یادداشت«فسادبیپروا»مجتبیحسینی

تفاوت حجاب و فســاد چیست، که با اولی چنین قاطع و برنــده برخــورد میشــود، ولــی بــا دومــی مماشــات میشــود؟ فرامــوش نکنیــم کــه براســاس آموزههای عملــی از صدر اســام میدانیم که دومی مســأله اساســی بوده اســت. هنگامی که امام علی(ع) به خافت میرسد، درباره پوشش زنان و مسائلی از این قبیل چیزی نگفت، در حالی که میدانیم این پوشش چندان هم مطابق معیارهایی که امروز گفته یا تبلیغ میشود نبود، ولی ایشان مهمترین جملهای که گفت، این بود: «به خدا قسم اگر آن اماک را بیابم به مسلمین برمیگردانم، گرچه مهریه زنان شده باشــد، زیرا گشایش امور با عدالت اســت.»... پس چرا وضعیت ما معکوس شــده و جزئی از حساســیتی را که نســبت به حجاب داریم، در برابر فساد ابراز نمیکنیــم؟ آن هــم در جامعــهای که احتماالً تنها کشــور در جهان اســت که وضعیت حجاب الزامی و قانونی است. شاید گفته شود حساسیت نسبت به فساد وجود دارد، ولی در عمل توفیقی چندان و درخور حاصل نمیشود. این اســتدالل دو وجه دارد یا نادرست اســت یا درست؟ اگر نادرست باشد، یعنی اینکه حساســیت وجود ندارد، ولی اگر درســت باشــد، بدتر اســت، زیرا نشــان میدهــد که صاحیت وجود ندارد. نبود حساســیت را میتوان حل کرد، ولی فقدان صاحیت را چه کار میتوان کرد؟ هیچ. اگر کسانی قادر به انجام کاری نیســتند، طبعاً صاحیت ادامه کار و حضور در مسئولیت خود را ندارند. ولی مشــکل موجود ربطی به این مسأله ندارد، بلکه ناشــی از جای دیگری است. مســأله اینجاست که فســاد، درونی شده اســت؛ در حالی که بیحجابی برون سیســتمی اســت. در واقع تصور این اســت که تخطی از حجاب علیه سیستم اســت، ولی درباره فســاد چنیــن تصوری نیســت، به همین علت بســیاری از کســانی که مرتکب فســاد میشــوند آن را در پوشــش دفاع از سیســتم انجام میدهند و البته کمکم مسیرش میرود به آنجایی که باید برود.