Iran Newspaper

بسیج ؛ بازوی سازندگی ، خادم توسعه ملی

فرهنگ و تفکر بسیجی در گفت و گو با حجة االسالم محمدرضا پروازی ، بسیجی پیشکسوت

- اسماعیل علوی

حجــة االســالم محمد رضا پــروازی در عیــن آنکه عالمی دینی اســت از ســابقه جهادی درخشانی برخوردار میباشد. اغلب بچههای لشکر 27 خاطرات زیادی از وی دارنــد و تصویر ایشــان را کنار شــهید همت بــه یاد میآورند. در نخســتین اعزام وقتی در صف ایســتاده اســت تا مراحل اعزامش انجام شود با وجود آنکه با لبــاس معمولی مراجعه کرده تا کســی او را نشناســد و بهعنوان یک بســیجی عادی اعزام شــود ولی شناخته میشــود و بهعنوان روحانی، لشــکر رزمندگان و بســیجیان را همراهی میکند. درنخســتین مالقات با شهید همت طرح رفاقت عمیق ودیرپایی ریخته میشود وهمه جا کنار هم دیده میشوند. بعد از جنگ به همراه تعدادی از دغدغهمندان به تأســیس محفل انسی که غبار از چهره معنوی جامعــه برگیــرد اقدام میکنــد. پروازی کــه همواره تکیــهگاه معنــوی رزمندگان بوده اســت امروز نیــز بچههای جنــگ صفا و خلــوص آن روزهای آفتابــی را در وجود او جســتوجو میکنند. هفته بســیج بهانه خوبی بود تا به سراغش برویم و موضوعات روز را درارتباط با این مناســبت با ایشــان در میــان بگذاریم و برای ســؤاالتما­ن پاسخ بیابیم. به برخی از ســؤاالتما­ن از سر مصلحتاندیش­ی پاسخ نمیگویــد و به وقت مناســب موکول میکند. با این حــال در همانهایی هم که با ما در میان میگذارد نکات جذاب و تازهای وجود دارد. از شــما دعوت میکنیم گفتوگوی ما با یکی از الگوهای بسیج در دوران دفاع مقدس را بخوانید.

ازچهزمانیب­هبسیجپیوست­ید؟

من از طریق مسجد محل در نازیآباد جــذب بســیج و بالفاصلــه راهــی جبهــه شــدم و تا پایــان جنگ با عنوان بســیجی درمنطقه بــودم. در این دوران دوســتانی هماننــد شــهید همــت داشــتم و بعــد از پذیرفتــه شــدن قطعنامــه 598 و پایــان جنگ بهدنبال درس و بحثهای طلبگی رفتم.

درابتداچهو­یژگیدربسیج­شماراراغب کردتابهعضو­یتبسیجدرآی­ید؟

بســیج یــک نیــرو و پتانســیل نهفتــه در مــردم اســت کــه امــام بــه این نیــرو و پتانســیل پی برد و در جهــت منافع ملی و معنــوی بــه کار گرفــت و جــز رضایــت خداونــد چیــز دیگــری مدنظــرش نبود. این نگاه واخالص مرا جذب بســیج کرد. امام کلماتــی در ارتباط با بســیج دارد که بــه نظــرم خیلــی زیباســت، میفرمایــد: «بســیج مدرسه عشــق و مکتب شاهدان وشــهیدان گمنامــی اســت که پیــروان آن برگلدســته­های رفیــع آن اذان شــهادت و رشــادت ســر دادهانــد و بســیج میقــات پابرهنگان ومعراج اندیشــه پاک اسالمی است که تربیت یافتگان آن نام ونشان در گمنامیوبین­شانیگرفتها­ند.بسیجلشکر مخلــص خداســت.» این فرمایــش امام اســت. همینطــور در مدت جنــگ یادم هســت کــه در مورد بســیج گفته میشــد «بســیجی شــهید جبهه ومظلوم شــهر» این نگاه در مورد بســیج تقریباً عمومیت داشــت. یعنــی همــان بســیجی کــه در جبههها شــهید و مجروح میشد در شهر مظلومبود.

مولفهها و مشــخصه های اصلی بســیج در نــگاه حضــرت امــام چه بــود ؟ بــه طور کلــی ایشــان چه کســی را بســیجی واقعی میدانست؟

امــام خمینــی بعــد از ورود بــه ایــران و پیــروزی انقــالب اســالمی بهدلیــل محرومیتهــ­ای متعــددی کــه کشــور در زمینههــای کشــاورزی، فنــی واقتصــادی دچار شده بود، اســتارت بسیج سازندگی را زدنــد. درآن مقطع امــام آمدند از توان مــردم ایــران بــرای محرومیــت زدایــی اســتفاده کردنــد. یــادم هســت در خیلی از شــهرها بــرای ســازندگی و کمــک بــه کشــاورزان وجهــاد کشــاورزی بچههــای بســیج بهعنوان یــک نیروی غیر رســمی با داس و بیل به ســمت روســتاها وکمک بــه کشــاورزان میرفتنــد. آن موقــع ایــن کار، کار مهــم و موفقی بــود. این کار ادامه داشــت تا شــروع جنگ، فکــر میکنم اگر جنگ نمیشــد بسیج به ســمت کارهای تخصصــی و کمــک بــه ســازندگی کشــور میرفــت و بــا پیشآمــد جنــگ و حمله عراق به ایران، مأموریت و رویکرد بســیج هم عوض شد که کامالً منطقی وطبیعی بود. آن روز که نیاز به سازندگی بود بسیج باید میرفت به روســتاها و کارخانجات و آن روز کــه جنگ درگرفــت باید میرفت برای دفاع از کشور، البته همچنان جاهایی که نیاز فرهنگــی بود نیزحضور مییافت. بســیج از وقتی وارد مســأله نظامی شــد، بــه حــق کــه در ایــن بخــش ســنگ تمام گذاشــت. به گونهای جنگیــد و به گونهای بســیار مؤثر از نوامیس مردم وکشور دفاع کرد. برای همین است که دفاع مقدس ما گل سرسبدش بسیج اســت. از اینروست کــه گفتهاند؛ آنجایی که مقبولیت رهبران و خلــوص مــردم درهــم آمیزنــد پیروزی حتمــی اســت. موضوعــی کــه در دفــاع مقدس به عینه شــاهد آن بودیم. جنگ ایرانوعراق­نخستینجنگط­والنیتاریخ ایران است که قطعهای از خاک کشورمان جدا نشده است و در این بسیجی ها نقش بی بدیلی داشتند و هیچ کارشناس و هیچ متخصصی این مدعــا را نفی نمی کند که حماسه آفرینیهای بسیجیان در جبههها یکــی از عوامل مهمــی بود که اجــازه نداد مثــل جنگهــای گذشــته بخشــی از خــاک کشورمان جدا شود.

بعد از جنگ، بسیج در چه مسیری ادامه فعالیت داد وآیا آســیبی متوجه این نهاد مردمیبودها­ستیانه؟

بســیج مادامــی کــهًبــا عنصرخلوص همــراه بــوده و مســتندا عامل بــه عقیده وایمان اسالمی باشد، همچنین به اخالق دینی ملتزم باشــد دارای اجر وقرب الهی اســت. زمــان جنگ بســیج وبســیجی ما بــه ازای فعــل خــود را در ماورای مســائل مــادی جســتوجو میکرد، بــرای همین هم کارها خوب پیــش میرفت، خدا هم کمک میکرد. این اتفاق در مقطع جنگ بــه اوج رســید. به ایــن معنا کــه خلوص، طهــارت و پاکــی بســیجیان در اوج بــود. رابطــه بیــن بســیج و امــام در این مقطع از اهمیــت زیادی برخوردار بود. بســیجی نهایت خلوص ومعنویتگرا­یی را در امام میدید و از امام الهام میگرفت. بسیجی هیــچ انتظــار مــادی نداشــت و دریافــت پــاداش را بــه قیامــت موکــول کــرده بود. چون به معاد و خدا و پیامبر عمیقاً اعتقاد داشــت، طبیعی بود که خدا هم کمکش میکــرد. پــس از جنگ رویکرد بســیج به سمت سازندگی آنگونه که در ماههای اول انقالب وارد آن شده بود میتوانست منشأ آثار و برکات بسیاری باشد.

به نظر شــما شــرط بقای اثرگذاری بسیج چیست؟

بســیج یک اعتقاد اســت، بسیج یک فرهنگ اســت، بســیج یک نگرش است و الزامــا یک ســازمان و یک اداره نیســت. چراکــه وقتــی بــه ســازمان تبدیــل شــد، بایــد از قوانیــن و ضوابــط آن نیــز تبعیت کنــد و مثل یــک اداره با آن برخورد شــود ومثــل یــک اداری کار کنــد. بایــد بســیج به سوی سازندگی ســوق داده شده و وارد عرصههایتخص­صیمیشد.

اما شــاکله بســیج با نظامیگری عجین

شــده است و ما بســیج را در شــکل دیگری نمیتوانیمت­صورکنیم.

معتقــدم بســیج نیرویــی نهفتــه و بالقوه در کشــور است که هرکجا نیاز باشد میتوان از ظرفیتهای آن بهره جســت. ضروریترینم­أموریتبسیج­زمانجنگ نظامــی گــری اســت. امــا در زمــان صلح میتوان از حرکتهای بســیجی درجهت محرومیــت زدایــی بهــره برد. کمــا اینکه اگــر حمله صدام بــه ایران نبود بســیجی کــه بــرای ســازندگی و محرومیتزدا­یــی تأســیس شــده بود در همان مســیر ادامه فعالیــت میداد. نــگاه اولیه امــام هم به بسیج نگاه توسعه محور بود.

معتقــدم بعد ازجنــگ بایــد رویکرد بسیج عوض میشد و به سمت سازندگی میچرخید.

آیا در جوهــره این نگاه تخصصگرایی و حتیایرانگر­ایینهفتهنی­ست؟

از آسیبهایی که از ابتدا بوده تفکیک اســالم و ایران اســت. همچنانکه روزهای اول انقــالب تــالش ایــن بــود کــه تعهد و تخصــص را مقابل هم قرار دهند. به این معنا که کسی که ایمان دارد بیتخصص است و کســی که تخصص دارد بیایمان اســت. بــه همیــن قیــاس گفتــه میشــد کســی که مســلمان اســت ایــران برایش مهــم نیســت وکســی کــه ایرانــی اســت اســالم برایــش مهــم نیســت. قــدم اول این اســت که این نگاه را اصــالح کنیم. از کجــا معلوم که پیــروی از اســالم منافات بــا ایران دوســتی دارد یا دوســت داشــتن ایــران منافــات بــا اســالم دارد. ایــن یک شعار انحرافی بود که اوایل رواج داشت و هنوز هم کم و بیش رواج دارد. چه کســی گفتــه هرکجا ایــران بود، اســالم نیســت، یــا هرکجا اســالم بــود، ایران نیســت. این از ابتــدا یک شــعار انحرافی بود کــه داده شــد. در ایــن ادعا که این حــرف انحرافی اســت همین بس که به پاســخ این سؤال بیندیشــیم، بســیجی برای چه رفت و در جبهــه جنگیــد؟ مادامــی کــه ایــن خاک تحت تصرف دشــمن بود بسیجی رفت و جنگید تا این خاک را از دســت دشــمن بیــرون بکشــد و آزاد کند. بســیج رفت که خرمشــهر را پس بگیرد. بســیج رفت که خاکی را که تصرف شده بود بازپس گیرد. ایــن مگــر مخالفتی بــا اســالم دارد؟ این مگــر مخالفتی با دیانت دارد؟ اندیشــه و نــگاه دینی ما در یک نفرقــدرت پیدا کرد و توانســت خاک کشور را از دست دشمن دربیاورد. نگاه دینی در خدمت ایران قرار گرفت. اگر نبود آن دیانت، این کشور آزاد نمیشد. این یک نکته انحرافی است که مــا بخواهیــم مســائل دینی و اســالمی را در مقابل مســائل ملی وجغرافیایی قرار دهیــم زیرا از یــک طرف متعهدیــن را از دست میدهیم تا به کشور خدمت نکنند و از طرفی دیگر متخصصین را از دســت خواهیــم داد. امیدواریــ­م کــه انشــاءاهل­ل بــا فهــم و درک و شــعور ملــی و دینی به اینجا برسیم که اینطور نیست که اعتقاد و عالقــه به یــک جغرافیا عــدم اعتقاد و عالقه به دین وخدا را در پی داشته باشد.

در زمــان جنــگ چهرههایــی بهعنوان بسیجیمشهور­شدندکهبهلح­اظسازمانی بسیجی نبودند مثل شهید همت یا شهید باکری که اینها ســپاهی بودند ولی تعریف عرفی جامعه از آنان بســیجی است. این نشان میدهد که بسیج یک فرهنگ بوده و امثال همت را با صفت بســیجی بیشتر میشناسند؟

اگر بسیجی بودن را یک شغل و حرفه تصــور کنید الزمــهاش این اســت که باید زیــر نظر یــک ســازمان قرار گیرد. بســیج یــک نــگاه و یــک فرهنــگ و یــک بینش اســت. میتواند در سپاه باشــد، میتواند در ارتــش باشــد، میتواند در وزیر باشــد، در دانشآموز باشــد یا در دانشــجو باشــد .ایــن یــک نــگاه و فرهنــگ اســت کــه در تمام اقشار میتواند ظهورو بروز یابد. اگر بسیج را یک فرهنگ و نگاه دانستیم یک طلبه میتواند بسیجی باشد. همچنانکه شهید همت و شــهید باکری سپاهی هم میتوانند بســیجی باشــند. امروز هم اگر خــوب بــه اطرافمان نــگاه کنیــم حضور باکریهــا و همتها را حس میکنیم. اما الزاماًنبایدآنهار­ادرلباسنظا­میبیابیم.

بــا توجــه بــه اینکــه شــما بــا چهرههای درخشــانی همچون شهید همت مأنوس بودید فکر میکنید تعریف شهید همت از بسیجچهبود؟

شهید همت به خود من گفت بسیج یک قــدرت الهــی اســت روی کــره خاکی برای دفاع از اســالم. درست هم میگفت من فکــر میکنــم همت یک ســپاهی در بســیج حل شــده بود. همت قبل از اینکه چهره فرماندهی داشــته باشــد یا سپاهی باشد به یک منش و به یک نماد بسیجی معروف شــهره شــده بود. همــت یکی از فرماندهانـ­ـی بود کــه هروقت وارد لشــکر میشــد راه نمیرفــت بلکــه روی دســت بچههــا حرکــت میکــرد. ایــن نشــان از سپاهی بودن ایشان ندارد، نشان از نظامی بودن ایشــان ندارد. این نشان از معنویت ایشان دارد. معنویت ذات بسیج بود.

شــما ایــن روزهــا درصــدد هســتید تــا تشــکیالتی را به وجود آوریــد با محوریت معنویت بسیجی، اوالً کدام ضرورت شما را وادار به این امر کرده، ثانیاً چه برنامهها و چشماندازها­ییدارید؟

معتقدم نگاه ایثارگرانه تضعیف شده بنابراین با چند نفر از دوستان برآن شدیم تــا روحیه ایثــار را در جامعه تقویت کنیم. به همین دلیل اقدام به ایجاد تشــکیالت مجمعایثارگ­رانکردیم.

آیاروحیهبس­یجیانکهجام­عهمخاطب شماســت با تحزب و فعالیت تشــکیالتی سازگارخواه­دبود؟

اگرتعریــف صحیحــی از تحــزب داشــته باشــیم بــه نظــر مــن مشــکلی به وجــود نخواهد آمد..حزب با سیاســت ســروکار دارد و سیاســت هــم بــا قــدرت سروکار دارد. ما معتقد هستیم قدرت هم میتواند قدرت نرم باشــد و هم میتواند قدرت ســخت. قــدرت نــرم میتواند این باشــد که شــما قدرت تأثیرگذاری داشــته باشــید یا قــدرت هدایت داشــته باشــید. نــه قدرت بــه ایــن معنا کــه وزیــر و وکیل و رئیسجمهــو­ری بشــوید. بلکــه بتوانید تعییــن وزیــر کنید، تعییــن وکیــل کنید و تعییــن رئیس جمهــوری کنیــد. این نگاه دوم است که ما را به این سمت سوق داده اســت. امیدواریم موفق باشــیم. حزب ما هنوز مجوز نگرفته اســت. مجمع اولیه بر پاشــده شــورای مرکزی انتخاب و معرفی شده اســت. ما ســخن گفتن از حزبمان را میگذاریم بعد از اینکه پروانه فعالیت به ما دادند.

چهنوعفعالی­تهاییراسام­انمیدهید تــا قدرت نرم تحقق یابد؟ آیــا در انتخابات شــرکت میکنید. یعنی خودتــان کاندیدا نمیشــوید ولــی بــه فــرض از کاندیــدای خاصیحمایتخ­واهیدکرد؟

میتواند این هم حتی نباشد.میتوان جریانی حمایتی به راه انداخت یا ساکت ماند. ما بیشــتر دنبال این هســتیم تا نگاه بســازیم. اگــر بتوانیــم در ایــن کار موفــق شــویم حتماً موفق بودهایم. ولی ورود به این عرصه را باید برعهده شورای مرکزی بگذاریــم. شــورای مرکــزی هــم بهطــور قانونــی بعــد از مجــوز میتواننــد اعــالم مواضعکنند.

آیا نحوه عضوگیری همانند سایر احزاب خواهد بود یــا محدودیتهای­ــی را اعمال میکنید؟

عضوگیری اولیه شــده است در حدی کــه مورد نیاز بوده تا شــاکله حزب مجمع ایثارگرانش­کلبگیرد.

مــالک ما ایثارگری اســت. آنانی که در جبهــه و جنــگ بودنــد سنشــان باالتر از 50 اســت، مــا حرفمان ایثارگــری و نگاه ایثارگری اســت. ایثارگری در نســل ســوم وچهارم و در آیندگان مالک است.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran