Iran Newspaper

و این گونه من نجات یافتم

- برگردان: فاطمه سواعدی

آلیس ملسنیور واکر، شاعر، رمان نویس، داستان نویس و فعـــال سیاســـی، زاده9 فوریـــه ســـال4491 در ایالت جورجیای امریکاســـ­ت. وی پـــس از فارغالتحصی­لی درسال5691ب­همیسیسیپیر­فتودرجنبشح­قوق مدنی آغاز به فعالیت کـــرد. واکر همچنین به تدریس و نشـــر داســـتان کوتاه و مقاالت پرداخت. نخســـتین مجموعه شـــعریش باعنوان Once (یک بار) در ســـال 1968 و نخســـتین رمان او ‪The Third Life of Grange‬ Copeland (سومین بخش ازحیات گرینچ کوپلند) در سال 1969 چاپ شـــد. دومین کتاب شعر واکر با عنوان ‪Revolution­ary Petunias and Other Poems‬ (اطلســـیها­ی انقالبـــی و دیگـــر اشعار) و نخستین مجموعه داستانش ‪In Love and Trouble‬ (درعشق وگداز) که شرح حال زن سیاهپوست است، در ســـال 1983 روانه بازار شد. داستانهای وی حاکی از خشـــونت درجامعه سیاه اســـت و درونمایه اصلی تمام آثـــارش، بر زن محوریت دارد. واکـــر پـــس از مهاجرت به نیویـــورک، رمـــان Meridian (مریدیـــن) را کـــه در وصـــف کارگران حقوق مدنی است به پایان رساند. سپس به کالیفرنیا رفـــت و رمـــان محبوبش The ‪Color Purple‬ (رنگ ارغوانی289­1) را نوشت؛ رمانی که رشد وخودسازی یک زن آفریقایی-امریکاییرا­بهتصویرمیک­شد.ویبااینکتا­بکهبعدهااس­پیلبرگازآن فیلمساخت،موفقبهکسبج­ایزهپولیتز­رشد.واکررمان،داستانواشع­اردیگری داردکهعمدت­اًزنسیاهپوست­رادرجامعها­یتبعیضگراب­هتصویرمیکش­د. )1( میل همیشه همان است؛ هرگاه زندگی مرا فرونشاند پایم را / و بعد به تمامی / در آب فرو میروم. می خواهم جاروی بزرگی را تکان دهم و برگهای خشک را جمع کنم شکوفههای کبود/ حشرات مرده /وخاک را /می خواهم چیزی بکارم محال میآید که گاهی میل به از خودگذشتگی بدل شود اما چنین است/ و این گونه من نجات یافتم چطور گودالی که با احتیاط در باغ قلبم نگاه داشتم قلبی را وسعت داد تا آن را پر کند!...

)2( روح خاموش من ترانه روحانی سر میدهد زیبایی را به تصویر میکشد بی شک، فرمانروای روح من؛ آه! او ملکه من است / مرا غرق در معبد میکند و آرامم میکند من در تو گمم! / بگذار تسلی یابم این سنگر الهی است / که گاهی احساسش میکنم چرا که درون توام!

)3( پیش از آنکه صحنه را بدرود بگویم تنهاترانها­یراخواهمخو­اندکهصادقا­نهمیخواهم ترانه من است / آری: من، من و توام... ما هردومان را دوست میدارم به اندازه قطره قطره خونمان و اتم به اتم ذرات مواج -پرچم بیباک بودن مانه اینجا و نه آنجا

)4( اگر پرزیدنت بودم نخستین کاری که میکردم تلفن کردن به مومیا ابوجمال بود نه، اگر پرزیدنت بودم نخستین کاری که میکردم تلفن کردن به جان ترودل رذل بود نه، به نخستین شخصی که تلفن میکردم، دنیس بنکس حقه باز بود همچنین به آلیس واکر تلفن میکردم تماسیکنفرا­نسی و میگفتم: شما ای آشوبگران وقت آن است که ما را از زندان آزاد کنید دنیس و جان! آلیس واکر را جمع کنید اگربتوانید­پیدایشکنید در مندوکینو، مولوکای، مکزیک یا غزه و به سمت زندانها بروید جایی که مومیا و لئوناردو به انتظار شما نشستهاند آنها از هم جدا خواهند بود مومیا برگههای زیادی داشت / اما بیشترشان را از او گرفتند لئوناردو شاید بعضی از بومهای نقاشی خود را به همراه داشته داشته باشد آلیس که در دهلی نو برای مناسبتی لباس سالوار کامیز درخشان بر تن دارد تلفن بعدیم برای کوبانز خواهد بود هرپنج تای آنها پس نگران نباش/ از اکنون تو ماهی منی! من تنها این نامه سرگشـــاده را از آلیس دارم و او ازمن خواســـت تا به رنج او خاتمهدهم چی؟ او گفت /تو فکرمی کنی اینان تنها مردانی هستند که رنج میکشند زمانی که امریکای سبک قدیم آنها را به زنجیر کشید و دور انداخت کلید؟ /نمیتوانم بگویم، او میرود تحوالت، این شرارت سراپای مرا گرفت /و من فرزندی را باید بزرگ کنم و کالسهایی را آموزش دهم /وغذایی بخرم و شاعر بودن من به این معنی نیست که /پول اجاره یا رهن ندهم با این حال تمام این سالها، سی واندی سال دور کشور و دنیا میگردم تا عدالت را برای این مردان برانگیزانم زهرباد / میگرن الیم /جلودار من نیستند چرا؟ چونتومحکوم­بهفهمیدنکش­وریهستیکهد­رآنی وقتی که آن را میبینم /اشتباه میکنم اگر صندلی که روی آن نشستهای، دهان باز کند به اتاقی دیگر منتقلش میکردی یا آن را میسوزاندی /پس، دوستان وسیلههاتان­راجمعکنید آلیس، جان و دنیس در راهند آنها دعاهایی از نیالک، باتلر، بیل و واپپاه به همراه دارند آنها علف شیرین و مریم سفید از پاین ریج آورده اند من پرزیدنتام /حداقل تا زمانی که مؤسسات، انتخابات را بخرند و این چیزی است که همان روز اول میخواهم انجام دهم ....

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran