Iran Newspaper

فرار از کابل با دست های خون آلود

گروه حوادث / مردی که بعد از کشتن پدرزنش در افغانستان، در ایران زندگی پنهانی داشت، با درخواست پلیس اینترپل افغانستان و در عملیات کارآگاهان جنایی کشور دستگیر شد.

-

به گـــزارش خبرنگار جنایـــی «ایران»، چندی پیش پلیس اینترپل افغانستان در نامـــهای به همتای خـــود در ایران، خواستار دستگیری مرد افغانی به نام «جمعه» شد که 21 خرداد سالجاری پـــدر زنـــش را در یکـــی از والیتهـــا­ی افغانستان کشـــته و به ایران فرار کرده بود. در این گـــزارش محل زندگی این فرد ساختمان نیمهســـاز­ی در خیابان فلســـطین اعالم شده بود.با اعالم این درخواســـت پلیـــس، بازپرس شـــعبه ششم دادســـرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشـــت مرد افغان را صادر کـــرد. همزمان با آغاز تحقیقات پســـر مقتول نیز به دادســـرای امـــور جنایی تهـــران رفـــت و بـــه بازپرس محســـن مدیرروســـ­تا گفـــت: «مدت هـــا بود که «جمعـــه» – دامادمان – بـــا خواهرم مشکل داشـــت. اختالف آنها به حدی بود کـــه این مـــرد خواهـــرم را رها کرد و بـــه ایران آمد. او مدتـــی در ایران بود تا اینکـــه اواخـــر خردادماه دوبـــاره به شـــهر محل زندگیمان در افغانستان برگشـــت. او قصـــد داشـــت خانـــهای را کـــه خواهرم در آن ســـاکن بـــود و با هـــزار بدبختـــی خریده بـــود تصاحب کنـــد و خواهـــرم که بـــه تنهایی حریف شـــوهرش نمیشـــد موضـــوع را بـــا پدرمـــان درمیان گذاشـــت. روز حادثه

پـــدرم بـــه هواخواهـــ­ی از خواهـــرم با دامادمان درگیر شـــد،«جمعه» نیز با قنداق تفنگ ضربهای به سر پدرم زد و فرار کرد. اما این ضربه باعث مرگ پدر 70 ســـالهام شد. ما از دامادمان شکایت کردیم امـــا ردی از او نبود تا اینکه بعد از مدتی از طریق یکی از اقوام باخبر شدیم که جمعه در تماس تلگرامی به او گفته که بـــه ایران برگشـــته و در تهران زندگی میکند. با این اطالعات، من هم به ایران آمدمتاتعقی­بشکنموفهمی­دمدامادمان در خیابان فلســـطین در یک ســـاختمان سرایداری میکند.»با توجه به درخواست پلیس بینالملل افغانســـت­ان و شکایت پسر مقتول، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهیپ­ایتختساعت2­1 ظهر32 آبان و با هماهنگی بازپـــرس ویژه قتل پایتخـــت راهـــی خانه نیمهســـاز­ی که محل کار و اقامت متهم بود شـــدند و این مرد افغان که در اتاق ســـرایدار­ی بســـر میبرد بدون اطـــالع از آنچه در انتظارش بود، در را بـــه روی مأموران بـــاز کرد و دســـتگیر شـــد.متهم پس از دستگیری به دادســـرای جنایی تهران منتقـــل شـــد امـــا در تحقیقـــات اتهام قتل پدرزنـــش را نپذیرفـــت.از طرفی بـــا توجه بـــه اینکـــه جنایت در کشـــور دیگـــری رخ داده بـــود بازپرس جنایی دستور اســـترداد متهم به پلیس کشور

افغانســـت­ان را صـــادر کرد.ایـــن متهم افغان در گفتوگوی کوتاهی ضمن رد اتهاماتش، به ســـؤاالتی درباره زندگی فعلی و گذشته اش پاسخ داد.

قتل پدرزنت را قبول داری؟

-نه، مـــن حتی با او درگیر نشـــدم. زمان حادثه نیـــز در کابل بودم و نه در شهر زادگاهم.

در کابل چه کار میکردی؟

-برای ویـــزای کاری ایـــران به آنجا رفته بودم که موفق نشـــدم و به ایران برگشـــتم. من شـــاهد دارم و میتوانم ادعایـــم را ثابـــت کنم. دی ماه ســـال 93 نیز به ایران آمـــدم و بعد از مدتی بـــا زنی افغان در تهران ازدواج کردم و فرزند دارم.

همســـرت که در افغانستان بود، چه شد؟

-به خاطر اختالفاتی که داشتیم از هم جدا شـــدیم و از او خبری نداشتم. بعـــد از ازدواج مجـــددم او را بـــه کل فراموش کرده بودم.

چطور به ایران آمدی؟

-رفت و آمـــدم به ایران غیرقانونی بـــود و مخفیانه از مرز وارد این کشـــور میشدم.

اما چرا باید خانـــواده مقتول چنین ادعایی کنند؟

-...(متهم سکوت کرد)

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran