Iran Newspaper

نوالن چطور به چنین موفقیتی دست یافته است

- محمدحسین واقف مترجم

باالخــره توانســتم دانکــرک را ببینــم و آنقــدر پیــش از دیدنــش این طــرف و آن طرف خوانده بــودم که فیلم خوبی نیســت ...و و ظاهــراً برخی هم گفته بودند عبث است، انتظار چندانی از آن نداشتم. انتظار داشتم یکی از آن «هیچ بزرگ»های هالیوود باشد، پر از اکشن و تصاویر مبهوت کننده.

البتــه وقتی دیدمش نظرم کامالً چیز دیگری شــده بود. بیدقت که باشــیم فیلم بجز خرج زیاد و تصاویر زیبا و موسیقی درخشان چیز خاصی ندارد. تقریباً هیچ «دیالوگ ماندگار»ی برای فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام از آن در نمیآید و هیچ تحلیل فلســفیای هم نمیشود ســوارش کرد (بخصوص از آنهایی که پر باشند از الکان و سوژه و ابژه و میانمایگی و امثالهم). اما خوب که دقت کنیم فیلم بسیار ورای اینهاست. نادر ابراهیمی جایی میگوید «در دقایقی از تاریخ، برای یک ملت، زندگی جنگ اســت و جنگ تمامــی زندگی. در چنین دقایقی، ملت غذای جنگ میپزد، ســرای جنگ میسازد، جامه جنگ میدوزد، خواب جنگ میبیند و صبورانه، ساحرانه و سنگی میجنگد و خوشا به حال ملتی که میداند برای چه باید جنگید و جان سپرد و جاودانه شد». دانکرک روایت یکی از این دقایق تاریخ است.

دانکــرک روایت ســاده تخلیه ســربازان انگلیســی از بندر دانکرک فرانســه و انتقالشان به انگلستان است. در این ماجرا بهدلیل کثرت نیروها و راحت هدف قــرار گرفتن ناوها و کشــتیهای نظامــی دولت انگلســتان از قایقهای تفریحی، ماهیگیری، یاتها و دیگر قایقهای شخصی استفاده کرد و بسیاری از مردم غیر نظامی خودشان را با قایقهایشان به دانکرک رساندند تا بتوانند سربازانشان را از آنجا نجات دهند. حضور غیرنظامیان در کنار نظامیان در تخلیه دانکرک یکی از نمادهای وحدت مردم انگلیس است و بخشی از هویت ملی آنها شده است.

نوالن چطور به چنین موفقیتی دســت یافته اســت؟ با بیزمان کردن فیلم. کاری کــه پیشــتر هــم کرده و در مــوارد متعددی موفق بوده اســت. نــوالن از این بیزمــان کردن ،هدف مشــخصی دارد و مثل خیلیهــای دیگر که فکر میکنند روایت غیرخطی ادای بهتری است، یا فرم پرمخاطبتری اســت، یــا خواننــده را گیــج میکنــد و فکــر میکنــد وه! چــه اثــر پیچیــدهای از روایت بیزمــان اســتفاده نمیکنــد. نوالن مشخصاً فیلم را بیزمان کرده تا ما که هیچ ربط زمانی و مکانی با ماجرای دانکرک نداریم هم همان حسی را داشته باشیم که مردمان آن زمان و آن مکان داشــتند. این بیزمانی چطور ســاخته شــده اســت؟ اول آنکه هیچ کجای فیلم دشــمن مشخص نمیشود، دیده نمیشود و صراحتاً به آن اشاره نمیشود. در حالی که همه میدانند آن طرف ماجرا آلمانها هســتند فیلم عامدانه آلمانی بودنشــان را نادیده میگیرد و صرفاً وجود یک دشــمن را نشان میدهد. چیزی کــه مختــص هیچ زمان و مکان خاصی نیســت و هر لحظه ممکن اســت اتفاق بیفتد. همین مشــخص نبودن دشــمن باعث میشــود وقت حمــالت هوایی، وقت اصابت اژدر به کشتی و وقت بمباران تماشاچی هم دچار وحشت شود، در فیلم با حمله آلمانها به انگلیسیها طرف نیستیم، با حمله یک دشمن مبهم طرفیم که هر لحظه ممکن است هر جای دنیا اتفاق بیفتد.

دوم اینکــه فیلم نه قهرمــان دارد و نه ضد قهرمــان و نه هیچ بازیگر اصلی. همه و همه به یک اندازه از پرده سهم میبرند. این کار باعث شده که تماشاچی در دل ماجرا برود و خودش بخشــی از روایت شــود و وقایع دانکرک را همچون امری روزمره درک کند. سوم اینکه ساختار غیرخطی فیلم طوری طراحی شده که هر شخصیت و ماجرایی در زمان متفاوتی با دیگران باشد و همین جای اینکه بیننده را گیج کند به او حس بهتری نســبت به وقایع دانکرک میدهد و چفت شدن نهایی این ماجراها با هم تماشاچی را از ابهام درمی آورد و بیآنکه حرف خاصی بزند - دیالوگهای کم دانکرک به واقعیتر شدن فیلم و نیز فهم بهتر شــرایط دانکرک کمک بسیاری کردهاند - حســی را که میخواهد در تماشاچی برمیانگیزد. البته با همه این حرفها باز هم ممکن اســت کســانی دانکرک را دوست نداشته باشند، ولی دانکرک هر چه باشد «عبث» نیست.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran