ضرورتها و الزامات روایت جدید از جنگ
نشســـت راویـــان جنگ با موضـــوع انتخـــاب هیأت امنـــا در تاریخ هشـــتم دیماه ســـالجاری، بهمنظور قانونمنـــد کردن تشـــکل راویـــان جنگ برگزار شـــد. در این نشســـت فرصتی فراهم شـــد تا در پاســـخ به پرسشی درباره کاســـتیهای روایت موجود از جنگ، بهعنوان یک روایت رسمی و غالب، به نکاتی اشاره کنم. بـــه نظرم روایـــت کنونی از جنگ کـــه در مرکز اســـناد و تحقیقـــات دفاع مقدس، متکی بر اســـناد و مشـــاهدات راویان دوره جنگ روایت میشود، به دو اعتبار نیاز به بازبینی دارد: -1 راویان مرکـــز در زمان جنگ بهدلیل رویکرد و روش سیاســـی- تاریخی به وقایع جنگ، بخش مهمی از واقعیات جنگ را به شـــکل عمیق مشـــاهده و ثبت نکرده و در نتیجه در گزارشها و آثار منتشر شده نیز بازتاب نیافته است. بهعنوان مثال در آثار موجود، فرماندهی در جنگ بهعنوان یکی از مهمترین موضوعات جنگ، برجسته و قابل مشاهده نیست. چنانکه فرماندهان جنگ آثار منتشـــر شـــده را به مثابه آیینه عملکـــرد خود و یگان تحـــت امر ارزیابی نمیکنند. -2 نســـل جدید روایـــت موجود را برنمیتابـــد زیرا جنـــگ را از منظر وقوع و تهدید موجودیـــت و هویت جامعه ایران در ســـالهای آغازین مورد ارزیابی قرار نمیدهد، بلکه مســـأله این نســـل، پیامدهای جنگ طوالنی و فرسایشی اســـت که به نتیجه مـــورد نظر مبنی بر ســـقوط صدام منتهی نشـــده و علت طوالنی شـــدن آن مبهم اســـت. به همین دلیل، نزد نســـل جدیـــد و احتماالً آینده، رویکرد انتقادی و پرسشزا در نگرش به رخدادهای جنگ غلبه دارد. بر پایه مالحظات یاد شـــده و با فرض صحـــت ارزیابی درباره ضرورت تغییر در روایتهـــای موجود، پرســـش این اســـت که چه باید کـــرد؟ بهنظرم نقطه مشـــترک برای نسل گذشـــته و آینده، گذشته نیســـت که درباره آن مناقشه و پرســـش میشود، بلکه آینده مشـــترک و احتمال تکرار جنگ است. بنابراین باید با نظر به نیاز آینده، تجربه جنگ گذشته را مورد بررسی نقادانه قرار داد و در چارچوب روایت جدید از جنگ، از درسهای آن بهرهبرداری کرد.