Iran Newspaper

ُهشدار که با درفش نازت نکنند

- کامیار عابدی

به مناسبت هفتاد و یک سالگى عمران صالحى

عمــران -عیمران/عمران/ُعمــران- ‪5۲۳۱) (5۸۳۱-‬ صالحــی، آذری مرد ایرانی و« بچــه جوادیه» تهران یکی از باذوقترین کسانی است که تاکنون در زندگیام دیدهام. هم میتوانستید با او درباره شعر و داستان همروزگار و نثر و نظم قدیم ســخن بگویید و هم درباره فیلم و نمایش و موسیقی و دیگر هنرها.او با چشمهای درشت و مهربانش سرشار از عطوفت و مهر نسبت به انسانها بود. کسی بود کــه میتوانســت با طنزی ملیــح هم وقت شــما را خوش ســازد و هم شما را در آستانه خندهای انفجاری قرار دهد. بااین همه، نکته بســیارمهم آن بود که بازتاب شــخصیت او را میشــد به روشنی رشکآوری در شعرها و نثرهایش هم دید.در شعرهایش، چه در قالبهای سنتی و چــه در شــکلهای نیمایــی و ســپید، همواره نســیمی از ذوق ســلیم و لطیــف در جریــان اســت. هــر خواننــدها­ی به آســانی و در چشــم بــه هــم زدنــی در فضــای لطیف این شــعرها قــرار میگیرد.ایــن ذوق و ظرافــت در نثرهــا و نظمهــای طنازانه او، چه جایی کــه نکتهای را بیــان و چه جایی که حکایتی را واگویی میکرد نیز دیده میشود. در کلیت، موقعیت عمران صالحی در ادبیات معاصر ایران را باید در دو بخش درخور دقت دانسـت: نخست، حضوری آرام و کناره جویانه اما بسیار حسی در شعر جدید، دوم حضوری گرم و نکته پردازانه در طنز مدرن: « ُهشدار که با درفش نازت نکنند تولیدگ ِر بر ِق سهفازت نکنند اوضاع جهان دیمی و هرکیهرکیست کوتاه بیا، تا که درازت نکنند» عالوه بر نگارش داســتانکه­ا و گاه داستانهای طنزآمیز، از آغاز دهه ۰5۳۱ تا نیمه دهه ۰۹۳۱ دفترهای متعددی ازســرودهه­ای این شاعر ارجمند منتشر شده اســت.از پــ ِس این دفترها، شــاید اکنون انتظار از بهاره و یاشــار صالحــی، فرزندان برومنــد عمــران، این باشــد که بــا به دســت آوردن فرصتــی، مجموعــه کاملی از سرودههای پدر را گردآوری و منتشر کنند.

بدبختانه، ادبیات معاصر ایران عمران صالحی را ۱۱ مهر 5۸۳۱ به آســانی از کف داد: «سال را با اشک ورق زدم غبار برف بر اشیا نشست برگهایی را فراموشی جویده است آتشی خفته در هیزم شعلهای خفته در فانوس»

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran