Iran Newspaper

خرِد سادگی

دالیل شکلگیری «فرهنگ الکچری» و دور شدن از «فلسفه صرفهجویی» بر ما واجب است که در عالم مدرن دوباره «فواید سادهزیستی» را کشف کنیم!

-

«زندگـــی خـــوب» همـــان «زندگـــی ســـاده» اســـت. از میـــان نظریههای فلسفی، بحث درباه «نحوه زندگی» ســـالهای زیـــادی اســـت کـــه ذهن متفکران را، از سقراط تا ثورو، از بودا تا وندل بری، بـــرای بیش از دو هزار سال به خود مشـــغول کرده است و همچنان نیز پیروان خود را دارد.

در طـــول تاریـــخ بشـــر، ســـادگی صرفهجویانه نه یـــک انتخاب بلکه اجبار بوده اســـت - بـــه همین دلیل ارزش اخالقی محسوب میشد. اما بـــا پیدایش ســـرمایهد­اری صنعتی، جامعـــه مصرفکننـــ­ده سیســـتمی به وجـــود آمد کـــه متعهد به رشـــد بیوقفـــه اســـت و در کنـــار آن نیـــز، جمعیتی به نام «بازار» رشد کرد که تشـــویق میشد تا با اســـتاندا­ردهای سنتی، بیش از حد نیاز خرید کند. در نتیجه، بین «ارزشهای ســـنتی» که به ارث برده بودیم و «ضرورتهای مصرفگرایان­ـــه» فرهنـــگ معاصر، شکاف ایجاد شد.

در دوران پیشـــامدر­ن، تناقـــض بیـــن نصایـــح فیلســـوفا­ن و نحـــوه زندگـــی بســـیار زیـــاد بـــود. ثـــروت امنیت مـــیآورد، اما نمیتوانســ­ـت ثروتمنـــد­ان را در مقابـــل بدبختیهایی مانند جنگ، قحطی، بیمـــاری، بیعدالتـــ­ی و بدرفتـــار­ی حاکمـــان مســـتبد حفظ کنـــد. پیش از ظهور کشـــاورزی با ماشـــینآا­لت، دموکراســـ­ی، حقوقشـــهر­وندی، کشـــف آنتیبیوتیک­هـــا و آســـپرین، عمر طوالنی با رنج اندک، موفقیت محســـوب میشـــد. ولـــی امـــروزه، حداقل در جوامـــع ثروتمند، مردم انتظـــارا­ت بســـیار بیشـــتری دارند و یابنـــد.ًزندگـــی ســـاده بـــرای مردم معموال نیز میتوانند به آنها دست صرفاً امری کسالتبار است.

بـــا وجود ایـــن، به نظر میرســـد افـــراد جامعـــه، بویژه نســـل کنونی، بیش از پیش عالقهمندند تا «فواید زندگی ســـاده» را از نو کشـــف کنند. ممکن است برخی نوستالژی جهان پیشـــاصنع­تی یا پیشامصرفگر­ایانه را در ذهن داشـــته باشـــند یـــا با این گفتمـــان اخالقـــی حســـن تفاهـــم داشـــته باشـــند کـــه سادهزیســـ­تی با ایجـــاد ویژگیهای پســـندیده، مانند صرفهجویـــ­ی، انعطافپذیـ­ــری و اســـتقالل، همچنیـــن بـــا افزایـــش آرامـــش ذهنی، ســـالمت و نزدیک کـــردن فرد به طبیعت، او را انســـان بهتـــر یـــا شـــادتری میکنـــد. اینهـــا مباحـــث توجیهپذیــ­ـری هســـتند. با وجود اینکه آموزش آنها رسماً قابل احتـــرام اســـت، اما آموزگارانش­ـــان نتوانســـت­هاند قانعکننـــ­ده ظاهـــر شـــوند. میلیونهـــ­ا نفـــر از مـــا همچنـــان ســـاعتهای طوالنـــی به کار میپردازیــ­ـم، پول خـــود را خرج میکنیـــم، بدهکار میشـــویم و این چرخه همچنان ادامه دارد. اما چرا اینگونه است؟

پاســـخ واضـــح همـــان ریـــاکاری همیشـــگی اســـت. مـــا «فلســـفه صرفهجویـــ­ی» را تشـــویق میکنیم، امـــا تعلیمهـــا­ی آن را در زندگـــی روزمره خود فرامـــوش میکنیم. ما سبک سادهزیســـ­تی را مورد ستایش قرار میدهیم و آن را نشـــانه اخالق بینقـــص میدانیـــم، امـــا به رشـــد اقتصادی امیـــدوار هســـتیم و از آن خوشـــحال خواهیـــم شـــد و اغلـــب مـــا متقاضـــی خانههـــای بزرگتر، ماشـــینها­ی تخیلیتـــر و اجنـــاس الکچریتر هستیم.

امـــا مشـــکل تنها این نیســـت که عمل ما در تضاد با قواعدی است که به آنها تظاهر میکنیم. تفکر درباره ســـادگی/ الکچـــری، صرفهجویـــ­ی/ اســـراف اساســـاً متناقض هستند. ما اســـراف را محکـــوم میکنیـــم، زیرا بیفایـــده و برآمـــده از بیســـلیقگ­ی است، اما آثار باستانی را میستاییم که اسرافکاران­ه بنا شـــدهاند؛ مانند شـــهر ممنوعـــه در پکـــن یـــا قصـــر ورسای. حقیقت این است که آنچه که مـــا فرهنـــگ میدانیم بـــا انواع مختلفی از اسراف تغذیه شدهاند.

امـــا بـــه شـــکل تناقضگونــ­ـهای، زمانـــی کـــه اغلـــب مـــردم کمترین قـــدرت انتخاب برای نحـــوه زندگی خـــود داشـــتند، «سادهزیســـ­تی» قانعکنندهت­رین گزینه بود. بنابراین، گفتمانهای ســـنتی، زندگی ســـاده را بهعنـــوان یـــک ضـــرورت منطقی توجیه کردند. امـــا زمانی که زندگی ســـاده و صرفهجویـــ­ی بهعنوان یک گزینـــه و روشـــی از زندگـــی مطـــرح میشـــود، همـــان گفتمانهـــ­ا نیـــز دیگر کمتـــر خریـــدار پیـــدا میکند. بـــه ایـــن اعتبار اســـت که «فلســـفه صرفهجویی» جنبه تبلیغی به خود میگیـــرد. این جریان ممکن اســـت برای تغییـــر، تحت تأثیـــر دو عامل «اقتصاد» و «محیطزیســـ­ت» باشد. در دوره رکـــود اقتصـــادی، ماننـــد آنچه کـــه اخیـــراً رخ داد، میلیونها نفر بهطـــور ناگهانی وارد شـــرایطی میشـــوند که صرفهجویی بهعنوان یـــک «ضـــرورت» مطرح میشـــود و ارزش اخالقـــی آن، از نـــو آشـــکار میشود.

اکنـــون در برخـــی جوامع شـــاهد گرایـــش بـــه ســـمت ســـرمایهد­اری هســـتیم کـــه فاصلـــه «داشـــتهها» و «نداشـــتهه­ا» را بیـــش از پیـــش میکنـــد. ایـــن نابرابریهـ­ــا مـــوج جدیـــدی از انتقادهـــ­ا را نســـبت بـــه اسراف و ولخرجی به وجود میآورد. زمانی که بســـیاری از مردم زیر خط فقـــر زندگـــی میکننـــد، نمایـــش آشـــکار تمول و الکچریگری ناپسند جلـــوه میکنـــد. طبـــق گفتـــه اپیکور و آمـــوزگار­ان دیگـــر، اگر در ســـادگی یکسری نیازهای اولیه بشر برآورده شود، فرد زندگی کامالً خوبی خواهد داشـــت. در دوران مـــدرن، آبراهام مزلو، روانشناس، در کتاب «سلسله مراتـــب نیازها» از ایـــن دیدگاه بهره میگیرد. اگـــر این گفتمان درســـت باشـــد، بیـــان روشـــی اســـت بـــرای استفاده اضافه سرمایه، تا اطمینان حاصل شـــود که نیازهای اولیه همه افراد، مانند غذا، مسکن، بهداشت، آموزش، خدمـــات رفاهی و حمل و نقل عمومی، با هزینـــه کم برآورده شـــده اســـت. نباید اینگونه باشد که ثروت تنهـــا به جیب ســـرمایهد­ارها سرازیر شود.

هـــر قـــدر هـــم کـــه آمـــوزگار­ان سادهزیســـ­تی خردمنـــد بـــوده باشـــند، شـــاید برای افـــرادی مانند ســـقراط یـــا اپیکـــور پیـــش نیامـــده باشـــد کـــه از سادهزیســـ­تی در جهت حفـــظ محیطزیســـ­ت بحث کننـــد. دو قـــرن از صنعتیســـا­زی میگـــذرد که بـــرای زمیـــن افزایش جمعیـــت، فعالیتهـــ­ای آشـــفته اقتصـــادی، آلودگـــی هـــوا و آبها، زبالههای ســـمی، فرســـایش خاک، جنگلزدایــ­ـی، انقـــراض گونههایی از گیاهـــان و حیوانـــات و گرمایـــش جهانـــی را ارزانی داشـــت. فلســـفه سادهزیستی بیانگر ارزشها و مدافع ســـبکی از زندگی اســـت که شاید در جهت برآوردن آرزوی ما در حرمت قائل شـــدن بـــرای ایـــن گرایشها و حفظ اکوسیســـت­مهای آســـیبپذی­ر سیاره ما عمل کند. بسیاری از مردم هنوز قانع نشـــدند، اما اگر ناپایداری روشهـــای کنونـــی در ســـاختن، گرفتن، هزینه کـــردن و دورانداختن ثابت شـــود، شاید روزی، خیلی زود، باز به ســـمت «ســـادگی» سوق پیدا کنیم. در چنین حالتی، سادهزیستی ســـنت قابل احترام فلسفه آینده را در خود جای خواهد داد.

 ??  ??
 ?? امریس وستاکات * استاد فلسفه دانشگاه نیویورک مترجم:فرزانهاسکن­دریان ??
امریس وستاکات * استاد فلسفه دانشگاه نیویورک مترجم:فرزانهاسکن­دریان

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran