Iran Newspaper

یک ماه فرصت داریم به داد «روان» حادثه دیدگان برسیم

گفت و گو با روانپزشکان حاضر در سرپل ذهاب اختالل اســترس حاد در صورت درمان نشدن به اختالل استرس پس از ســانحه تبدیل میشود که مشابه شرایط جانبازان اعصاب و روان است

- مریم طالشی

«بعضیهــــا واقعيــــت را انــــكار میكردند. تصورشان اين بود كه هيچ چيز اطرافشان واقعی نيســــت و اتفاقاتی كــــه در حال وقوع اســــت، واقعيت ندارد؛ درست مثل خواب. بعضیهــــا­ی ديگر دچار فراموشــــ­ی شــــده بودند. اصالً يادشــــان نمیآمــــد چه اتفاقی افتــــاده. از ديگران میپرســــي­دند چه شــــده و وقتی خبــــر زلزله را میشــــنيد­ند، تعجب میكردند. انگار آن شب به كل از زندگیشان پاک شده بود. بعضیها هم ترس شديدی داشــــتند از اينكه اتفاق، دوبــــاره رخ دهد؛ با همان شدت و جزئيات.»

اينهــــا شــــايد از نظــــر يــــک فرد عــــادی، عجيــــب و غيرقابل قبول به نظر برســــد اما يک روانپزشک خوب میداند اين عوارض بــــه چه دليل ايجاد شــــده و چگونــــه بايد به رفــــع آن اقدام كرد؛ اقدامی كه اگر زود انجام نشود، منجر به بروز فاجعهای ديگر در ميان قربانيانزل­زلهخواهدشد. دکتر مائده پرویـــزی، رزيدنت روانپزشـــ­ـكی دانشگاهعلو­مبهزيستیوت­وانبخشیكهب­عد از زلزله كرمانشــــ­اه در ســــرپل ذهاب حضور داشــــته، میگويد: «به طور كل نه تنها زلزله بلكه هر حادثه ناگــــوار­ی كه برای فرد اتفاق میافتد، میتواند تنش روانی ايجاد كند و تا مدتها در ذهن باقی بماند و زندگیاش را تحت تأثير قــــرار دهد. طيفی از واكنشهای روانی هســــتند كــــه در اثر ســــوانح و اتفاقات ناگوار در افراد به وجود میآيند. بررســــیه­ا نشــــان میدهد كه 50 درصد از بازماندگان دچار عوارض روانی میشوند. اين عوارض میتواندشام­لاختاللاست­رسحاد،اختالل استرس پس از سانحه و اختالل اضطرابی و حملههای هراس باشــــد. اختالل اســــترس حاد، بيشــــتري­ن اختاللی اســــت كــــه پس از سانحه در افراد ايجاد میشود و نشانههايی ازجملهكرخت­ی،بیتفاوتیود­ريافتنكردن واقعيت دارد. ما در ســــرپل ذهاب با افرادی مواجــــه بوديــــم كــــه تصــــور میكردند هيچ چيز اطرافشــــ­ان واقعی نيست. بعضیها دچار فراموشی شــــده بودند و خيلیها هم میترســــي­دند اتفاق، دوباره رخ دهد. اگر ما تا يک ماه به داد اين افراد نرســــيم، اختالل استرس حاد تبديل به اختالل پس از سانحه میشــــود. در واقع اختالل، مزمن میشود؛ دقيقاً مشــــابه آنچه در جانبــــاز­ان اعصاب و روان مشــــاهده میشــــود و ما پــــس از جنگ تجربهكردها­يم.» اختالل پس از ســــانحه با توجه به عوارضی كهايجادمیك­ند،آنقدراهميت­داردكهبرای جلوگيری از ايجاد آن گروهی از روانپزشكان و روانــــكا­وان را بســــيج كــــرد كــــه بــــه يــــاری مصيبت ديدگانبپرد­ازند. بگذاريــــ­د اول عالئــــم ايــــن نوع اختــــالل را بشناســــي­م. به گفته دكتر پرويــــزی، از جمله عالئم اختــــالل پس از ســــانحه اين اســــت كه فرد همــــواره احســــاس میكنــــد دوباره قرار اســــت همــــان اتفاق رخ دهــــد، تصاوير ذهنــــیاش مرتــــب تكــــرار میشــــوند، از مكانهايـــ­ـی كــــه ســــانحه را برايــــش تداعی میكند، دوری میكند، دوست ندارد درباره ســــانحه حــــرف بزنــــد و در كل حالت گوش به زنگی دائــــم دارد. اين افــــراد برای خواب مشــــكل دارنــــد و مرتب كابــــوس میبينند: «بجز اين دو نوع اختالل، واكنشهای سوگ خيلی پيچيده هم داريم كه با احساس غم و انــــدوه، اختالل خواب، احســــاس پوچی و «بيمارستانی كه قرار بود به آنجا برويم، در واقع يک بيمارســــ­تان صحرايی بــــود كه در حياطبيمارس­تانتخريبشد­هسرپلذهاب برپا شــــده بــــود؛ بيمارســــ­تانی شــــامل چند چادر كه چادر روانپزشـــ­ـكی يكی از آنها بود. چــــادر روانپزشـــ­ـكی از روز اول پــــس از زلزله به همت همكارانی از دانشــــگا­ه بهزيســــت­ی و روانپزشـــ­ـكان ســــرپل ذهاب برقرار شــــده بود. تعداد مراجعان در روز ششــــم حداقل 0٤ نفــــر بود كه بــــه گفته روانپزشـــ­ـک ثابت بيمارســــ­تان ســــرپل ذهاب كه هــــر روز آنجا حضور داشت، نسبت به روزهاى قبل بيشتر شــــده بود.البته جاى چادر نورولوژى در اين ميان خالی بود زيرا چنــــد نفر از بيماران كه شكايتهايی مرتبط با نورولوژى داشتند به روال اشــــتباه­ی كه اغلب اتفــــاق میافتد به روانپزشـــ­ـک مراجعــــه میكردند. وضعيت آنجا بتوانند راحت با روانپزشـــ­ـک صحبت كنند و تنش روانیشــــ­ان كم شود. همچنين چادری مخصوص برای كودكان فراهم شد كه در آنجا با حضور روانپزشک بازی كنند و نقاشیبكشند.» پرويزی به نكتهای مهم اشاره میكند: «كار مهمی كــــه در اين گونه ســــوانح بايد انجام شود، اين اســــت كه افراد نسبت به حادثه و كارهايی كه بايد انجام دهند، اطالعات پيدا كنند كه اين فقط مختص تيم روان درمانی نيســــت و آمــــوزش همه نيروهــــا­ی امدادی مهم اســــت.ما تــــالش كرديــــم از نيروهای بومــــی كه به فرهنــــگ و زبان منطقه آشــــنا باشــــند اســــتفاد­ه كنيم چون در اين صورت ارتبــــاط درمانــــی بهتــــری برقرار میشــــود. ســــانحهد­يدگان خيلــــی راحتتــــر بــــا افراد ُكردزبــــا­ن ارتباط برقــــرار میكردنــــ­د و ما به حضور افراد بومی در كنارمان نياز داشتيم. غربالگری افــــراد هم خيلی مهم اســــت تا گروههای درمانی تشكيل شود. مثالً افرادی كه خانوادهشان را از دســــت دادهاند در يک گروهقرارگي­رندتاتخليه­روانیشوند.دراينجا بايدبهنكته­ديگریهماشا­رهكنم.تجربهای كه ما در ســــانحه اخير داشــــتيم اين بود كه بايد حمايت روانــــی از امدادگــــ­ران صورت گيرد. فشــــار روانــــی روی امدادگــــ­ران خيلی باال بود. اجســــاد زيــــادی را از زيــــر آوار خارج میكردند و متأسفانه تعدادی از امدادگران در اين سانحه دچار فرسودگی روانی شدند. بنابراين توصيه میشــــود نيروهای امدادی با برنامهريزی و به صورت شــــيفتی كار كنند و كارشــــان متناســــب با توانايیشــ­ــان باشد. مــــا البته ويزيت خــــود نيروهای امــــدادی را هم انجــــام میداديم. نكته ديگر اينكه بايد خدمــــات روانی به صورت ســــيار هــــم ارائه شود چون افرادی كه در روستاها هستند و از مراكز فاصله دارند، معموالً برای استفاده از خدماترواند­رمانیمراجع­هنمیكنند.» اينكه تا يک ماه پس از سانحه بايد به داد روان ســــانحه ديدگان رســــيد، يعنی وقت زيادی نداريم برای آنكه از بروز مشكالت اعصــــاب و روان در آينده جلوگيری كنيم. حــــال آنكــــه طبــــق آمارها، چيــــزی حدود 40 درصد افــــراد جامعه دچار مشــــكالت روانــــی مزمــــن هســــتند و در حالت عادی بيــــش از 60 درصــــد شــــهروند­ان ايرانی با يكــــی از نمودهای اســــترس و افســــردگ­ی مواجهند. بنابراين برای مضاعف نشــــدن همــــه اينهــــا و تبديل نشــــدن يــــک حادثه غمانگيــــ­ز ملی به تروما يــــا غم اجتماعی بايد هرچه زودتر آستينها را باال زد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran