Iran Newspaper

باید و نباید یک فریاد

- ابراهیم عمران

چنــد روزی از ســخنرانی تنــد ابراهیــم حاتمــی کیــا دراختتامیـ­ـه جشــنواره فجرگذشــته و لــه و علیــه ایشــان هــم زیــاد نوشــته و گفته شده اما نکتهای کمی مغفول مانــده در ذات این اعتــراض و حواشــی بعــد از آن بود که شــاید بد نباشــد کمی درباره آن نوشته شــود. روح صحبــت کارگــردان صاحــب دیــدگاه و «دغدغه» در ســینمای ایران آن بود که چرا ایشــان نتوانســته در تلویزیون حضور داشته باشد و نسبت به گفتههایی که به فیلمش روا شــده؛ حق «پاسخ» نداشتهباشد...وگرنهمشاهد­هشدهکهازفی­لمایشان توصیفات فرا فیلمی هم شده و نحلههای مختلف فکری، شرق و غرب را هم به میان کشیدهاند که در این فقره، بیشــتر به نقد محتوایی و چرایی ساخت اثری پرداخته میشود و روح کردار ایشان در محاق قــرار میگیــرد. به صحبــت «دیده بان» ســینمای ایران، اگر نیک نگریسته شود و جدا از حب وبغض مرســوم، مورد مداقه قرار گیرد؛ شــاید به نفع همه باشــد. هر چند چنیــن فرصتهایی بــرای همگان میسورنیستو­همگانهمجسا­رتبیاناینچ­نینی ندارنــد.ای کاش جنــاب ایشــان کمــی هــم بــه این پرسش جواب میدادند که دیگرانی که در این کشور زیســت مینماینــد و صاحــب چنیــن تریبونهایی نیســتند؛ بــه کجا بایــد شــکایت برند؟ آیا شــکایت نــزد خدا بردن بــرای همه کارها و ناســازیها، برای همگان آرام بخش است؟ لطفاً برداشت فرا متنی و سیاســی از این نوشــته نشــود. روح این یادداشــت خیلی ســاده و قابل درک اســت و نیازی به آسمان ریسمان بافتن هم نیست. در پیرامونمان چه بسیار حق هاست که ضایع میشود و طرفین چه ظالم و چه مظلوم، جز تمسک به هم، دریچه دیگری برای حرف زدن ندارند. اگر قرار باشــد در مدیوم زندگی، افرادی کردار ما را به هر دلیل نپسندند؛ و در جایی و گوشهای از رسانههای پر شمار، تکهای به ما بپرانند؛ باید «اف»های گوناگونی بشنوند؟! اینکه قرار باشد به هر حرف و گفته ای، جواب داده شود؛ اگر در نگره فکری مان، نهادینه شود؛ آنچنان به صواب نیست. چــرا کــه جــز اتــاف و زایــل کردن انــرژی، بهــرهای نصیب طرفین نخواهد شــد. مخاطبــان عادی این رفتار «حاتمی کیایی» که از اول مراســم حدس آن زده میشد که چنین گاردی خواهند گرفت؛ اگر قرار بر الگوپذیریش­ــان باشــد؛ باید بیشتر به خود آیند و کمی غور کنند که همیشــه «به وقت»، جواب دادن هم به صواب نیست. تازه اگر تریبون هم مهیا باشد. هر چند مقایســه کردار کارگردان فیلمی، با عموم و توده مردم، در کل، قیاس درســتی نیســت؛ ولی در برخی وقتها، دم فرو بستن، در آتیه، جواب بهتری بــرای کســانی دارد کــه بــا آرامــش و بی«بادیگارد» فکــری و حمایتی، «گزارش یک جشــن» دادهاند... در فرجــام ســخن باید نوشــت، چنین حقــی(زدی ضربتی، ضربتی نوش کن) اگر برای همگان، مورد قبول باشــد که المحاله باید چنین باشــد؛ باید نگاه دیگری هم در این نگره مورد قبول باشد و آن، تأسی پذیرفتــن کــردار بــزرگان و نخبــگان فکری، توســط دیگرانی اســت که آیینه شان؛ چنین کسانی هستند که ناخود آگاه آرامش رفتاری را حذف میکنند.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran