باران که آمد نفسم را شست
نـــه؛ این بـــار حرفـــی از بوی خـــاک نم زده نیســـت. شـــاعرانهها را کنـــار بگذار. مجالی اســـت برای یادآوری. فراموش کـــرده بـــودم صمیمیت ســـیال فضا را. بوی باران را. مرده بودم، زنده شدم.
نـــه؛ این بـــار حرفـــی از بوی خـــاک نم زده نیســـت. شـــاعرانهها را کنـــار بگذار. مجالی اســـت برای یادآوری. فراموش کـــرده بـــودم صمیمیت ســـیال فضا را. بوی باران را. مرده بودم، زنده شدم.