Iran Newspaper

هانیه ، قهرمان نوجوان شب زلزله

گروه حوادث / هانیه دختر نوجوانی است که شب زلزله 21 آبان درکرمانشاه، پس از ویران شدن خانه شان، دراوج فداکاری وایثاربه داخل خانه نیمه ویران دوید وخواهر 3 سالهاش را از زیر آوار نجات داد اماهنگام خروج خودش دچار قطع نخاع شد. دختر 14 ساله و برادرش اکنون در بیما

-

داستان زندگی خانواده «یزدان شناس» بعد از زمین لرزه، با رنجهای مختلف وحضوردر بیمارستانه­ا گره خورده است. گرهای که بعید است به این زودیها باز شود.

در میان تمام اعضای خانواده، وضعیت هانیه، از سایرین وخیمتر است. قطع نخاعش تأیید شده و او باید بقیه سالهای زندگی را روی صندلی چرخ دار بگذراند.

داستان قطع نخاع هانیه ازشب زلزله 21 آبان در غرب کشور شروع شد. زمانی که او برای خارج کردن خواهر 3 سالهاش اززیرآوار وارد خانه شد ولی به یکباره دیوار فرو ریخت و هانیه زیر آوار ماند.وی که اکنون در بیمارستان طالقانی کرمانشاه بستری است درباره لحظههای وحشتناک شب زلزله میگوید: خانه ما در روستای «تایشهای» سرپل ذهاب بود. زمانی که زلزله آمد من در حیاط خانه بودم که به یکباره خانه ما فروریخت. صدای پدر، مادر و برادرم را میشنیدم که هر کدامشان زیر آوار گرفتار بودند و فریاد میزدند، اما خبری از خواهر 3 سالهام نبود.میدانستم «هدی» در اتاق است به همین خاطرخیلی سریع دست به کار شدم تا خواهرکوچول­ویم را نجات دهم. بخشی از دیوار اتاق فرو ریخته بود. جلو رفتم، او را که بشدت ترسیده بود، از خرابه خانهمان بیرون آوردم و به سمت حیاط خانه بردم.اما یکباره دیوار به روی من فرو ریخت. بعد از آن، برادرم که بعد مشخص شد پایش شکسته، خود را از زیر آوار بیرون کشید و به همراه همسایهها، سراغ من آمدند. آنها مرا از زیر آوار خارج کردند و تحویل نیروهای اورژانس دادند.

از شبی که زلزله آمد تا االن در بیمارستان هستم،مادرمهمدرب­یمارستانته­رانبستری شده و شرایط خوبی ندارد. پزشکان گفتهاند بایدیکیازا­نگشتهایپای­شقطعشود،امااو با این شرایط هم میتواند راه برود.

دلتنگی برای مادر

هانیه میگوید: دلم بیش از هر چیز دیگری برای مادرم تنگ شده. میخواهم او را بار دیگر در آغوش بگیرم. من دیگر توان راه رفتن ندارم و میدانم که فقط این مادرم است که میتواند از من نگهداری کند.

به گفته مددکاران اجتماعی، هانیه با دورههای مشاورهای که پشت سر گذاشته است، با معلولیت خود کنار آمده و روحیه بسیار خوبی دارد. او در حقیقت قهرمان زندگی خواهر کوچولو وخانوادهاش است.

معصومه خزایی، یکی ازمددکاران اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در رابطه با وضعیت کنونی هانیه میگوید: ۴ عضو از ۵ عضو خانواده هانیه در زلزله دچار مصدومیت شدهاند که هر کدام از آنها در یک بیمارستان بستری بودهاند، اما خوشبختانه مدتی است که پدر خانواده سالمت خود را به دست آورده و هر روز با حضور در بیمارستان، در کنار هانیه حاضر میشود.هانیه برادر 12 سالهای دارد که اکنون در بیمارستان همدان بستری است و مادرش هم در تهران و در بیمارستان به سر میبرد. مهمترین نگرانی ما دور بودن هانیه از مادرش است و طی روزهای گذشته تالش کردهایم شرایطی فراهم شود که اعضای خانواده بار دیگر دور هم جمع شوند.

علی یزدان شناس، پدر هانیه به «میزان» میگوید: میالد، هانیه و هدی تمام زندگی من و همسرم هستند. خانه روستایی ما بعد از زلزله به طور کامل ویران شد و تمام سعی من این است که خانهای را در کرمانشاه اجاره کنم. مدت زمان بستری بودن هانیه و میالد در بیمارستان به اتمام رسیده و پزشکان اعالم کردهاند که او و برادرش میتوانند ترخیص شوند، اما به این خاطر که جایی را برای زندگی نداریم، آنها هنوز در بیمارستان نگهداری میشوند.

از سوی سازمان بهزیستی به ما پیشنهاد شد که به طور موقت در یکی از خانههای سالمندان بهزیستی ساکن شویم، اما من نمیتوانم دختر ۴1 ساله و پسر 12 سالهام را به همراه خواهر 3 سالهشان درچنین شرایطی به خانه سالمندان ببرم.

یکی از این مددکاران میگوید: پس از حضور هانیه در بیمارستان طالقانی و انجام معاینات، مشخص شد که وی قطع نخاع شده و دیگر توان راه رفتن نخواهد داشت. بعد از آن بود که ما تالشهای خود را برای بهبود وضعیت روحی او آغاز کردیم.

دختر ۴1 ساله کالس هشتمی اکنون نه تنها قهرمان زندگی خواهرش که قهرمان تمام اعضای خانوادهاش ویکی ازقهرمانها­ی کرمانشاه سرافراز شناخته میشود. پدر تمام تالشش اجاره یک سرپناه برای فرزندانش است و مادر در انتظار ترخیص از بیمارستان و درآغوش کشیدن دوباره فرزندانش شبهای سخت بیمارستان را به روز میرساند.

... و حاال امیدست بار دیگرنیکوکا­ران سرزمینمان که براستی پس از زلزله مهیب، بار دیگر اوج شکوه انسانی و ایثار ایرانیان را به رخ جهانیان کشیدند، آستین همت باالزده و برای دختر قهرمان و خانواده بیپناهش، خانهای امن بسازند. ...و

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran