ضرر یکسان اصالح طلبان و اعتدالی ها از شکست ائتالف امید
بهروز نعمتی، نماینده نزدیک به علی الریجانی در گفتوگو با «ایران» تشریح کرد تشکیل حزب رهروان به معنای تمایل ما برای بر هم زدن ائتالف با اصالح طلبان نیست
بهروز نعمتی، چهره نزدیک به علی الریجانی به «ایران» میگویــــد طیــــف اعتدالیون و مســــتقلین قصــــدی برای برهم زدن ائتالف با اصالحطلبان ندارند؛ این شاید خبر خوبی برای کســــانی باشــــد که در هفتههــــای اخیر نگران بهم خوردن این ائتــــالف بودند. او حتی تأکید میکند که تشکیل حزب توسط طیف نزدیکان الریجانی را هم نباید بــــه منزله دورخیز آنهــــا برای بهم زدن ائتالف دانســــت. در هفتههــــای اخیــــر اظهــــارات پیاپی برخــــی چهرههای اعتدالی و اصالحطلــــب علیه همدیگر، گمانه پایان عمر ائتالف امید را تقویت کرده بود. سخنانی نظیر اظهارات محمدرضا عارف یا غالمعلی جعفرزاده هم که میگویند در ســــال 98 بدون طــــرف دیگــــر ائتــــالف وارد انتخابات خواهند شــــد مزید علت شــــد تا خیلیها بــــه این نتیجه برســــند که آغاز کار دولت دوم روحانــــی، پایان همکاری سیاســــی اصالحطلبان و اعتدالیون است. در این میان بهــــروز نعمتی، بــــه عنوان یک چهــــره نزدیــــک به علی الریجانی نه تنها چنیــــن موضوعی را تأیید نمیکند بلکه حتی تأکید دارد که ائتالف شــــکل گرفتــــه قبلی باید ادامه پیدا کند. ■ در هفتههای اخیر میـــزان اظهار نظرها درباره بهمزدنائتالفامیدازسویدوطیفاعتدالیون و اصالحطلبان خیلی زیاد شده و االن بسیاری به این نتیجه قطعی رسیدهاند که عمر این ائتالف در عمـــل به پایان رســـیده اســـت. آیـــا در میان اعتدالیون و مستقلین به عنوان یک طرف این ائتالف، این بحث به شـــکلی کـــه توضیح دادم مطرح است؟ به عبارتی آیا شـــما هم ائتالف را پایانیافتهمیبینید؟
من بـــه صراحت میگویم که مـــا به عنوان جریـــان مســـتقل و اعتدالـــی به دنبـــال برهم زدن ایـــن ائتالف نیســـتیم و این را کار درســـتی نمیدانیم. ما در این ائتالف بودیم، هســـتیم و خواهیمبود. ■ ولی به هر حال یکسری اختالفات خود را نشان دادهاند کـــه هنوز به نظر نمیرســـد اقدامی برای حلشـــان انجام شـــده باشد. شـــما اصل وجود اختالفاتراقبولنداریدیااینکهشروعکردهایدبه حلآن،کهمیگوییدائتالفادامهخواهدیافت؟
من فکـــر میکنـــم قاطبه دوســـتانی کـــه در ایـــن ائتـــالف بودند، حاال چـــه اعتدالیـــون و چه اصالحطلبانبهاینسمتوسورفتهاندومیروند که یکســـری هماهنگیها بین همدیگر داشـــته باشند،گرچهشایددراینمسیراختالفنظرهایی همباشد.وجودایناختالفنظرهایکموقعیت بسیار طبیعی است اما مهم این است که برآیند کار مثبـــت باشـــد. فکر میکنـــم اگـــر برآیند کل اتفاقات و رخدادها تا امروز را در این ائتالف رصد کنیم،برآیندمثبتیخواهدبود. ■ ایـــن تصـــوری کـــه شـــکل گرفتـــه مبنـــی بر اینکـــه مســـتقلین و اعتدالیـــون میخواهند در انتخاباتهای بعدی یعنی ســـالهای 98 و 1400 بدون ائتـــالف بـــا اصالحطلبـــان وارد رقابت شوند، چقدر قرین به صحت است؟ آیا چنین برنامهایدردستورکارشماقراردارد؟
یـــک بـــار هم عـــرض کردم کـــه مـــا باید به سمت و ســـویی برویم که از تمام توانمندیها و پتانســـیلهای کشـــور برای اداره آن اســـتفاده کنیم. هیچ کدام از جناحها االن نمیتوانند اداره کشور را به تنهایی انجام دهند، نه اصولگرایان، نه اعتدالیون و نـــه اصالحطلبان. بنابراین نیاز داریم که با هم کشور را اداره کنیم. ■ اما مسأله این است که تصور میشود شما به عنوان طیف اعتدالیون در این مسیر همکاریها به سمت اصولگرایان متمایل شدهاید و دوست داریددرآیندهآنهامؤتلفشماباشند.
مـــا به عنـــوان یک گـــروه سیاســـی اول نگاه میکنیم که کـــدام گروههـــا در چارچوب نظام و قانـــون حرکـــت میکنند و بعد بـــرای ائتالف عمـــل میکنیـــم. قطعـــاً در میـــان جریـــان اصولگرا هم دوســـتان زیادی هســـتند که وجودشـــان برای کشـــور مثمرثمر و ارزشـــمند اســـت و مـــا هـــم نمیتوانیم چشـــممان را برنقشـــی کـــه آنهـــا میتواننـــد بـــازی کنند، ببندیـــم. امـــا این بـــه معنای آن نیســـت کـــه اعتدالیـــون طیـــف اصولگرایـــان منتقد و مخالـــف دولـــت را در ائتالف سیاســـی آینده خود جایگزین اصالحطلبان میکننـــد. ما با طیـــف اصالحطلبـــان در این چهار سال با وجود اختالفاتی که به وجود آمد و طبیعی هم بود، توانستیم گامهای مهمی برداریـــم کـــه مهمترینـــش همینانتخاباتاخیربود. ■ نقد خیلیها این اســـت که درانتخابات اخیر این دو طیف از سر اجبار تن به ائتالف دادند و این اجبار بعد از انتخابدوردومآقایروحانیوجودندارد.
این به نظرم ارزیابی درســـتی نیست. ما به روشنی میدانیم که شرایط کشور قدری خطیر اســـت و نباید در این میـــان زمینههای وحدت داخلی که وجود دارد را سســـت کـــرد. عالوه بر این من فکر میکنم آن اجبارها هنوز هم وجود دارند، یعنی نه مـــا و نه اصالحطلبان از به هم خـــوردن این ائتـــالف ســـودی نمیبریم، بلکه سودش را دیگران میبرند. ■ یعنی شـــما هم قبـــول دارید که احتمـــال دارد طرف ســـومی در این بـــازی که مورد قبول شـــما و اصالحطلبان نیست، از به هم خوردن ائتالف منتفعشود؟
اگربهمخوردنائتالفیکنتیجهداشتهباشد همیناست.بهقولحکیمعمرخیامکهگفتهبود چـــون پرده بیفتد نه تو مانـــی و نه من، اینجا هم میشود گفت اگر ائتالف به هم بخورد نه به سود اعتدالیون اســـت و نه اصالحطلبـــان. به هر حال کشـــور در شرایطی است که هنوز ما به یک سطح قابل قبول از پایداری شرایط خصوصـــاً در موضوعـــات اقتصـــادی نرســـیدیم. در همیـــن شـــرایط متأســـفانه هنـــوز هم برخـــی گرایشها هســـتند که تمایـــل دارند تا از مشـــکالت کشـــور و مردم برای خود دســـتاویزی برای قدرت گرفتـــن مجدد ایجاد کننـــد. اینها اگـــر از مدیریت کالن کشـــور تـــا حـــد زیادی کنـــار رفتند، بـــه مدد همین ائتـــالف و همـــکاری بیـــن اصالحطلبـــان و اعتدالیون و اصولگرایـــان معتدل بود. آن ائتالف اگـــر به هم بریزد و ما درگیـــر اختالفات میان هم شویم، بهترین فرصت برای بازگشت همین گروهها است. ■ اینها همه درست اســـت. ضرورتهایی وجود دارد که همه طرفین ائتالف به آن معترف هستند، مثلهمینمسائلیکهفرمودید.اماآیاقبولدارید که بـــا وجود اعتـــراف به ضرورت حفـــظ ائتالف، مدتها است که گفتوگویی جدی میان دو سر اینائتالفشکلنگرفته؟
موضوعـــی کـــه االن شـــما مطـــرح میکنید، مـــن فکر میکنم قیاس معالفارق اســـت. ما در موضوعـــات و مقاطع مختلفـــی گفتوگوهایی انجام دادیم که ثمربخش هم بودهاند. باید به سمت و سویی برویم که از تمامتوانمندیها و پتانسیلهای کشور برای اداره آن استفاده کنیم. هیچ کدام از جناحها االن نمیتوانند اداره کشور را به تنهایی انجام دهند، نه اصولگرایان،نهاعتدالیون و نه اصالحطلبان. بنابراین نیاز داریم که با هم کشور را اداره کنیم ■ منظورمنگفتوگویناظربهحلاختالفاست.
بله، من هم همین را میگویم. شـــما ببینید در انتخابات ریاســـت جمهوری که ستادی برای آقای روحانی تشکیل شد که آقای شریعتمداری رئیس آن شدند. شـــاکله آن ستاد هم شاکلهای اصالحطلبانه بود. در کنار آن ســـتادی تشـــکیل شـــد به نام ستاد اصولگرایان معتدل که این هم شاکلهاش چهرههای اصولگرایی بود که معتقد به دولـــت آقای روحانی بودند. مگـــر واضحتر از این میتوان یک همکاری و گفتوگو داشت؟ در جریان انتخابات و به نفع آقـــای روحانی این دو گروه مدام با هم همـــکاری میکردند و کنار هم بودند. ■ چرااینهمکاریادامهپیدانکردوسرموضوعات مختلفتکرارنشد؟
حتماًادامهدارد. ■ نمونهاشچیست؟
ما جلسات مستمری داریم، حاال شاید خیلی با برنامهریزی نباشـــند اما مثالً همین چند شب پیش من با آقای شریعتمداری جلسهای داشتم و در آن جلســـه راجع به مســـائل مختلف بحث کردیم. ■ یعنیدررابطهباهمینموضوعاتیکهمطرحشد همآنجادرآنجلسهبحثیشکلگرفت؟
بله،بحثشد.بههرحالمادراینجلساتبه دنبالراهحلبرایموضوعاتمختلفهستیم. ■ یک بحـــث دیگر هـــم در روزهـــای اخیر بحث تشکیلحزبتوسطمستقلینواعتدالیوننزدیک به آقای الریجانی است. چقدر این موضوع جدی است؟ضمناینکهنظرتاندربارهبرخیارزیابیها دراینخصوصکهتشـــکیلاینحزبزمینهورود مســـتقل اعتدالیون به انتخابـــات در ادوار بعدی خواهدبود،چیست؟
دراینکهچقدرجدیهستیمبایدبگویمقطعاً ماباجدیتزیادیاینموضوعراپیگیریخواهیم کرد. به هر حال تجربه نشان داده که وجود احزاب و تقویـــت آنها یکی از راههایی اســـت که میتواند در اداره بهتر کشـــور تأثیر مثبت بگذارد. اما اینکه تشـــکیل حزب رهروان به معنای تمایل ما برای برهمزدنائتالفباشد،چنینچیزینیست.