده و ســـفیدی پوســـت ســـر دختر کامالً مشخص است. حتماً شـــما هم این روزها بـــا این نوع مد روبرو شـــدهاید: «چـــه گناهـــی کردیم که

دختـــر به دنیـــا اومدیم؟! من اگه دســـت خودم بود واال دوســـت داشتم پسر باشم. آزادی پســـرا زیـــاده. هـــم توی مدرســـه و خیابون هم تـــوی خونه.» آنهـــا از الگوی تربیتی خانوادههای­ی که به پســـران آزادی بیـــش از اندازه و به دختـــران محدودیتی کشـــنده میدهد گالیه دارنـــد. لونا یکی از همین دختران اســـت: «راستش من دلم نمیخواد پسر باشم ولی به خاطر همین محدودیتایی که ما داریم انگار تنها چاره همینه. اگه بچهها موهاشونو پسرونه کوتاه میکنن هم لزوماً به معنی این نیست که از دختر بـــودن ناراحت هســـتن. واال آدم خسته میشه از بسکه میشنوه که مراقب باش، مراقب باش! االن توی خونه کسی زورش به داداش من نمیرسه. زور میگه اما کارش رو پیـــش میبره. مامان و بابام حریف اون نمیشـــن، به من گیر میدن. دو ســـال دیگـــه نصف شـــب بیـــاد خونه مطمئنم بابامم کاریش نداره. من به زور باید اجازه بگیرم واســـه اینکه با دوســـتام برم بیرون. هزار بارم باید زنگ بزنم خونه و گزارش لحظه به لحظه بدم که کجام.»

آنهـــا گاهی ناچارنـــد بـــرای خرید به فروشـــگاه مردانه بروند: «االن مد جوری شـــده که بعضی لباسها زنانـــه مردانه ندارد. خیلـــی از شـــلوارها­ی جینی که ما داریـــم، به دخترها هم میخـــورد. اتفاقاً مشـــتری دختر هم زیـــاد داریم. بیشـــتر نوجوانهستن­د.»

ایــــن را حامــــد، فروشــــند­ه یکــــی از بوتیکهــــ­ای مردانــــه میگویــــد و ادامــــه میدهــــد: «البته مشــــتریه­ایی داریم که دختر هستند ولی اصوالً خوششان میآید مثل پسرها لباس بپوشند. میآیند و ست کامل میخرند گاهی. شــــلوار، تیشــــرت و کاله. کفشهای ما کوچکترین سایزش 40 است که برای بیشتر دخترها بزرگ است امــــا بعضی مدلهای اســــپرت را دخترها خیلی دوست دارند و گاهی حتی میخرند و با دو تا کفه میپوشــــن­د. البتــــه اماکن اگر ببیند دختر توی اتاق پــــرو بوتیک مردانه اســــت، گیر میدهد. مشــــتریه­ای دختر مــــا معموالً یا بدون پــــرو خرید میکنند یا اگــــر بخواهند پرو کنند، میفرستیمشـ­ـــان مغــــازه کنــــاری کــــه زنانهفــــ­روش اســــت. دخترهایی کــــه لباس پســــرانه میخرند، بعضیهایشان کامالً استایل پسرانه دارند و حتی مدل حرف زدنشان پسرانه است و بعضیهایشان هم خیلی عادی مثل بقیه دخترهاهستن­د.»

شـــاید خانوادههــ­ـا با مشـــاهده اینکه دخترشـــان لباسهای پســـرانه میپوشد و دوســـت دارد مثل پســـرها حـــرف بزند و رفتـــار کند، دچار نگرانی شـــوند و حس کنند فرزندشـــا­ن دچـــار اختـــالل هویت جنسی اســـت. گرچه ممکن است عالئم مالل جنســـیتی یا اختالل هویت جنسی که اصطالحاً به فرد مبتال به آن «ترنس» میگویند، نظیر چنین تمایالتی باشد اما باید بدانیم که تمایـــل به بودن در نقش جنس دیگر، در فرد ترنسکشوال از کودکی و از حدود 4 سالگی نمایان میشود. آنها از همان سنین عالقه ندارند با همجنسان خـــود بـــازی کننـــد و ترجیـــح میدهنـــد بازیهای جنس مخالف را انجام دهند و به همان شیوه هم لباس بپوشند.

ایـــن دخترها امـــا معموالً در ســـنین نوجوانـــی عالیق پســـرانه از خود نشـــان میدهند و بعد از چند سال هم معموالً این تمایل را از دست میدهند. اما علت اینکه بعضی دختران در مقطعی عالقه دارند جای پســـرا باشـــند چیســـت؛ حال آنکه پســـران نوجوان که به لحاظ جنسی از ســـالمت برخوردارنـ­ــد، معموالً چنین عالقهای از خود نشـــان نمیدهند، یعنی دوست ندارند دخترانه رفتار کنند.

دکتر محمدرضا خنـــدان در گفتوگو با «ایران» به این ســـؤال پاســـخ میدهد: «اوالً در مورد این مســـائل باید بر مبنای درصد حـــرف زد. یعنی باید مطالعات و پژوهشهای زیـــادی در این زمینه انجام شـــده باشـــد و آزمون و خطاهـــای زیادی صورت گرفته باشـــد تا بتوان نتیجهگیری درستکردوبه­پاسخمناسبر­سیدوگرنه تنها بر مبنای مشاهدات نمیتوان در این مـــورد به طور قطع به ابراز نظر پرداخت. امـــا در مورد این مســـأله چند نکته وجود دارد. گاهی نوجوانان هنوز هویت جنسی خود را پیـــدا نکردهاند و چـــون از کودکی در خانـــواده مجال این را نمییابند که در موردش بـــه تظاهر بپردازنـــ­د، در دوران نوجوانی این مجال را پیدا میکنند که این مورد باید از طرف روانکاو بررسی شود. اما در بیشتر موارد دخترها بهدلیل اینکه در جامعه مردزده و شـــبه زن ســـتیز، مرد را جنس قوی میدانند، تمایل دارند برای اینکه در چشم همساالن و گروه دوستان خـــود، قوی و مهـــم جلوه کنند، پســـرانه لبـــاس بپوشـــند و رفتـــار و کردار پســـرانه داشته باشند.

نوجوانی، ســـن جامعهپذیری است و بعضی دختران در این دوره با تشـــبه به جنس قویتر، تـــالش دارند این قدرت و محبوبیت را در بین گروه همساالن خود جلب کنند که در واقع نوجوان بســـیار به این مســـأله یعنی جلب توجـــه نیازمند اســـت. بخشـــی از ایـــن رفتـــار در برخی دخترها هم به این علت است که در واقع سؤال بنیادینی برایشان پیش میآید که چرا بدن من به این شـــکل اســـت و بدن بـــرادر و پســـرهای دیگر، اینجور نیســـت. آنها با طرح این ســـؤال گاهی بدون اینکه خودشان بخواهند از جنسیتشان فاصله میگیرنـــد. در ایـــن حد طبیعی اســـت و بعد از عبـــور از دوره بحـــران بلوغ تغییر پیدا میکند.»

نگار و سمیه و لونا، زیاد وقت نداشتند در پـــارک بمانند. گفتنـــد آمدهایم اینجا درس بخوانیـــم مثالً و پقی زده بودند زیر خنـــده. موقع رفتن، نگار پاکت ســـیگار را از جیب سوئیشـــرت گشـــادش در آورد و تعارف کرد. خودش یکی برداشـــت و به لب گذاشت و کبریت زد. چند دقیقه بعد رفتنشـــان را دیدم. مانتو و مقنعهشـــا­ن را پوشـــیده بودنـــد و حـــاال از پشـــت ســـر هرسه شـــکل هم بودند؛ شـــکل دختران دانشآموزی که به خانه برمیگردند.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran