ظهور جناح جدیدی در حلقه مخالفان لیبرال دموکراسی غرب
چرا «لیبرتارین» ها درصدد تضعیف دموکراسی غربی برآمده اند؟
در زمانــی کــه اتحادهــای عجیــب و غریب دموکراسی با ثبات را دچار اختالل میکنند، همهپرسی اســتقالل کاتالونیا نمونه کاملی از عصــری عجیــب اســت. همــراه بــا تکان دادن پرچــم و فراخــوان بــرای جدایــی از مادریــد برخــی از عناصــر تاریکتــری از اپیزودهای آشــفته اخیــر را در اروپــا و امریکا میبینیم:اخبارجعلی،تظاهراتخیابانیو فعالیتهایلیبرتارینها.
جولیانآسانژ،اززماناقامتشدرسفارت اکــوادور در لنــدن چندیــن بــار در حمایت از همهپرسی استقالل کاتاالنها پیام پشتیبانی منتشــر کرد و نظر او توسط خبرگزاری روسی اسپوتنیک نیز بازتاب گســتردهای یافت و در صدر نقلقولهــای انگلیســی در توئیتر قرار گرفت. نفر دوم «ادوارد اســنودن» یکی دیگر از قهرمانان شــفافیت بود که مانند «آسانژ» خط مشی مشابهی را درباره سیاست اسپانیا در پیــش گرفــت. اســنودن و آســانژ هــر دو از هشــتگ کاتالونیــا حمایت کردنــد. در همان حــال، واحد مبارزه با تبلیغات و پروپاگاندای اتحادیه اروپا خبرهای جعلــی درباره بحران سیاســی را از خبرگزاریهای طرفدار کرملین شناســایی کــرد. یکــی از ســایتهای طرفدار روســیه نوشــت که قدرتهای جهانــی برای جنگ در اروپا آماده میشوند. همان الگویی که برای برگزیت (همه پرسی خروج بریتانیا از اتحادیــه اروپا، پیروزی شــگفتآور ترامپ، ظهور جبهه ملی فرانسه و جنبش پنج ستاره وصعودچشمگیرآندرایتالیادرپیشگرفته شــد از پروژه یک کمدین یعنــی «بپه گریلو» رهبرجنبشپنجستارهتاتبدیلشدنجنبش او به دومین جریان قدرتمند در ایتالیا).
در تمام موارد، لیبرتارینها یا طرفداران آزادی علیــه هنجارهای لیبرال دموکراســی غربــی موضعگیــری کردهانــد و بــه نوعــی همصــدا با مســکو بودهانــد. در ایــن جا این پرســش مطرح میشــود که چرا پیشگامان آزادی اطالعــات و شــفافیت کامــل در کنار قدرتمندتریــن نماینــدگان منتشــر کننــده اخبار جعلــی و مانع ایجاد کننده در مســیر آزادی اطالعات قــرار میگیرند؟ این صرفاً یــک ازدواج مصلحتــی نیســت. عناصــری هستند که پیوندهای ایدئولوژیک میان آنان را ایجــاد میکنند. هفته گذشــته مشــخص شــد که در توئیتر در جریان آخرین روزهای کارزار انتخابــات ریاســت جمهــوری امریکا «ویکیلیکس»کهدستگاهاطالعاتیامریکا آن را ابزار اطالعاتی روســیه قلمداد میکرد در تالش بود تا بــا «دونالد ترامپ جونیور» پســر ترامپ سازش و همکاری مخفیانهای داشتهباشد.
پیامهای حساب رسمی «ویکی لیکس» که برای نخســتین بار در نشریه «آتالنتیک» منتشر شدند نشــان میدهند که درخواست پســر ترامپ برای جلوگیری از افشــای اسناد فرار مالیاتی ترامــپ و در مقابل تالش برای فاش کردن اســناد هک شده به دست آمده از حــزب دموکرات بوده اســت. پســر ترامپ گاهی اوقات بــه ایمیلهای «ویکی لیکس» پاســخ داده بــود امــا در برخی مــوارد به نظر میرســد که با آنان همکاری داشــته اســت. در یــک مورد دیگر او در توئیتــی، ارجاعی به ویکی لیکس داشته اســت آن هم ۵۱ دقیقه پــس از تماس با آن ســایت. ویکی لیکس از کارزار ترامــپ خواســته بــود تا اگر او در شــب انتخاباتبرندهنشدنتایجرابهچالشبکشد وآنرانوعی«تقلبانتخاباتی»معرفیکند. در اواسط دسامبر زمانی که ترامپ به عنوان رئیــس جمهــوری انتخاب شــد او پیشــنهاد داد که «آســانژ» از طریق سفارت استرالیا به واشنگتنانتقالیابد.
آســانژ از رأی به برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیــه اروپا) حمایت کرد، مداخلهای از سوی او در امور داخلی بریتانیا که مجدداً به نظر نمیرسد تصادفی بوده باشد. او در ماه مارس دیداری غیر رسمی با «نایجل فاراژ» رهبر حزب استقالل بریتانیا و از اصلیترین سیاســتمداران حامی برگزیت داشت. فاراژ همچنیــن اصلیتریــن حامــی ترامــپ در بریتانیا بوده اســت. فــاراژ در زمــان خروج از سفارت اکوادور ادعا کرد که نمیتواند به یاد آورد که چرا به آن جا رفته بود! در هفتههای اخیر مشــخص شــده که برگزیت یکی دیگر از عرصههایی بود که در آن آســانژ و مســکو نقطــه اشــتراک داشــتند. در هفته گذشــته، لیبــرال دموکراســی اتحــاد ایجاد کننــد. آنان دشــمن مشترکی دارند که از آن نفرت دارند: سیاستهای دموکراتیک و نرم غربی. ادوارد اسنودنوجهانبینیاشنیزدارایریشههای لیبرتارینی هســتند. او طرفدار جناح راست و نامزد ســابق آن «پال» در انتخابات ریاســت جمهوری و مخالف دولــت اوباما بود دولتی که قانون کنترل اســلحه را تنظیم کــرده بود. او علیه کارفرمایان پیشــین خود در دســتگاه امنیتی امریکا اقدام میکرد و اسرار آنان را به نام شفافیت به ســرقت برده بود و خود را در تبعید نزد مسکو قرار داده است.
واقعیــت آن اســت کــه لیبرتاریانیســم غربی با مســکو نقاط اشــتراک زیادی دارد. لیبرتارینهــا بــا مســکو بر ســر نفرتشــان از اتحادیــه اروپــا اشــتراک نظر دارنــد. آنان اتحادیه اروپا را نمــادی از نوعی مرکزگرایی قــارهای گســترده میبیننــد. لیبرتارینهــا صحت سیاســی که در آن هر فردی دیدگاه سوســیال دموکراتیــک را مبتنــی بــر رفــاه، سیاســت مترقــی و مهاجــرت و جنســیت دنبال کنند را دوست ندارند.