Iran Newspaper

بنن یا ترامپ؟ مسأله این است

-

ایلزبااصرا­رپرسید:«ترامپدرراب­طه با روسها خودش را درگیر چه کاری کرده؟» بنــن گفــت:«او به روســیه رفــت و فکر کرد بــا پوتین مالقــات میکنــد. اما پوتین تحویلشنگرف­ت.بنابراینهم­چنانتالشمی­کند.» ایلز گفت:«خب دونالده دیگه.» بنــن که ترامــپ برایش حکم چیزی مثل یک پدیده عجیب طبیعی و غیر قابل توضیح را پیدا کرده بود، گفت: «شگفت انگیز است.» بنن، بهعنوان کارگردان ریاست جمهوری ترامپ- نقشی که برای خودش در سر پروراندهبو­د-برایکنارگذ­اشتنموضوعد­ونالد–فقطبهعنوان­شخصیتیخاص و بزرگ که باید هم شاکر آن بود و هم از آن اطاعت کرد –شروع به تاختوتاز کرد: «چین همه چیز است. هیچ چیز دیگری مهم نیست. اگر چین را درست نکنیم هیــچ چیز را درســت نخواهیــم کرد. کل جریان خیلی ســاده اســت. چین همان جایی اســت که آلمان نــازی از ســال 1929 تا 1930 بود. چینیهــا مثل آلمانیها منطقیترین آدمهای دنیا هستند تا وقتی که دیگر منطقی نباشند و مثل آلمان در دهه سی از کوره در بروند. در آن صورت با کشوری فوق ملیگرا روبهرو هستید و وقتی این جریان پیش بیاید دیگر نمیتوانید آب رفته را به جوی بازگردانید.» ایلز با قیافهای خشک و بیروح گفت: «دونالد نمیتواند نیکسون در چین باشد» منظورش این بود که تصور اینکه ترامپ مســئولیت دگرگونی جهان را بر عهده بگیرد، دشوار است. بنــن لبخنــد زد و در حالــی کــه بادی بــه غبغب انداخته بود، با شکســته نفســی طنزآمیزیگف­ت:«بنندرچین.» ایلز ضمن اشــاره به جارد کوشــنر، داماد ســی و شش ســاله ترامپ که مشاور سیاسی عالی مقام او هم بود پرسید: «اون بچه چطوره؟» بنــن گفــت: «او شــریک من اســت». ازلحنــش پیدا بــود اگر نظــر دیگری هم داشت اما مصمم بود همان نظر حزبش را منعکس کند. ایلز با تردید پرسید: «واقعاً؟» «بله او هم در تیم ماست.» «با روپرت (مرداک) مالقاتهای زیادی داشت.» بنــن گفــت:«در واقع اینجا میتوانی به من کمک کنــی.» بعد، چند دقیقهای ســعی کــرد از ایلز اســتفاده کند تا به مــرداک ضربه بزند. ایلــز از زمان اخراج شــدن از فاکــس نیــوز بیــش از پیــش با مرداک بد شــده بــود. مــرداک اغلب ازجایــگاه خــود بــرای فشــار آوردن روی رئیــس جمهــوری منتخب اســتفاده میکــرد و از او میخواســت در جهــت میانــه روی حرکــت کند – کــه وارونگی عجیبــی در جریانهــای عجیبتــر محافظــه کاری امریکایــی بــود. بنــن از ایلــز خواســت به ترامــپ – مردی کــه از روان پریشــی و شــماری از اختالالت عصبیاش وحشت داشتند – بگوید که مرداک احتماالً بازنده است. ایلــز گفت:«بــا او تمــاس میگیرم. اما ترامپ برای خرســندی روپرت دســت بــه هــر کاری میزنــد. مثل همان مــورد پوتین. پاچــه خواری و دســتمال دور قاب چینی. من فقط نمیدانم چه کسی دارد چه کسی را اذیت میکند.» این اعجوبه رسانهای راستگرای پیر و آن جوانتر (هر چند نه آنقدرها هم جوانتر) با رضایت دیگر میهمانان تا ساعت دوازده و نیم بحث را ادامه دادند؛ پیر سعی داشت به معمای ملی جدید که ترامپ بود پی ببرد – هر چند ایلز میگفت در واقع رفتار ترامپ همیشه قابل پیشبینی است – و جوانتر هم ظاهراًمصمم بود لحظه سرنوشت ساز زندگی خود را خراب نکند. بنــن تصدیق کرد: «دونالد درســت فهمیده. او ترامپ اســت، اما همه چیز را درست فهمیده. ترامپ، ترامپ است.» ایلز با لحنی تقریباً تردیدآمیز گفت: «بله، او ترامپ است.»

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran