Iran Newspaper

میسازیم تا به آسانی تخریب شود

زلزله کرمانشاه نشان دادکه نظام ساخت و ساز کشور به سوی یک ویرانی تمدنی حرکت میکند

- رضا پوروزیری معمار و پژوهشگر توسعه شهری ایران

زلزله اخیر کرمانشاه بهانهای است تا از این فرصــت، برای «پرده بــرداری» از یک ویرانی تمام عیار در تمام شــهرهای ایران استفاده کنیم و بگوییم که هر آنچه در این شــهرها طی این سالها ســاختهایم غلط بوده و اساساً به بستر مرتبط نیست.

البتــه مــا امــروز از کشــتههای حادثــه کرمانشــاه، از بیمدیریتــ­ی و کــم توجهــی نســبت به اســتاندار­دهای ســاخت و ســاز نگــران و معترضیــم؛ اما چیزی که پشــت صحنــه همــه نــوع ســاخت و ســازهای ســرزمین مــان اســت، کلیــت برنامههای توســعه شــهری اســت که نه تنهــا مخرب شــهرها اســت، بلکــه پاییــن آورنــده کیفیتهــای زیســتی و نابودکننــ­ده روح ایرانی بوده است.

این رویداد تلخ را برای بازگو کردن یک تلخی مهیب تر بهانه میکنیم شاید مؤثر واقع شود.

سالهایسالا­ستکهشاهدتغ­ییراتی در وضعیت شــهرهای ایران هستیم. این تغییــرات عمومــاً به ســمت از بیــن رفتن شــهرها اســت. تغییراتــی کــه در نتیجــه سیاســتهای مشــخص و البتــه غلــط و غیرمربوط به این زمینه تدوین شدهاند.

مســائل مختلفــی بــر چگونگــی ایــن اتفــاق مهیــب تأثیــر گذاشــته اســت، امــا هرچه بوده، مهمترین علتش نشــناختن سرزمین، ظرفیتهای تمدنی و بنیادهای غیرفیزیکی جامعه ایران اســت که تاریخ هزاران ساله دارد. مدرنیسم این تغییرات را بــا جایگزیــن کــردن فضایی دیگــر، غیر از آنچــه مــردم ســالهای ســال در آن زیســته بودند به وجود آورد و آن البته یک مدرنیسمشکل­یبود.

مســألهای که در این گفتار، من ســعی میکنم از زوایای گوناگون به آن نگاه کنم، مســأله حیات شــهری و کیفیت زیست در ســرزمین تاریخی ایران اســت. ســرزمینی که به خــودش تعلق ندارد بلکه به جهان متعلق اســت. بخــش عمــدهای از تاریخ جهــان، از ایــن ســرزمین آغــاز شــده و در فرآیند تکوین، در این حوزه تمدنی شکوفا شده است.

ایــن گفتــار، بــه نوعی پــرده بــرداری از یــک ویرانــی دردآور تمدنی یــا صحبت از داســتان یک انقراض است. ماجرا از اینجا آغاز میشــود کــه، درجریــان ورود مظاهر مدرنیســم بــه ایــران، یکــی از موضوعاتی کــه مورد بحث اســت و زمینــه را برای این دگرگونــی فرهنگــی فراهم میکند، بســتر شهر است.

«شــهر» بهعنــوان یکــی از اصلیترین مقوله های انسانی که در تعامل با زندگی اجتماعی انسان قرار دارد، از کوچکترین تغییرات متأثر میشود و این تأثیر در ابعاد و شــئون مختلــف و درهمــه اندامهای آن رســوخ میکند و بعــد از آن اســت که باید انتظار داشــته باشــیم براحتی و ســهولت نتوانیــم این تأثیــر را از حافظه شــهر پاک کنیــم، تغییراتــی کــه کیفیت زیســت ما را متأثر میسازد. در قرن اخیر، همانطور که شهر، دارای قلمروی جدید به اسم خیابان میشود، وسیله نقلیه به سرزمین تاریخی ایران ورود پیدا میکند، مدیریت شهری از آنجا که در بستر فضای تاریخی قرار گرفته و کامــاً با داشــتههای فرهنگــی و تاریخی و آثــار معماری متصل به گذشــته مواجه است، به نظر میرســد با وجود این مقدار کیفیت فضایی منسجم نسبت به اهمیت آن بیتوجه و بیتفاوت و نســبت به حفظ آن مبــادالت اســت. یــک شــیدایی و یــک هــوس رؤیایی و ســیریناپذ­یر برایًمدرن کــردن شــهرها وجــود دارد و اساســا بدون توجــه بــه ارزشها و داشــتههای فضایی و کالبدی خود سعی میکند که همه چیز را «تغییر» دهد و به سوی یک تصوری که از فضای آینده دارد به پیش رود.

معلومنیستک­هایننگاهبه­مدرنیسم واقعــاً چــه جــور موجودیتــی اســت و چه ویژگیهایــ­ی دارد؟ آیــا از انســانی برمــی آید که از این شــکل زیســتن به نوعی کهنه خســته شــده اســت؟ آیا تمایل بــه تغییر دارد یــا صرفــاً یک رفتار توأم با سرکشــی و دهن کجی نسبت به این فضای کاسیک هزاران ســاله است که تغییرات به سختی در آن رخ میدهــد؟ و شــاید همــه اینهــا توأمان باهم است.

موضوع شــهر و فضا را بــه طور موقت رهــا میکنیــم و بــه حــوزه دیگــری ماننــد شــعر و ادبیــات رجــوع میکنیــم، آنــگاه خواهیــم دید، ایــن دگرگونــی و این تغییر در آن عرصه نیز اتفاق افتاده اســت. شعر نو، شــعر نیمایی و شعر ســپید، از البه الی فضای متعصب نسبت به قصیده و غزل ســر بــرآورده و جامعــه را متأثــر ســاخته و تأثیــرات خود را نســبت به آینــده نیز بیان داشــته اســت. اما هیــچ وقت وجود شــعر نــو باعث نشــده که شــعر کاســیک ایران تخریــب شــود و آن نــوع فضای هنــری از بیــن بــرود، از آنجا که قلههای باشــکوهی در شــعرهای کاسیک ایرانی مثل حافظ، فردوسی، سعدی و موالنا و سایرین وجود دارنــد و همچنین به جهت آنکه بســیاری از ایــن تغییرات در فضــای فیزیکی اتفاق نمیافتــاد و در فضای معنوی و مفهومی اتفــاق افتاده؛ بنابرایــن در هر جــا، این دو تفکر اجازه داشته اند که در کنار هم، وجود داشته باشند و یک ایرانی بتواند در فضای شعر و ادبیات کاسیک و همینطور شعر نو، قرار بگیرد و اســتفاده کنــد، این دو را در تعامل قرار داده است.

حال به موضوع شــهر، فضای شــهری و معمــاری میپردازیــ­م و خواهیــم دیــد کــه البته مــا معادل همان قله های شــعر و ادبیــات را در معمــاری نیــز داریم و هم در شــهر کیفیتهــای منحصــر بــه فــرد و شاعرانه بسیاری داریم که میتوانند هنوز چشــمه جوشــان بهــره بــرداری در جهت تعامــل با گذشــته و حفــظ آن ارزشهای فضایــی باشــند. اما اینها به ســبب راهبرد اشتباه باعث شده تا ما همواره ارزشهای فضایی شــهر را با سیاســتهای نادرست تضعیــف و به ســوی ویرانی آنهــا حرکت کنیم. امروزه شــهرها از موضوعات اصلی جهــان هســتند. ایــن شــهرها تفاوتهای بســیار خیــره کننــدهای بــا یکدیگــر دارند؛ تنوعی که بــا موجودیتهای دارای هویت مســتقل، کیفیتهای فضایی منحصر به فردی را ارائــه میدهند، اما در برآیند یک نوع هماهنگــی ویژه در اجزا با شــکل و در معنا داشــته اند که میتوان از آن بهعنوان فرهنگ زیســت شــهری در ســرزمین نام برد.

امروز پس از گذشــت ســالهای سال از تغییرشیوهش­هرسازیقدیم­بهشیوهجدید در ایــران، ما بــا یک تخریب تمدنی مواجه هســتیم. این چیزی بزرگتــر از یک ضایعه ملی اســت و بســیار جای ســؤال و تعجب دارد کــه چــرا مســألهای بــا ایــن درجــه از اهمیت، در اذهان عمومی و در بین مردم و در بســتر جامعه، به آن پرداخته نشــده و مورد توجه و تأکید قرار نگرفته است!

امــروز با توجــه به وجود اهــرم نظارتی مطبوعــات و گســتردگی نظــاِم تبــادالت اجتماعــی و رســانه هــا، اگــر کوچکترین حقوقــی از ملت ضایع شــود عموماً برما مــی شــود و افــکار عمومی نســبت بــه آن واکنش نشــان میدهنــد. اما اشــتباه های بزرگــی در دهــه اخیــر در رابطه با ســاخت و توســعه شــهری صورت گرفت؛ که یکی از فاحشتریــن آن در دهــه اخیــر با روش عجیب ساخت شهری موسوم به «مسکن مهر»، یکی از بزرگترین ضایعهها نســبت به سکونت بشر در ایران اتفاق افتاد. کشور با ســرمایهای که داشــت و البتــه آن امکان تاریخی برای ایران بود و میتوانست مقدار زیــادی از منابــع مالــی را در اختیار داشــته باشــد و بــا یــک فکــر صحیــح و ســنجیده زمینه بازســازی شهرهای ایران را به وجود آورده و یــک تغییــر اساســی در کیفیــت ساخت شــهری ایجاد کند، خود تبدیل به یک ضایعهای شــد که تأثیرات آن ممکن اســت تا دهه ها بر کیفیت زیســت شهری سرزمینباقی­بماند.

در کان، ایــن نگــرش اشــتباه بــا حمایتهــای مالــی و ســاختار اداری و رســمی که بــه طــور قانونــی شــکل گرفته اســت، مرتــب در حــال بلعیــدن منابــع زیســتی ایــن ســرزمین بــه نفــع تولیــدات مخرب است.

آیا بــه این فکر کردهایم که اگر ما آینده جهان را پس از ایجاد امنیت، در تعامات ملــی در توســعه و رونــق گردشــگری و دیــد و بازدیدهــا­ی تمدنی بدانیــم، در آن ســالها که (البته این تاریخ برای بســیاری از کشورها بخصوص همسایههای ما مثل ترکیه آغاز شده) چگونه با قوانین ساخت و ساز اشــتباه، شهرهای کاماً شبیه به هم و البته بیکیفیت و «بیفضا»، با شــباهتی باورنکردنـ­ـی ایجاد کردهایم که نمیتوانند هیــچ نــوع جذابیتــی را بــه گردشــگر ارائه دهند؟

عمده این ساختار اشتباه با این قاعده 60 درصد سطح اشغال، که در همه جای کشــور جــاری اســت و سیاســتگذا­ر تصور و توجه نــدارد که در این شــهرهای مختلف و در ایــن اقلیــم متنــوع در طــول هــزاران ســال چگونه ســاکنان شهر ســاخت و ساز انجــام دادنــد و خانــه و شــهر ســاختهاند، آنگاه با ساده کردن مسأله بسیار پیچیده و حساسی که تأثیر آن در تمام شئون زندگی ما خواهد بود، معنای توسعهای ناپایدار را برای آینده شــهری ایران رقــم زده و با این برخورد ســادهلوحا­نه هزینه ای گزاف را بر عهــده مردم قــرار داده اســت که کمترین نتیجهاش نابودی تمدن است.

بــه منظــور نخســتین اقدام؛ ضــرورت دارد که هر نوع ساخت و ساز، امروز متوقف شود و اقدامات اساسی برای تنظیم نظام ســاخت شهری در همه شهرهای ایران به وجــود بیاید. این یک نگرش روشــنفکرا­نه یا یک سفارش دانشگاهی یا یک برداشت غیرکاربردی از مسائل نیست. در هر یک از شهرهای ایران حتی در شرایط بحرانی که رکود اقتصادی در بازار مسکن وجود دارد، باز در هر ســال ۵ درصــد و 0۱ درصد کمتر و بیشتر ساخت و ساز صورت میگیرد. اگر این نظام تغییر کند و اصاح شود، میشود امیــدوار بــود ســاختمانه­ایی که به شــهر اضافه میشــوند بر اساس الگوی صحیح کیفیــت فضایــی به وجــود آیند کــه ارزش زندگی کردن و دیدن داشته باشند.

مــا راجــع بــه معیارهــای ســکونت یا حقــوق ســکونت صحبــت میکنیــم. این حقــوق ســکونت در ســاختار و در شــالوده شــهرهای تاریخی ما وجود داشــته اســت. چگونــه میتوانیــم بــه آنهــا بپردازیــم و چگونه به این معنا نزدیک شویم و چگونه آن را با زندگی جدید شهری تلفیق کنیم؟ آیا ایــن رویکرد غیرممکن اســت؟ آیا این تجربه در بسیاری از کشورها وجود ندارد که ارزشهای شهری و کیفیت شهری خود را حفظ کردهاند؟ آیا اگر ما به مدرنیسم نگاه کردیم، ضرورت ندارد که به پسامدرن نگاه کنیــم و تجربههــای غــرب را نیــز در حفظ و توســعه ارزشهــای تاریخــی بافتهای تاریخی پیدا کنیم و آنها را به کار ببریم؟

به ســادگی با یک بازدید چنــد روزه در بافتهــای تاریخــی، هر یک از شــهرهایی که دارای سابقه تاریخی هستند در هر جای جهان میتوانیم دریابیم که نظام ساخت شــهری و نظام ســکونتی در محدودههای تاریخی بسیار متفاوت از نظام سکونتی با سایر محدودههای شهری است.

از طرفــی، نــوع راهبــرد بــرای کیفــی ساختن و منطبق با اصول و چارچوبهای معمــاری و فضایی باعث میشــود که هر مقــداری کــه برای شــهر هزینــه میکنیم، این هزینه برای شهر، پایدار بماند. تبدیل بــه ارزشهــای جدیــد و کیفیــت فضایــی جدید شود که خود باعث شکوفایی و رونق شــهری اســت. در حــال حاضــر، برعکس آن اتفاق افتاده اســت. این نظام ســاخت شــهری، همچــون یــک هیــوال، بــا برنامه های غلط که در شــهرداریه­ا تنظیم شده اند، بــه ماشــین بلعیدن منابع ســرزمین تبدیل شده است. همین است که هر چند سال باید این ســاختمانه­ا تخریب شوند و دوبــاره ســاخته میشــوند. اساســاً هیــچ کیفیتی را در این نوع ساخت شهری سراغ نداریــم و اگر بخواهیم کــه ابعاد محتوایی و تأثیــرات روحی و روانی این نوع ســاخت شهری را هم بررسی کنیم به عمق فاجعه بیشتر پی خواهیم برد.

سیاســتهای اشتباه توســعه شهری، باعث شــده که به جــای مراقبت از هویت شــهری، کیفیتهای شــهری نیز از دست بروند. سکونتگاهها­یی بیروح و بیکیفیت که مربوط به ســرزمین ما نیست به وجود آمده اســت. اگر شــما روزی از یکــی از این خانههــا در یکی از شــهرهای ایــران بیرون بیایید و به شــما بگویند که این چه شهری اســت؟ دیگــر تشــخیص نمیدهیــد. آیــا ضایعــهای بزرگتر و اختاســی مهیبتر و از دســت رفتنــی جبرانناپذی­رتــر از ایــن میتــوان ســراغ داشــت؟ البتــه کــه خســارتهای روحــی و روانــی و مالی یک زلزله مهیب است اما ....

بحثــی کــه اخیــراً در دولــت جدیــد، توســط وزارت راه و شهرسازی مطرح شد، بازآفرینــ­ی شــهری اســت. ایــن رویکردی درست نســبت به تغییر و ایجاد معماری شــهری اســت. مفهومــی کــه وزیــر راه و شهرســازی، آقای دکتر آخونــدی با عنوان ایرانشهری از آن یاد میکند.

با وجود اینکه این بحث بسیار درست، پخته و بنیادی است، اما سؤال اینجا است که آیــا قوانین و مقرراتی که امروز شــهرها بــا آن ســاخته میشــوند، برنامهریــ­زیای که طرحهای توســعه شــهری بــا آن نظام تدویــن و تصویــب میشــوند، متضمــن کیفیــت فضایی و هویت هر شــهر اســت؟ طبیعــی اســت کــه ایــن برنامه ای بســیار پیچیدهوخاق­انهمیخواهد.

ضرورت دارد تا وزارت راه و شهرسازی کــه نقش اصلی و تعیینکننــ­ده در تدوین راهبردهای ســاخت شهری و کیفیتهای فضایی را دارا اســت، به نــکات کلیدی ای که در پــی میآید، توجه کنــد و از این نهاد درخواست می شود تا نسبت به این بحران زیستی و تمدنی توجه ویژه معمول نماید.

۱- ضــرورت دارد تــا الگــوی ســاخت شــهری برای پهنــه گســترده ایــران، برای حداقلپهنهه­اییکهکیفیت­هایاقلیمیو جغرافیایی متفاوت دارند تنظیم شود و با برنامهفشرد­هوصورتبندی­منطقیبرای اجرایی کردن آن دنبال شوند.

2 - ضرورت دارد تا محدودههای بافت تاریخی برای شــهروندان تعیین شــود. به طوری که تفاوت زندگی در این محدودهها بــا ســایر مکانهای شــهر قابل تشــخیص باشد و شهرداری نظام مدیریتی متفاوتی را بر این دو منطقه شهری معمول دارد.

3 - ضرورت دارد تا تدوین یک راهبرد مناسب برای ســاخت و توسعه شهری در این مناطــق ویژه؛ حتی به مدت چند ماه، هر نوع ساختوسازی متوقف شود.

4 - ضــرورت دارد تــا در هماهنگــی ستادی برای رسیدگی به این بحران ملی، کارگروههای­ــی متشــکل از متخصصــان شــهرداریه­ای مربــوط بــه هــر پهنــه و سیاســتگذا­ران امــر مســکن و شهرســازی تشکیل شود و گونهشناسی مشخص برای ساخت و توسعه شــهری در هر یک از این مناطق طراحی، تنظیم و تصویب شود.

به طــور قطــع بافتهــای تاریخــی در شــهرهای تاریخــی ایــران، محــل آزمون و خطانیستند.

به طور قطع باید در همه این بافتها، کیفیتهــای فضایــی و معمــاری ایجــاد شــوند کــه حداقــل برای مــدت 00۱ ســاله و 200 ســاله طراحــی شــده باشــند. منابع زیستی، مسائل محیط زیست و مسأله آب در ایران، به قدری حیاتی است که باید این موضــوع در دســتور کار قرار بگیــرد و یکبار برای همیشه این مسأله حل شود.

5 - ضــرورت دارد تا محدوده تاریخی شــهر، در چارچــوب توجــه به یــک بافت، معمــاری- شــهری برنامــه ریــزی شــود. صرفــاً کدگــذاری، لکهگــذاری و نظامهای برنامهریــ­زی شــهری کفایــت نمیکنــد و «نگــرش معمــاری شــهری» از زاویــه برنامهریــ­زی شــهری بایــد معمول شــود و ضــرورت دارد کــه بــرای تکــه تکــه از این بافــت، برنامههــا­ی فضایــی و معمــاری مشخص داشــته باشــیم و اینها بر اساس بیزینــس پــان مشــخص و بــا شناســایی همکاراناقت­صادیطراحیش­وند.

6 - امروز با توجه به تأکیدی که ریاست جمهوری، نســبت به ســاخت مســکن در مراکــز شــهری دارند و با توجه به نگرشــی که وزارت مسکن نسبت به ساخت مسکن در بافت دارد ضرورت دارد تا کیفیتهای جدیدمنطبقب­رالگویسکون­تدرهرشهر به صورت ویژه طراحی شــود. این نیازمند یک پژوهش بنیادی نســبت بــه ارزشها، شــالوده و ســازمان فضایــی شــهر اســت. چیزی که بهعنوان یک پژوهش برجســته در کتــاب «باغشــهر صفــوی، بازشناســی هرمونتیکاز­سازمانفضای­یشهرقزوین» ســرکار خانم دکتر ویــدا نــوروز و مهندس محمدرضا جوادی، به آن پرداخته است و این یک نمونه از یــک پژوهش کاربردی و ضروری است که باید برای همه شهرهای ایران انجام شود.

7 - ضــرورت دارد کــه ایــن الگــو برای ســایر شــهرهای ایــران گســترش یابــد و با تمرکز بر این شناسایی دقیق و موشکافانه، اقدامات توسعه ای صورت پذیرد.

8 - ضرورت دارد تا نسبت به شناخت الگوهــای بومــی خانــه هــای ایــران تاش شــود. تمــام تاشهایــی که در ایــن حوزه صــورت گرفتــه اســت، معرفــی شــوند و ارزشهــای ویــژهای کــه بســیاری از ایــن تحقیقــات و اقدامات و بعضــاً طرح های معماری مرتبط که در این راســتا بوده اند، معرفی شــوند. نمونه ای از این رویکردها، رویکــرد مهنــدس جــواد حاتمــی، اســتاد دانشــگاه تهــران اســت کــه در مجموعــه کتاب خود آنها را به روشــنی آورده اســت. همچنین کســانی کــه با موضوع ســاخت شــهری و معماری شــهری ایران آشــنایی داشــته باشــند، میدانند که وی از معدود کسانی است که بخشی از این راه را پیموده و میتوانــد الگــوی بســیار مؤثــری بــرای شناخت و تعریف معماری معاصر ایران و معماری شهری ایرانی ارائه دهد.

همچنیــن چهــره هــای شــاخص معماری معاصــر ایران، نیــز میتوانند با ارائــه آثــار در معرفــی الگوهــای معماری ایرانــی همــکاری کننــد و در جهــت ارائــه گفتهمــان معمــاری معاصر ایــران، مورد توجهقراربگ­یرند.

همانطــور کــه جریان ســاخت و ســاز نظــام بــورژوازی بــا پروپاگانــ­دا و ابزارهای خــاص خــود ســعی دارد تــا فضــا را بــه نفــع نگــرش ایــن ســاخت صددرصد بی هویت به پیش ببرد، وظیفه شــورای عالی معماری و شهرســازی است که نسبت به ترویجگفتما­نصحیحفعالی­تنماید.

وزارت راه و شهرســازی وظیفــه دارد تا قوانین ســاخت شــهری را برای شهرهای ایــران، منطبــق با شــرایط ســکونت بومی تغییر دهد. این اشتباه ها و این بحران، باید هرچه سریع تر اصاح شــود و تا زمانی که امکان جبران ولو به سختی برای استفاده از ارزشهای تمدنی شــهرهای ایرانی وجود دارد، باید بتوانیم تغییر را به وجود آوریم. ایــن کار یک نهضت عمومــی میخواهد. ایــن تغییــر، تغییــر کوچکــی نیســت. این تغییر، تغییری اســت که باید همه کشــور برای آن بسیج شوند.

در خاتمــه، ریاســت جمهــوری محترم باید بدانند که به ســبب اهمیت و مســئولیتی که ایشــان در برابــر حفظ و حراست از سرمایههای ملی کشور دارند این موضوع، دســتورکار اصلی اســت که مربوط بــه تمدن ایران اســت و شــهرها دارایی عمومی کشور محسوب میشوند و نباید مورد غفلت قرار بگیرند، که مورد غفلت قرار گرفتهاند و نباید رها شوند، که تاکنون رها شدهاند.

و امــا همــه مــا بهعنــوان ایرانــی نباید بــه کیفیت زیســت ســرزمین و ارزشهای فضایــی شــهرهایما­ن بیتوجــه باشــیم. بایــد در رابطــه بــا ایــن اتفاق بــزرگ و این تخریب عظیــم هویت و تمدن ســرزمین فریاد بزنیم و در جهت سامان دادن به آن تاش کنیم که این آثار تخریبی به مراتب بیشــتر از یک زلزله داشــته است، تخریبی به وسعت یک تمدن جهانی.

آیــا به این فکر کردهایم که اگر ما آینده جهان را پس از ایجاد امنیت، در تعامالت ملی در توســعه و رونق گردشگری و دید و بازدیدهای تمدنی بدانیم، در آن سالها که (البته این تاریخ برای بسیاری از کشورها بخصوص همســایهها­ی ما مثل ترکیه آغاز شده) چگونه با قوانین ساخت و ساز اشتباه، شــهرهای کام ًال شــبیه به هم و البته بیکیفیت و «بیفضا»، با شــباهتی باورنکردنی ایجاد کردهایم که نمیتوانند هیچ نوع جذابیتی را به گردشگر ارائه دهند؟

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran