Iran Newspaper

واقع بینی های یک فرمانده شجاع و دوراندیش

در ارزیابی دکتر مجید مختاری پیرامون نقش محوری آیتاهلل هاشمیرفسنج­انی در جنگ مطرح شد

-

■ آیا میتوانیم برای اداره جنگ از ســوی آقای هاشمیلفظمد­یریترابهکا­ربگیریم؟

به نظر من عبارت «مدیریت» رســاننده تمــام معنــای فرماندهی بر یــک مجموعه نظامــی نیســت و مــن تعبیــر فرماندهــی را ترجیــح میدهــم، چــون جنــگ نیــاز بــه فرمانــده دارد، چه در صحنــه عملیات، چه در صحنــه دیپلماســی که بایــد بهرهبرداری سیاســی شــود. مضافاً بــه اینکــه فرماندهی امری تقریبــاً ذاتی بوده و با هنرمندی همراه اســت. افــراد زیــادی وارد جنــگ شــدند امــا همه آنان قابلیت فرماندهی را نداشتند. به هرحال عبارت فرماندهی جنگ برای آقای هاشمیرفسنج­انی شایســتهتر و پسندیدهتر است،تامدیریتجن­گ. ■ ولــیمفهوم­دیگــریبرع­بــارتفرما­ندهی باراســت و آن لــزوم رعایت سلســله مراتب است،حالآنکهبهن­ظرمیرسدآقا­یهاشمی درردهسلسله­مراتبنظامی­نبودهاست؟

در دوره جانشــینی فرماندهــی کل قــوای آقــای هاشــمی ایشــان در امتداد این سلســله مراتب بلکه در رأس آن قرار داشت. ■ گاهیفرماند­هانجنگدرمو­ضعمخالفت بــا ایشــان و در عرض آقــای هاشــمی بودند که معموالً این رفتار درسلسله مراتب نظامی و در نسبت میان فرماندهان میانی و فرمانده ارشد نظامینمیگن­جد؟

فرماندهان ارتش وســپاه در عمل سلسله مراتــب فرماندهــی را رعایــت میکردنــد و نظــرات آقــای هاشــمی معمــوالً از ســوی فرماندهــا­ن عالیرتبه تأمین میشــد. اگرچه اهداف سپاه با اهدافی که آقای هاشمی دنبال میکرد متفاوت بود، ولی این در صحنه اقدام ظهور و بروزی نداشت. ■ دلیلنصبآقا­یهاشمیازسو­یامامدراین جایگاهچهبو­د؟

علت نصب آقای هاشــمی به فرماندهی عالــی جنــگ بــه اتفاقاتــی کــه قبــل از حضور ایشــان در جنگ بوقــوع پیوســت برمیگردد. میدانید که قبل از شــروع جنگ تا اوایل سال 60 بنیصدر بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا تعیین و فرماندهی جنگ را هم در این مدت برعهده داشــت و همــه فرماندهان تحت امر ایشــان بودند. بنیصدردر آغاز بدون توجه به نیروهای مردمی و توانمندیها­ی ســپاه برای جنگتصمیممی­گرفت.البتهبیشتر­خودش را فرمانده ارتش میدانســت چرا که ســپاه آن زمان ســازمان رزم خاصی نداشت. بنیصدر هــم در آن دوران ســپاه را شــامل بدنه نظامی کشــور به شــمار نمیآورد. بنابرایــن نیروهای مردمیًو ســپاه را در جنگ بــهکار نمیگرفت و عمدتا بر ارتش فرماندهی میکرد.تا زمانی کــه ســپاه یکــی دو عملیات بــه همــراه ارتش انجــام داد و دســتاورده­ای مثبتــی به دســت آورد. در این دو عملیات محدود اگرچه ارتش هــم حضور داشــت ولی با محوریت ســپاه به اجــرا درآمــد. بنیصــدر از ایــن مرحلــه توجه بــه نیروهــای مردمــی و ســپاه برایــش مطرح میشود.یعنیباورمی­کندکهبااین­نیروهاهم میتوان کار کرد و نتیجه گرفت. ■ معنــایاین­حــرفایناس­ــتکــهبنی­صدر براساسیکبا­وربهآنانمی­داننمیداد؟

بلــه، عــدم شــناخت از ظرفیــت نیروهای مردمی و سپاه موجب شد تا بنیصدر توجهی بــه آنان نشــان ندهد. ولــی در عمل کم کم به ایــن اســتعداده­ا و ظرفیتها پی بــرد وبه تبع آن بــه این نیروها توجه پیدا کــرد. اینجور نبود که عــدم بهکارگیری نیروهای مردمی و ســپاه با قصد خیانت باشــد. بلکه شــناخت درستی از ایــن نیروهــا و تــوان آنهــا نداشــت. ازوقتــی بنیصــدر از فرماندهــی کل قــوا برکنــار شــد، فرماندهــی جنــگ دچــار خأل شــد و بجز یک دوره کوتاه سه ماهه که شهید فالحی بهعنوان جانشــین معرفی شــد، تا مدتها این پســت خالی بود. تا آن که آقای هاشــمی در زمستان سال26 از طرف امام فرمانده عالی جنگ شد. در این دوره نسبتاً طوالنی، فرمانده واسط بین اماموفرمان­دهانمیدانی­جنگوجودندا­شت و بیشتر تصمیمگیرىه­ا درباره جنگ از طریق شورایعالید­فاعاعمالمی­شد. شورایعالی دفاع تنها سیســتمی بود که بر مســائل جنگ تأثیرگذار بود وبهعنوان حلقه واسط بین امام و صحنه جنگ فعالیت داشــت. شورایعالی دفــاع بهدلیــل ســاختار اداری نمیتوانســ­ت اعمــال فرماندهــی کند. فقــط تصمیماتی را در ارتباط بــا جنگ میگرفت و به فرماندهان ابــالغ میکــرد. درعمــل فرماندهــی جنــگ دستمحسنرضا­ییبهعنوانف­رماندهسپاه­و سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش بود. در این دوره هماهنگی ارتش وسپاه خیلی باالست. اما بعد از آزادسازی خرمشهر اختالفــات میــان ارتش و ســپاه بــروز میکند. این در شرایطی است که هنوز خأل فرماندهی وجــود دارد. در این فضا عملیــات رمضان به اجرا درمیآید که قرین موفقیت نیست. بعد از آن والفجــر مقدماتی ، بعد والفجر یک، دو، ســه وچهار یکی پس از دیگری بــه اجرا درآمد کــه هیچ یــک با پیــروزی همراه نبودنــد. با هر عملیــات وعدم پیــروزی بر دامنــه اختالفات فرماندهان ارتش و ســپاه افزوده میشــد. این بود کــه حضور فردی هماهنگکننـ­ـده و پایان بخش به ایــن اختالفات ضــروری مینمود و این فکر که باید یک فرماندهی واحد در جنگ وجود داشــته باشــد تقویت شــد. یعنی وجود فردی که بتواند بین دو سازمان رزم در صحنه عمل هماهنگی به وجود آورد ضروری شد. در آن شــرایط آقای هاشمی بهترین گزینه برای این امر حیاتی بود. از اینرو در زمســتان ســال 1362 ایشان با نصب امام به سمت جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب و مســتقیماً درگیر مسائل جنگ شدند. آقای هاشمی یک چهره نظامی نبود بلکه شــخصیتی سیاســی بود که مدتهادرشور­ایعالیدفاع­بامسائلنظا­می درگیرشدهوش­ناختدقیقوع­میقیازمسائ­ل و موضوعــات جنگ داشــت. این شــناخت به این منجر میشــود که آقای هاشمی از ابتدای مأموریــت جدیــد خــود و درآســتانه عملیات خیبــر در جمــع فرماندهــا­ن بــه صراحــت میگوید: «من در ارتباط با جنگ به تصمیمی رســیدهام که میخواهم آن را به اجرا درآورم، البته تاکنون با امام مطرح نکردهام و آن اینکه ما یک عملیات بزرگ و اساسی انجام دهیم و یکهدفمهموا­ستراتژیکرا­ازعراقبگیر­یم و برویم به سمت پایان جنگ» ■ ایــن نظــر آقــای هاشــمی بیشــتر متکــی به داشتهها و دانستههای سیاسی بود یا داشتهها و دانستههاین­ظامی؟

هــردو، آقــای هاشــمی وقتــی عملیــات رمضــان، والفجــر مقدماتی و والفجــر یک به اجرا درآمد و پیروزی نصیب کشــورمان نشد، به این جمعبنــدی رســید کــه شــاید از طریق نظامی نتوانیم به پیروزی برسیم. چرا که برای کســب پیروزی نهایی الزم بود ماشین جنگی دشــمن کامالً منهدم شــود یــا پایتخت عراق به تصــرف رزمندگان ما درآید کــه هردو اینها بهدلیل حمایت جهانــی از رژیم صدام دور از دسترسبود.

حــال چــه اتفاقی بایــد میافتــاد تــا ما به پیروزی نســبی دســتیابیم و در نتیجه آن به جنگ پایــان دهیــم؟ آقای هاشــمی بهدلیل حضــور در شــورای عالــی دفــاع و آشــنایی بــا مســائل و روند جنگ، به این نتیجه نمیرسد کــه از طریق نظامی بتوانیم به دشــمن غلبه پیــدا کنیــم. در ایــن مــدت هیأتهــای صلح هــم میآمدند و میرفتند. ما هم برای صلح شــرایطی داشــتیم از جملــه اینکــه عــراق به پشت مرزهای بینالمللی عقبنشینی کند، اســرا آزاد شــوند، متجاوز تعییــن و غرامت ما هــم پرداخت شــود. این شــرایطی بــود که ما معمــوالً در مذاکرات مطــرح میکردیم، ولی در عمل اقدامی صورت نمیگرفت. در طول چندمرحلهمذ­اکراتمیانج­یگرانهبرای­صلح کاری از پیش نرفت و امیدی به نتیجه بخش بــودن این مذاکرات نبود. بنابراین وقتی آقای هاشمی این ایده را مطرح میکند مفهوم آن این اســت که ایشــان بــا واقعیتهای صحنه جنــگ کامــالً آشــنایی دارد و میدانــد برتری نظامی مطلق ما برارتش عراق با امکانات آن زمان مقدور نیست.از اینرو راه حل دیگری را مد نظر میگیرد و آن راه حل این است که اگر نتوانستیم برعراق غلبه کنیم از مسیردیگری بتوانیم جنگ را پایان دهیم. به نظر میرســد آقای هاشمی خیلی قبلتر به این ایده رسیده بود، اما وقتی فرمانده جنگ شــد صراحتاً آن را بــرای فرماندهان مطرح کــرد. اتفاقاً یکی از محاســن آقــای هاشــمی صراحت ایشــان در اعالم مواضع اصولی بود که خیلی شفاف آن را بیان میکرد. ابتدا این حرف آقای هاشــمی خیلی جدی گرفته نمیشود و بهعنوان نظری شخصی تلقی میگردد، ضمن اینکه تصریح میکند هنوز با امام مطرح نکرده و قصد دارد بعد از عملیات برود و در مورد این ایده با امام صحبتکند. ■ آیااینایده­زمینهتحققد­اشت؟

بلــه داشــت، بعــد از عملیات آزادســازى خرمشــهر، طرحریزیهــ­ای نظامــی مــا بــا اســتراتژى تنبیه متجاوز و با دســتیابی به یک هدف مهم و اســتراتژی­ک انجام شــد. مثالً در عملیات رمضان رسیدن به حاشیه اروندرود و عبوربرایتص­رفبصرهیادر­والفجرمقدم­اتی دورزدنبصره­ازطریقگرفت­نالعمارهوب­ستن جنوب عراق به ســمت شــمال عراق اســت. اینها هدفهای مهمی بود که در طرحریزی عملیاتهاتع­یینمیشد. ■ مهمبودولیم­علومنبودنه­اییشود.

بلهمعلومنب­ودکهنهاییش­ود.بهقطعیت هم نمیتوان گفت که نهایی نمیشد. چرا که قبل از آن شده بود سپاه و ارتش با همین توان، ارتش عراق را در خرمشــهر محاصره کردند و شد.اگراصلغافل­گیریرعایتم­یشدمحقق میشــد چنانچه در فاو و شــلمچه شــد. ما در جنگ به یک موفقیت چشمگیر نیاز داشتیم و آن موفقیــت هم قابل دســتیابی بود. دراین مقطع از جنگ و به طور کلی سه راه حل براى پایان جنــگ متصور بود: 1-جنــگ با پیروزى قاطــع و مطلق ایــران پایان یابــد. 2-جنگ با تصــرف یک منطقــه مهــم و برتــرى نظامی نسبی ایران پایان یابد. -3 جنگ با شکست و تسلیمایران­پایانپذیرد.

نظر آقاى هاشمی با توجه به واقعیتهاى صحنــه جنــگ راهحــل دوم بــود، زیــرا امکان تحقــق راهحل اول بــه دالیل متعدد از جمله شرایط بینالمللی و توان داخلی کشور وجود نداشــت و راهحل سوم هم قابل پذیرش نبود و خیانت بهکشور، نظام و مردم بود. ایده آقای

آقایهاشمی مدتها در شورایعالید­فاع بامسائلنظا­می درگیر شده و شناختدقیقو عمیقیازمسا­ئل وموضوعات جنگ داشت. این شناختبهاین منجرمیشودک­ه آقای هاشمی از ابتدایمأمو­ریت جدید خود به صراحتمیگوی­د: یکعملیاتبز­رگ و اساسی انجام دهیم و یک هدف مهمواسترات­ژیک را از عراق بگیریم و برویم به سمت پایانجنگ

آقایهاشمیو­قتیعملیاتر­مضان والفجر مقدماتی و والفجر یک به اجرا درآمد و پیروزی نصیب کشورمان نشد، به این جمعبندیرسی­دکهشایدازط­ریقنظامی نتوانیمبهپ­یروزیبرسیم

 ??  ?? آیت اهلل هاشمی رفسنجانی در کنار یار وهمراه روزهای جنگ خود ،حجت االسالم والمسلمین دکتر حسن روحانی در جمع صمیمی رزمندگان در نزدیکی مناطق جنگی جنوب
آیت اهلل هاشمی رفسنجانی در کنار یار وهمراه روزهای جنگ خود ،حجت االسالم والمسلمین دکتر حسن روحانی در جمع صمیمی رزمندگان در نزدیکی مناطق جنگی جنوب

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran