مسئولیت شناسی در <سیما>

متأسفانهمدتىاستكهعدهایفريبخوردهبابىانصافى تمام، عملكرد صدا و ســيما را مورد نقد قرار دادهاند. مثالً درمورداغلبسريالهایتلويزيونىمىگويندآبدوغخياری است.عزيزان!گذشتهازاهميتتلويزيونبهبحثسالمت و تغذيــه، اينكــه در قالب يک مجموعــه آموزنــده، روابط خانوادگــى را به زيبايى نشــان مىدهنــد، اينكه خالفكارها بــا اســامى اصيــل ايرانى به ســزای اعمالشــان مىرســند، اينكــه تمام دختر و پســرها در آخر ســريال طى سكانســى غافلگيركننده و غيرقابل پيشبينى ازدواج مىكنند، اينكه ديالوگها شــبيه به صحبتهای معلم پرورشىمان اســت، اينكه هميشه پسر برای درد دل به پدرش مراجعه مىكند و مادر با يک سينى چای و ديالوگ پدر و پسر خوب خلوت كرديد، به جمع شان ملحق مىشود، اينكه حسن پورشيرازی گول نمىخورد، بــرای شفافســازی و اثبات اهميت سانســور در حفظ كيــان خانواده، نمونــهای از اين تصحيحاترابرايتانآوردهايم.قضاوتباخودتان: -نسخهاصلى: شب- داخلى- خانه / پدر و مادر در حال صحبت با مشاور هستند. / مادر: راستش آقــای دكتــر ما از وقتى مجدداًبچهدار شــديم مشــكالتمون چند برابر شــده. / مشــاور رو به پدر: آخ آخ ببخشيد انگار پای شما رو لگد كردم. / پدر در حالى كه خم شده و بند كفشــش را گره مىزند: خواهش مىكنم. / - تصحيحات: در خط اول شــب، داخلى و خانه حذف. در خط دوم مادر و مشــاور حذف. در خط ســوم مادر، بچه، راستش آقای دكتر، بچهدار شــديم، مشــكالت و چند حذف. در خط چهارم مشــاور، آخ آخ، پا و لگد كردم حذف. در خط پنجم در حالى كه، خم شده، بند، گره مىزند و خواهش مىكنم حذف. / - نسخه تصحيح شده: روز- بيرونى- كتابخانه عمومى مجهز به دوربين مدار بســته با حضور والد يا والده / پدر در حال صحبت با برادرش اســت./ پدر: داداش ما از وقتى يه نرهخر خريديم، خوشىهامون زياد است. / عمو رو به پدر: افسوس افسوس، انگاركفششماروبوييدم./پدربااخم:خيلىممنونم!

پايان.