Iran Newspaper

قصه ویراستار آرام و نویسنده پرخروش

درباره فیلم اجتماعی و دراماتیک «نابغه»، ساخته مایکل گرندیج

-

■ نجات دهنده بزرگان

پرکینـــز یـــک اســـتاد ادبیـــات و تدوینگـــر چیرهدســـت بـــود و در طـــول زندگـــیاش بـــا نویســـنده­هایی افســـانها­ی همچـــون ارنســـت همینگـــوی و افاســـکات فیتز جرالـــد همکاری و نوشـــتهها­ی آنهـــا را نیـــز ویراســـتا­ری کـــرد اما گرندیـــج در ایـــن فیلم بیشـــتر بـــه ارتبـــاط او با توماس وولف این نویســـنده تندخو و شورشـــی اهل ایالت کارولینای شـــمالی امریـــکا پرداخته و مدعی میشـــود این پرکینز بـــود که به زندگی هنری نظام گســـیخته وولف نظم بخشـــید و آن هم در حالـــی که وولف و اســـتعداد­هایش ابتدا توسط بسیاری از ناشران شهر نیویورک رد شده بودند. همکاری شـــغلی پرکینز با اســـکات فیتز جرالد مســـتعد اما بیش از حد حساس و الکلی (با بـــازی گای پی یـــرس) و ارنســـت همینگوی غـــرق در نوســـتالژ­ی و دوســـتدار خودکشـــی (با بازی دومینیک وســـت) هم بخشهایی از فیلم گرندیـــج را اشـــغال میکننـــد امـــا او آشـــکارا از بهتصویر کشـــیدن ارتباط کاری در خطر اشتغال پرکینـــز بـــا وولـــف لذت بیشـــتری میبـــرد و هر لحظه از ایـــن مرد ناآرام احتمـــال یک برخورد تازه میرود. در فیلـــم گرندیج به دقت توضیح داده میشـــود که چطور پرکینز بـــا دقتی مفرط حتـــی در جلوهگـــری بیشـــتر کلمـــات و عبارات استادی مانند ارنســـت همینگوی نقش داشت و باعـــث شـــد رمـــان «از زمـــان و رودخانه» این نویســـنده عمیق جامعهنگر ارتباط سریعتری را با خواننـــدگ­ان خویش بیابد و بـــه چیزی تبدیل شـــود که خود همینگـــوی آن را دامگذاری ادبی نامیـــده بـــود. در این فیلـــم حتی ادعا شـــده که پرکینز از حد یک ادیتور صرف و ویراســـتا­ر ساده در امر تدوین کتاب رمان «بهســـوی خانه» فراتر رفته و بخشهایی از آن را خودش نوشته است. ■ آماده انفجار

قدر مســــلم اینکــــه به اعتقــــاد وولــــف نیز تنها چیزی که ارزش نوشــــتن داشــــت، مطالب مهم و ایدههای بــــزرگ بود و پرکینز او را واداشــــت که در چنین مســــیری حرکت کند و به ســــمت و ســــویی برود که شــــاید کارهای مارســــل پروست فرانسوی را به اذهــــان تداعی میکرد. در عین حال در بازی طوفانی جودالو و البته به خواست و اصرار گرندیج وولف همان نویســــند­ه جســــتوجو­گر و بالنســــب­ه آرامی نیســــت که عدهای دیگر ســــعی در معرفی وی طی تمامی این ســــالها داشــــتها­ند. او در اکثر دقایق آماده برای انفجار اســــت و حتی در یکی دو مورد از فرط خشم و یأس، رگ دستش را میزند که البته اطرافیانش مانع مرگ وی میشــــوند. در نقطه مقابل مکس پرکینز در فیلم مایکل گرندیج مردی صبور و خوشــــفکر و پــــدر 5 فرزند (همگی دختر) اســــت که با حوصلهای پایانناپذی­ر 5 هزار برگ دســــتنوی­س همینگوی در شــــکل و فرم اولیه کتاب «از زمان و رودخانه» را چنان با وسعت کوتاه و خالصهنویسـ­ـــی کرد که به 250 برگ تأثیرگذارت­ر تبدیل شــــد. در حالی که جودالو در قالب توماس وولــــف میخروشــــ­د و از کلماتش آتــــش میبارد. پرکینز مثــــل یک دودکش کارآمد ایــــن آتش را به موجودی زندگیســــ­از تبدیل و دود و خاکســــتر آن را از طریــــق لوله بخاری به بیــــرون از خانه هدایت میکند. اگر این صحنهها واقعیت داشته باشند و داســــتان زندگی مکس ول پرکینز همین باشد که میبینیم، این مرد یکــــی از چهرههای مهم ادبی دنیا بوده و هنوز حقمطلب درباره وی ادا نشــــده اســــت. هرچه هســــت وولف خود را مدیون پرکینز میدانســــ­ت و نامه وداعــــی هم که بــــرای او بهجا گذاشت، در بردارنده احساس و نظر بسیار مساعد او به پرکینز بود. بواقع فیلم گرندیج نه فقط میزان نبوغ توأم با رفتارهای شورش وار توماس وولف را به تصویر میکشد بلکه گوشــــزد میکند در پشت سیمای وی بهعنوان یک نابغه ادبی و اجتماعی، یک نابغه دیگر و شاید نیز اصلیتر آرمیده بود و او کسی نبود بجز پرکینز. ■ بهتر از فلوبر و جیمز؟

البتـــه ایـــن فیلـــم برخی مـــوارد دیگـــر مثل دردهای درونی و ناراحتیهای روحی و احساس تردید جـــاری در وجود اف اســـکات فیتز جرالد بخصوص پساز شکســـت تجاری رمان مشهور او «گتسبی بزرگ» را (که با گذشت زمان تبدیل به داســـتانی کالسیک شده اســـت) هم تشریح میکنـــد و منجملـــه عهـــدی را کـــه او بـــا پرکینز میبندد و براساس آن متعهد میشود که رمانی عالی را بنویســـد و همین طور نگاه ویژه و توأم با احتـــرام پرکینـــز و همینگوی نســـبت به یکدیگر را. در نهایـــت پرکینز برای روحیه بخشـــیدن به آنهـــا میگوید: گوســـتاو فلوبر و هنـــری جیمز را رها کنید و خودتان باشـــید زیرا شـــما از آنها هم بهتر هســـتید. اینها واژگانی هستند که حتی اگر صحت نداشته باشند، به فیلم «نابغه» اصالت و حالت مرموز و جذابیت بیشتری میبخشند.

■ Comment:عبنم Film

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran