استقبال همیشگی از چالشهای بزرگ
راشل موریسون از موفقیت ناب خود و طرحهای بعدیاش میگوید
■ خانم موریســــون، بــــه ایــــن کاندیدایی ارزشمندچگونهنگاهمیکنید؟
برای من افتخاری بزرگ بوده است و امیدوارم که شروعی به افتخارات اصلیتر و بعدیام باشد. آرزویم مصممتر شدن سایر فیلمســــازان زن از طریق توفیق من و تأســــی از این جریان اســــت. ایــــن بواقع رؤیایی بود که من در تمامی عمر هنریام تعقیبمیکردم. ■ بزرگترین سدها و موارد بازدارنده که در این حرفه با آن روبهرو شدهاید چه مسائلی بودهاست؟
من هرگــــز به چشــــم ســــدهای بلند و حائلهــــای ناعادالنــــه به این گونــــه موارد نــــگاه نکردهام و برعکــــس فکر میکنم که این مســــائل و هرچه در اطراف من وجود داشــــته، حکم یک محــــرک را بــــرای من داشته و یک عامل کمکی برایم بوده است. شــــاید در صنعت ســــینما و بخصوص در کارهایی ضمنی مانند حرفه من همیشه حضور زنان امری ویژه و جریانســــاز بوده باشــــد اما کافی اســــت به عقل خــــود روی بیاوریــــد تــــا پلههــــای ترقی را طــــی کنید و تسلیم احساسات صرف خود نشوید. ■ انتقال از دنیای فیلمهای مســــتقل و کم بودجه بــــه فیلمهــــای بــــزرگ و متعلق به استودیوهای نامدار و متکی بر بودجههای کالنچگونهبودهاست؟
اعتــــراف میکنم که ایــــن انتقال برای مــــن ســــختتر از همــــکاران و همتاهای مرد من بوده اســــت و بخصوص پول زیاد اســــتودیوهای بزرگ شــــما را با امکانات و مواهبی همراه میسازد که شاید آمادگی ذهنــــی و تدارک قبلی را بــــرای بهرهگیری تمام و تمام از آن نداشته اید. با این حال تعداد ســــایر چالشها و مشــــکالت برای من اندک بوده اســــت و حتی اگر به چشم چالشها به آنها نگاه کنید، همواره از آنها استقبالکردهام. ■ این همه تأکید رسانههای جمعی بر این نکته که شــــما یک زن هســــتید آیا بر اصل صالحیتتان اثر منفی نمیگذارد؟ هرچه باشد،فیلمبرداربودنشمامهمترینمسأله استونهسایرنکات.
باشــــما همعقیــــدهام زیــــرا همانطور که مثالً پزشــــکان و معلمان مــــرد و زن را از یکدیگــــر تفکیک نمیکننــــد و قاضیها همیشــــه قاضی هســــتند و جنسیتشان مورد اشاره و تأکید قرار نمیگیرد برای ما نیز باید چنین باشــــد. امیدوارم به چشم موجودات غیر عادی به ما نگاه نکنند زیرا ما هم مثل همتاهای مردمان فقط مدیر فیلمبرداری و مسئول تصویربرداری آثار سینماییهسیتم.
■ تصاویری کــــه از این منطقــــه جنوبی در امریکا و گلوالی و محیطهای سرد در فیلم »Mudbound« گرفتهاید بیشــــباهت به تصاویر «رنگ ارغوانی» فیلم فوقالعاده 33 سال پیش استیون اسپیلبرگ نیست و همان قدر تیره و انتقال دهنده سختیها اســــت و تأکید زیادی صورت گرفته تا هیچ زیبایی از این طبیعت وحشی و خشک بر نخیزد.آیااینطورنیست؟
این کار را براســــاس قصــــه و بهًفراخور اتفاقات فیلــــم انجام دادیم اما کال تجربه تازهای برای من نبوده و من پیشــــتر نیز از این تصاویر سرد و تردید برانگیز در کارهای قبلیام،کمنگرفتهام.شایددراینمنطقه از امریکا و در مرغزارها و دشــــتهای سبز یا خشــــکی که در معــــرض طوفانها قرار دارند، هر چیزی را توان انتظار کشــــید اما تحت هر شــــرایطی مردم ایــــن منطقه و محیطهای شــــبیه به آن در آرزوی تملک زمینها و کار روی آنها هستند تا آینده خود را تأمین کنند.
■ در قیاس با این فیلم کار روی «ببرسیاه» که یک کار کمیک استریپی و فانتزی صرف اســــت، قطعاً برای شــــما نکات عجیب و تازگیهایخیرهکنندهایداشتهاست.
بــــه انــــدازه زمیــــن تــــا آســــمان بیــــن نورپــــردازی و تصویربــــرداری ایــــن آثــــار ســــینمایی تفاوت و فاصله وجود داشــــته است. ما در »Mudbound« باید از دست و دل شســــتن ولو موقتی مردم از امیدها و محصوالت زراعیشــــان سخن میگفتیم و ایــــن را نشــــان میدادیــــم کــــه اهریمن جنگجهانــــی دوم بهرغــــم دور بــــودن ظاهریاش از مردم ایــــن منطقه چطور بر زندگی آنها اثرگذاشــــته و ســــفیدها و ســــیاهها را پیونــــد زده اســــت. از این کار رئالیســــتی تلــــخ بــــه فیلــــم 200 درصد فانتــــزی و خیالــــی »Black Panther« میرســــیم کــــه میتوانید دریابیــــد چقدر روشــــن و امیدســــاز و در بردارنــــده انــــواع امیدهــــا و موقعیتها و اتفاقــــات بزرگ و اغلب مثبت اســــت. برایم تجربه عجیب و بــــزرگ و جالبی اســــت و از همه چیز نور میبارد و بههرحال این هم سینما است.
■ Newyorker:عبنم