حاال وقت سخنرانی ماست
از آخرین باری کـــه یک کار مهم انجام داده یـــا تصمیـــم مهمـــی گرفتهایـــد و حـــاال از انجـــام آن پشـــیمانید، چقدر میگـــذرد؟ چقدر قبل و یـــا بعد از این تصمیـــم مهم فکـــر کردهایـــد؟ چقدر تصمیمگیـــری و حتـــی پشـــیمانیتان بر اســـاس کنشـــی عقالنی یـــا عاطفی و احساسی بوده؟
حـــاال چند ماه از انتخابات ریاســـت جمهـــوری در 29 اردیبهشـــت مـــاه ســـال 96 میگـــذرد. انتخاباتی که برای خیلـــی از ما تعیین کننـــده بود؛ مهم و تأثیرگذار. آن زمان فکر کردیم با توجه به شـــرایط موجود داخلـــی و خارجی، بهتریـــن تصمیـــم را گرفتهایـــم و بـــه بهتریـــن گزینه موجـــود رأی دادهایم و بعد از این انتخاب مهم نیز خیلی از ما نوشـــتیم و تأکید کردیم که این انتخاب بـــه معنـــای تأییـــد همهجانبـــه نامزد مـــورد انتخابمان نیســـت و پس از آن منتقد خواهیم بود و مطالبهگر و اینکه اصالً به کســـی رأی دادهایم که بتوانیم نقـــدش کنیم و دیگر زمان شـــیفتگی و تعریف و تمجید ســـر آمـــده و از این به بعد باید پرسشگر بود و منتقد.
خیلی از ما در شبکههای اجتماعی نوشـــتیم ایـــن بـــار در نقـــد، بیرحـــم خواهیـــم بـــود و مطالباتمـــان را رهـــا نخواهیـــم کـــرد. آن روزهـــا هشـــتگ مطالبهگری را در شبکههای اجتماعی ســـاختیم و خیلیهایمـــان پرســـیدیم راســـتی چطور میتوانیم مطالباتمان را پیگیـــری کنیـــم؟ راهکارهـــای ایـــن مطالبهگـــری کـــدام اســـت؟ گفتیـــم مطالبهگـــر باشـــیم تا کمتر ســـرخورده شویم، تا کمتر پشیمان شویم.
این روزهـــا اما موج دیگری راه افتاد و مطالبه و پشـــیمانی درهم تنیده شد. روزهای اول معلوم نبود صرفاً چاقوی نقد تیزتر شـــده یا از اساس با موجی از پشیمانی طرفیم. در این میان هشتگ «پشـــیمانی» هـــم داغ شـــد. موجی که بعـــد از اعـــالم بودجه ســـال 97 و خبر افزایش عـــوارض خـــروج و مالیات به اوج رســـید و بعد بـــه ردیفهای دیگر بودجـــه کشـــیده شـــد. هرچنـــد برخی معتقدنـــد اینهـــا همـــه بهانه اســـت و دالیل دیگری برای این موج زودهنگام پشـــیمانی و ســـرخوردگی وجـــود دارد. دالیلـــی پیچیدهتـــر از اعـــالم ناگهانی این خبرهای ناامید کننده و استرسزا. البته کم نیســـتند کســـانی که در مقابل این موج با هشتگ «پشیمان نیستیم» بار دیگر دالیل رأی دادنشان را گوشزد کردنـــد و اینکه نباید آنقـــدر زود ناامید شد. آنها استدالل میکنند که زود است بـــرای پشـــیمانی و بهتـــر اســـت منتقد باشیم نه نادم و پشیمان. ■ منتقد باشیم نه پشیمان
آیا شـــما هـــم فکـــر میکنیـــد دیگر جریان ســـر صندوق رفتن و رأی دادن، مثل گذشـــته نیســـت؟ آیا ایـــن اظهار پشـــیمانی یـــا مطالبهگـــری بـــرای این نیســـت که شـــهروند ایرانی به پختگی سیاسی رسیده و دیگر به این راحتیها از رأی و خواســـتهاش عقب نمینشیند و دائـــم در حال رصد کـــردن اتفاقات و تصمیمگیریهای دولتمردان اســـت؟ هشداری برای مســـئوالن که دقیقتر و بـــا درایتتر عمل کنند. راســـتی چقدر از ایـــن ســـرخوردگیها واقعـــی اســـت و چقـــدرش ناشـــی از احساســـات و عواطف؟
دکتـــر محمـــد امیـــن قانعـــیراد، جامعهشـــناس در گفتوگـــو بـــا مـــا با اشـــاره به موج ناامیدی و پشـــیمانی در جامعه میگوید: «اینکه آقای روحانی از انتظـــارات موجـــود تا حـــدی فاصله گرفتـــه، مـــورد اجمـــاع خیلیهاســـت. برخـــی معتقدند ایشـــان از فضایی که قـــرار بود تحقق ببخشـــد تـــا حدی دور شـــده و نتوانســـته به انتظارات پاســـخ دهـــد. برخـــی هـــم میگویند نـــه تنها آقای روحانـــی از فضایی که وعده داده بود، دور مانده بلکه بابهای جدیدی را گشـــوده کـــه موجـــب ســـرخوردگی عمومـــی شـــده. مثـــل بحث عـــوارض خـــروج از کشـــور، جریمههـــا، احتمال حذف یارانهها ...و برخی هم به ســـال 1400 نظـــر دارنـــد و وقتـــی میگویند از رأی بـــه روحانـــی پشـــیمانند یعنـــی با ادامه چنین روندی، شـــرایط را برای به قدرت رســـیدن گروههای تندرو فراهم میبینند.»
همـــه ایـــن اتفاقـــات بـــه عقیـــده قانعـــیراد واکنشهـــای متفاوتـــی را به دنبال داشـــته: «برخـــی از این فضا اســـتفاده میکننـــد و اعالم پشـــیمانی میکننـــد و برخـــی دیگـــر میگوینـــد خواستار پاســـخگویی به مطالباتشان هســـتند. اما باید ایـــن موضوع را درون چارچـــوب وســـیعتری تحلیـــل کـــرد و آن هـــم اینکـــه ببینیـــم چه شـــرایطی بـــر تصمیمگیریهـــای آقـــای روحانی حاکم است و تحت کدام محدودیتها عمـــل میکنند و چـــه عواملی موجب شـــده ایشـــان نتوانند وعدههایـــی را که دادهاند تحقـــق ببخشـــند. همین طور ببینیم بر چه اساســـی ایشان را انتخاب کردیم و االن مقایســـه کنیم که انتخاب ایشان مثالً با انتخاب آقای رئیسی چه تفاوتهایـــی دارد. مثالً اگـــر االن آقای رئیسی به جای ایشان انتخاب میشد، دیگـــر تورم نبـــود؟ اگـــر آقای رئیســـی انتخاب شده بود وضعیت آزادیهای اجتماعی چگونه بود؟»
قانعـــی راد تأکیـــد میکنـــد: «مـــا با توجه به شـــرایطی که داشـــتیم به یک انتخاب نســـبی دســـت زدیم؛ انتخابی که در زمان خود قابـــل توجیه بود و در زمـــان کنونی نیـــز قابل توجیـــه و قابل دفاع است. درعین اینکه ما میتوانیم منتقـــد وضع موجود باشـــیم و به جای پشـــیمانی که ســـبک رفتاری نامناسبی در فضای فرهنگی ماســـت، نقد کنیم. در ایـــن ســـالها این ســـبک رفتاری در جامعـــه مـــا زیاد دیـــده شـــده؛ اینکه با عجلـــه یک کاری را انجـــام میدهیم و بعد هـــم میگوییم پشـــیمانیم! یعنی نـــه از اول در اقدامـــی کـــه کردهایـــم عقالنیتی وجود داشته و نه بعدش در پشیمانیمان عقالنیتی دیده میشود. ایـــن رفتارها موجی و سینوســـی اســـت و از روی واکنشهـــای عاطفـــی. بهتـــر اســـت به جای قهر و پشـــیمانی درباره موقعیتهـــا و محدودیتها حرف زد و تحلیـــل مشـــخص و ملمـــوس ارائه داد و بـــا برخـــورد انتقـــادی و تحلیلی درباره موضوعات مختلف به گفتوگو پرداخت.» ■ پشیمانی عمیق و واقعی نیست
«اینکـــه گفتیـــم با روحانـــی تا 1400 و با اولین باد ســـرد زمســـتانی نوشتیم پشیمانیم، نشـــانه چیست؟» این نظر یک کاربراست و سؤال خیلیها؟ اینکه چرا به جای اینکه فقط کمی حمایتگر یا منتقد باشیم، مدام اظهار پشیمانی میکنیـــم؟ ایـــن پشـــیمانی ریشـــهاش کجاســـت و چقـــدر عمیـــق و واقعـــی اســـت؟ بعضیها حتی این پرســـش را این گونـــه مطرح میکننـــد، چقدر این ناامیدی واقعی است؟
دکتر یعقوب موسوی، جامعهشناس در گفتوگو با ما معتقد اســـت که این موج پشـــیمانی که این روزها نمودش را در شـــبکههای اجتماعـــی میبینیم، خیلی عمیق نیســـت: «این پشـــیمانی را نمیتـــوان در گروههـــای مرجـــع و تأثیرگـــذار دیـــد. نخبـــگان سیاســـی، اجتماعـــی و مدنی نقدهـــای جدی به دولـــت دارند اما به هیـــچ عنوان اظهار پشـــیمانی نمیکننـــد. آنهـــا نقدشـــان منصفانـــه و درون گروهی اســـت. آنها ســـاز و کارهـــای مدیریتـــی دولـــت را ضعیف میبیننـــد و به آن نقد دارند یا حتی نقدشان به صورت مشخصتری اســـت مثـــًال اینکه چـــرا دولـــت موانع و مشـــکالت را بـــا مـــردم بـــه صـــورت شـــفاف در میـــان نمیگـــذارد و دچـــار احتیاط اســـت؟ آنها بخوبـــی میدانند که عبـــور از روحانی به صالح نیســـت. در ایـــن فضـــا اما عـــدهای بـــا نقدهای ساختارشـــکنانه، بـــه دولـــت جایگزین میاندیشـــند کـــه ایـــن بـــه هیـــچ وجه مـــورد نظر نخبـــگان و گروههـــای مهم مرجـــع جامعه ما نیســـت. شـــاید این دولت، دولت مطلوب نباشـــد، اما این نخبـــگان ترجیح میدهند بـــا چالش، نقد و بررســـی دربـــاره فعالیتهای آن حرف بزنند.
البتـــه اینکـــه میگویـــم پشـــیمانی عمیـــق نیســـت، بـــه معنای ایـــن هم نیســـت که مردم نســـبت بـــه افزایش قیمتها، رشد تورم، افزایش بیکاری و نحوه مقابله با مفاسد ناراحت نیستند. امـــا نمیتـــوان از مـــردم بـــه صـــورت کلی حـــرف زد، چراکه مـــردم الیههای مختلف، ســـطوح و قشـــرهای متفاوت دارنـــد و نمیتـــوان از مردم بـــه عنوان لفظ عام استفاده کرد. این نوع تحلیل نمیتواند معیار قضـــاوت خوبی برای پشـــیمانی یـــا واژههایی از این دســـت باشد.»
بـــه گفتـــه ایـــن جامعهشـــناس گروههـــای مرجـــع اجتماعی و اقشـــار متوســـط به جای قهر و آشتی ناگهانی بـــه روند و گـــذر به شـــرایط اجتماعی و سیاســـی نگاه میکنند. آنها اهل مدارا هســـتند و پشیمان نیســـتند. هرچند در ارزیابـــی مـــردم هم نمیتـــوان تحلیل کلی ارائه داد و باید با دقت بیشـــتری و نه با چند واکنش سلبریتیها در فضای مجـــازی ...و از مـــردم به صـــورت کلی سخن گفت.
■ دولت خبرهای ناامیدکننده میدهد
«ناامیدی و احســـاس پشیمانی در یک پروســـه اتفـــاق میافتد و محصول یک روز و یک شب نیست. این موضوع بـــه شـــاخصهای ســـالمت اجتماعی بستگی دارد.» اینها را مجید صفارینیا، روانشـــناس اجتماعی در گفتوگو با ما میگویـــد و از منظری متفاوت ماجرای ناامیدی و واکنشهای مردم را نســـبت بـــه دولتمـــردان و سیاستهایشـــان تحلیل میکند.
او میگویـــد: «ســـالمت اجتماعـــی 5مؤلفـــه اساســـی دارد. انســـجام اجتماعـــی، شـــکوفایی اجتماعـــی، پذیـــرش اجتماعـــی، همبســـتگی اجتماعـــی و مشـــارکت اجتماعـــی که مســـائل مختلـــف اجتماعـــی میتواند ایـــن مؤلفههـــا را تهدید کند. مســـائلی مثل فقر، بیکاری، وضعیت نامناســـب محیط زیست، جنگ، طالق »...و
بـــه گفتـــه او، بـــه دالیـــل مدیریـــت نامطلـــوب، اســـتاندارهای ســـالمت اجتماعـــی در جامعه مـــا پایین آمده. ما در جامعـــهای زندگـــی میکنیم که در آن 15 میلیـــون پرونـــده قضایـــی وجـــود دارد، بـــاالی 520 هـــزار نفر در نزاعهای خیابانی درگیر و به پزشـــکی قانونی مراجعـــه میکننـــد ...و در این فضـــای اجتماعـــی روانی چـــه اتفاقی میافتد؟ وقتی در این فضا دولتمردی وعدههـــای ســـاماندهی و بهبـــود وضع اجتماعـــی- اقتصـــادی، حقوق شـــهروندی و آزادیهـــای اجتماعـــی را میدهـــد کـــه بـــا مفاهیم ســـالمت اجتماعی مردم در ارتباط اســـت، آنها را امیدوارمیکنـــد و اگر نتوانـــد به این وعدهها پاســـخ دهـــد و در مقابل مثالً قیمـــت دالر نابســـامان شـــود، الیحـــه افزایش عوارض خروج از کشـــور اعالم اجتماعی و مشـــارکت اجتماعیشـــان پایین میآید و به احســـاس فراموشـــی منجر میشود.»
بـــه گفتـــه این اســـتاد دانشـــگاه، باال بردن این شاخصها اصالً ساده نیست، همان طور کـــه وقتی نگـــرش مردم به دولتها عوض میشـــود، تغییر آن به این سادگیها امکانپذیر نیست: «طبق نتایج یـــک پژوهش، اکنـــون 70 درصد مردم ایران ادراک فســـاد اداری دارند؛ یعنـــی 70 درصـــد مردم فکـــر میکنند دســـتگاههای دولتی فاسدند. شاید این آمار در واقعیت وجود نداشته باشد اما در ذهن مردم این طور جا خوش کرده. چیـــز را فراموش کنند. حـــاال چقدر این احســـاس پشـــیمانی ریشـــهای است یا نه، از روی احساســـات اســـت یا واقعی یـــا از پایین آمدن آســـتانه تحمل مردم و پاییـــن آمدن شـــاخصهای ســـالمت روانی ناشـــی میشـــود، قطعی نیست و نمیتـــوان تحلیلی قطعـــی ارائه داد، اگرچه هرکدام گوشهای از واقعیتند.
به هرحـــال اتفاق بزرگ این اســـت که مردم دیگر هر 4 ســـال یـــک بار پای صندوق نمیروند و تا 4 سال دیگر کاری به هیچ چیز نداشـــته باشـــند. آنها هنوز بـــه انتخابشـــان فکـــر میکننـــد، نقد میکنند و پشیمان نیستند.
قانعی راد: ما با توجه به شرایطی که داشتیم به یک انتخاب نسبی دست زدیم؛ انتخابی که در زمان خود قابل توجیه بود و در زمان کنونی نیز قابل توجیه و قابل دفاع است. درعین اینکه ما میتوانیم منتقد وضع موجود باشیم و به جای پشیمانی که سبک رفتاری نامناسبی در فضای فرهنگی ماست، نقد کنیم.