به هالل احمر اعتماد کنیم
سیل کمکها و هدفمندی یاری رسانی
مردم ســنگ تمام گذاشتند. مثل هميشــه. درد كه هجوم مىآورد فرقى نمىكند اهل كجای اين خاک باشــى، چنان از مهر و روشــنايى نور مىبخشند، كه درد فراموش مىشود. مىشود؟ نه به اين سادگى، با اين حال مىدانيم و مىدانند كه زلزله زدگان تنها نيستند.
ســيل كمکهــای مردمــى راه افتاده اســت. گرفتاریهايى هم هســت. سوءاســتفاده هايى، ندانم كاری هايى، ولى اصل ماجرا اين اســت كه مردم به ياری آمدهاند. اين روزها آنقدر درباره نحوه كمک به زلزله زدگان گفتهاند و شــنيدهايم كــه هر حرفى تكراری اســت، بــا اين حال يــک چيزهايى بايد روشن شود. به يک حرفهايى بايد گوش بدهيم. وقتى مىگويند به صورت شــخصى اقــدام نكنيد، دليــل دارد. دليلش جاده پر از ترافيــک و بند آمده كرمانشــاه كه كمکرســانى و جابهجايى مصدومين را ســخت كرده است. دليلش، روستاهايى كه هنوز امدادرسانى نشدهاند يا كمتر از بقيه مورد توجه قرار گرفتهاند. بهخاطر همين بايد اعتماد كنيم، به نهادها و ســازمانهايى كه برای چنين مواقعى طراحى شدهاند. مهمترين شان، هال احمر. بايد اجازه دهيم كه كمکها از مجرای درســت به دســت نيازمندان برسد. بايد مواظب باشيم كه به سوءاستفادهها و بدكرداریها مجال بروز ندهيم.
وقتى هال احمر هست چرا شخصى اقدام كنيم؟ چرا به جای برداشتن مشكل، باز كردن گره، خودمان مشكل جديدی درست كنيم؟
اعضای هال احمر شبانه روز در حال تاشند. در كنار همه ديگرانى كه مىخواهند كاری كنند. در كنار ارتش، در كنار امدادگرانى كه جان بر سر كار گذاشتهاند. سيل مهربانى بىوقفهتان را هدفمند روانه كنيد. در برابر تمام جهان رو سفيد شدهايم. ما، مردم، روسفيد شدهايم. كرمانشاه تنها نيست و ايران تا ما را دارد، سر پا مىماند. واپســين روز از مــاه صفــر مصــادف بــا شــهادت هشــتمين خورشــيد امامــت و هدايــت امــام علىبنموســى الرضــا(ع) اســت. درخشــانترين چهره معنــوی عصر خويش كه با درايت وپختگى درعرصــه حيــات سياســى رخ نمــود و پــرده از پيچيدهتريــن روشهــای دوگانه خليفه هوشــمند عباسى - مأمون - كنار زد. آن حضرت در شرايطى مســئوليت امامــت امــت را برعهــده گرفــت كــه هارونالرشــيد خليفــه وقت به تحريــک اطرافيان قصد داشت بافاصله بعد از شهادت امام موسى كاظم(ع) فرزندش امام رضا(ع) را نيز به شهادت برساند تا در امر سلسله امامت و رهبری امت خلل ايجاد شــود. ايــن امر موجب شــد تا امــام رضا(ع) تــا مدتــى از ارتباط مســتقيم بــا شــيعيان و پيروان بازمانده و نحلههايى همچون «واقفيه» كه عقيده به توقــف امامت پس از امام موســى كاظــم(ع) را ترويجمىنمودند،شكلگيرد.باباالگرفتناختاف ميان عباســيان و حاميان برمكــى و ازبک خافت عباســى دســتخوش نابســامانى و آشــفتگى شد تا آنجا كه از سوی قيامهای متعدد مورد تهديد جدی قــرار داشــت. با مــرگ هــارون، امين پســر دوم وی برتخــت خافت تكيــه زد. حال آنكه مأمون پســر بزرگ هــارون خود را بــرای منصب خافت محق مىدانســت. بنابراين جنگ ســختى ميان دوبرادر درگرفت كه در نتيجه آن امين و سپاهيانش از پس محاصرهایطوالنىشكستخوردهوباكشتهشدن اميــن، مأمون بــه خافت رســيد. امام رضــا(ع) با اغتنام از اين فرصت به نشــرمفاهيم عاری از كژی وانديشــه ناب اسامى، همچنين گســترش پايگاه تشــيع پرداخــت. آن حضــرت برای جبــران دوران نسبتاًطوالنىكهمردمازدسترسىبهكانونمعارف اســامى محروم بودند، با نقــد جريانات فكری كه در جامعه اســامى پديــد آمده بود بــه تنوير افكار عمومى اهتمام نموده ومانع گســترش بسياری از جريانات منحرف شدند. امام رضا(ع) با داير كردن مكتبعلمىدرمدينهضمنتربيتافرادمستعد ميراث شــريعت محمــدی را در ميان مســلمانان مىپراكندنــد. مأمون پس از فراغــت از جنگهای داخلى با احســاس نگرانى از ناحيــه اقدامات امام رضــا(ع) و نفوذ روزافــزون آن حضرت به فكرافتاد تا به نحو زيركانهای امام واقداماتش را تحت كنترل درآورد. ازاين رو آن حضرت را به مرو، مركز خافت خود فراخوانده و با پيشــنهاد واليتعهدی در صدد برآمد تــا بر دايره نفوذ و مشــروعيت خود بيفزايد. امــام رضا(ع) بهرغم آگاهى از قصد و نيت مأمون از اين فرصت بهره جسته و با ترويج فرهنگ اسام ناب در مقابل فرهنگهای نوظهور از اصالتهای شــريعت محمدی(ص) دفاع نمــود وهمپای آن در ساختن تمدن اسامى ســهم بزرگى را بردوش گرفــت. بهطوری كه پس از مدتى نام امام رضا(ع) بهعنوان فرزند رســول خــدا وعالم بــه زوايای دين برســر زبانها افتاد و قدرش مكشــوف شد. مأمون كــه حيلههايــش را نقش بــرآب مىديد برآن شــد تــا آن حضرت را از ســر راه خود بــردارد و در پى اين تصميــم شــوم آن حضــرت را مســموم كــرد و به شهادترسانيد.
با ســام و احترام بهدليــل عجله تيتر خوبى به ذهنم نيامد اگر تيتر بهتــری به ذهنتان آمد تيتر را عوضكنيد.