Iran Newspaper

شور ماجراجویی شرافتمندان­ه در علم و قدرت

مردی که خادم صدیق ایران و فرهنگش بود

- فریدون مجلسي نویسنده و مترجم

در این یادداشـــت - نه فقط اشاره به شـــرح زندگي دکتر غالمحســـی­ن صدیقي بلکهبه تحلیلـــي از زندگي فرهنگـــي و اداري، سیاســـي و اجتماعي او ميپـــرداز­م. نگاهي بـــه زندگینامه او نشـــان ميدهد که با اســـتادي فرهیختـــه، کارمندي وظیفهشـــن­اس، سیاســـتمد­اري بااخالق و وفـــادار، وطنپرســـت­ي صمیمي و انســـاني همچون نامش «صدیـــق» و نیز «ســـالم» طرف هســـتیم. منظـــورم از «ســـالم» یعني برخـــوردا­ر از خصوصیـــات و صفات متعارف و طبیعـــي که محرک انســـان در بهرهمندي از نعمات زندگـــي، کنجـــکاوي و جاهطلبـــي بـــراي تـــالش در پیشـــرفت علمـــي و خانوادگي، وفاداري سیاســـي، با ارجحیتدادن به حفظ شـــرف و ارزشهاي اخالقي است. این خصوصیات تمجیدي از ســـوي پیروان سیاســـي و دوستداران مسلکي او نیســـت. او در شمار اندک کساني بود که حتي مخالفان دیدگاههایش این صفاتش را ميســـتودن­د و برایش احترام قائل بودند.

زندهيـــاد صديقي در شـــمار دومين گروه دانشـــجوي­اني بـــود که در زمان رضاشـــاه در ســـال 1308 براي تحصيل به فرانســـه اعزام شـــد. هزينه اين مأموريـــت فرهنگي از ســـوي ملتي فقير تأمين ميشد تا به کساني سپرده شود که در بازگشـــت به کشور بتوانند اداي دين کنند. صديقي از کســـاني بود کـــه آن مأموريت و ِديـــن را جدي گرفت و با خدمات بعدي خود با ســـربلندي از جبران آن بســـيار فراتـــر رفت. طي هشـــت ســـال تحصيل بـــا تخصص يا تخصصهاي گســـتردها­ي در علوم انســـاني بـــا دکتراي جامعهشناسي به کشور بازگشت. تا آن زمان اين رشته به عنوان شاخهاي مستقل از علوم انساني در ايران شناخته نشـــده بود. صديقي «سوســـيولو­ژي» را جامعهشناسـ­ــي ناميد و از ســـال 1319 تدريس آن را در جايگاه دانشياري در دانشکده ادبيات آغاز کرد. سال بعد وضعيت سياسي و اجتماعي ايران بهکلي تغيير کرده بود. ايران به اشغال متفقيـــن درآمـــده و رضاشـــاه در شـــهريور 1320 از ايران تبعيد شـــده بود. دو ســـال بعد دکتر صديقي به کرســـي اســـتادي دســـت يافت و ســـال بعد در کنـــار تدريس که حرفه هميشگي او بود مديرکل دبيرخانه دانشگاه تهران شـــد. عالوه بر آن، در هيأت نمايندگي ايران در کنفرانس سازمان ملل در لندن حضور داشت که منجر به تشکيل سازمان علمي و فرهنگي ملل متحد يعني يونسکو شد. يکي دوبار هم به نمايندگي ايران در اجالسهاي ساالنه يونسکوشرکت­کرد.

صديقي که ميکوشـــيد در ســـاختار سياسي کشور نيز مشارکت کند، در اوايل دهه هب1320 عضويت حزب ايران درآمد که بزرگترين حزب روشنفکران و تحصيلکردگا­ن با عقايد سوســـيال دموکراتيک بود، و بهزودي در شـــمار رهبران آن حـــزب درآمد. با خـــروج نيروهاي متفقين از ايران، و عدم تمکين قواي شـــوروي که منجر به حکومت

همچنين الزم بود در شرايطي که ايران فاقد کارشناسان فني در امر اکتشـــاف و توليد و تصفيه و فروش بود راهي براي مديريت آن صنعت بزرگ پيدا شود. متأسفانه در ايـــن مرحله اختالفنظره­ايـــي در درون جبهه ملي و در بيرون ميان دولت جبهه ملي با نظاميان متصل به دربار پديد آمد که آن وحدت را ضعيف کرد و دولت را از انجام رسالت و مأموريت اصلي خود که راهاندازي صنعت ملي شده نفت بود بازداشت. طرفداران مصدق که به شدت تحتتأثير کاريزما و شـــخصيت ملي و محبوب مصدق هســـتند هيچگونه انتقاد و قصوري را در عملکرد دولت او نميپذيرنــ­ـد و شکســـت او را حاصـــل خيانت عناصر خودفروختــ­ـه داخلـــي و دخالت مســـتقيم دو ابرقدرت امريـــکا و انگليـــس ميدانند؛ امـــا مخالفانش تقصيرها را کالً به گـــردن دولت مصدق مياندازند که نتوانســـت هرچه زودتر به قراردادي براي بهرهبرداري و صدور نفت دست يابد و موجب رکود اقتصادي و تورم ناشي از انتشار اســـکناس و مهمتر از همـــه قانونيکردن فعاليت حزب توده شـــد که بقاي دولت و اســـتقالل ايران را به مخاطره انداختهبود.

به نظر نگارنده در منطق هر دو طرف حقيقت و مجاز وجود دارد، که در شصت سال گذشته بسيار مورد بحث و جدل قرار گرفته اســـت، در اينجا جز در مواردي مرتبط با دکتر صديقي به آن بحثها نميپردازيم. در واقع مسائل داخلي جبهه ملي يا بهتر است به طور کليتر گفته شود «نهضـــت ملي ايـــران»، از فرداي بزرگتريـــ­ن پيروزي آن جنبش يعني قيام 30 تير 1331 آغاز شـــد، که مذهبيون به زعامت آيتاهلل کاشـــاني که نقش مهمي در بســـيج خيابانـــي آن قيام داشـــت، خواهان ســـهم مهمتري در مديريت کشور بودند، که با ديدگاه مصدق و جبهه ملي سازگاري نداشت و منجر به جدايي آن جناح شد. مرحله

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran