نجات اقتصاد با نوسازی اعتماد عمومی
نقطه شروع «گفتوگوی ملی» میتواند از اقتصاد باشد
باید همدیگر را به رسمیت بشناسیم تا از این معبر سخت، گذر کنیم؛ و گرنه عواقب بدی خواهیم داشت و نتیجهای حاصل میشود که همه از آن پشیمان میشویم بهبودهـــای قابل توجهی در شـــاخصهای اقتصادی اتفاق افتـــاده؛ این بهبودها نسبت به شرایط وخیم گذشته، مطلوب است اما با انتظار مردم فاصله زیادی دارد
اکنـــون بازســـازی امید و اعتمـــاد مردم به آینـــده حتی از کاهش تـــورم و افزایش صادرات و هر مؤلفه دیگری مهمتر است
■ کارشناسان ریشـــههای اعتراضات دی ماه را از جنبههای مختلف سیاســـی، اجتماعی و عمدتـــاً اقتصـــادی ارزیابی کردنـــد. با این حـــال همان گونه که از ســـمت و ســـوی این اعتراضات، شـــعارها و بعضاً طرح مطالبات صـــورت گرفته بر میآید، گرایش به ســـمت مســـائل اقتصادی بیشـــتر بود. تحلیل شما چیست؟
بررســـی و تجزیـــه و تحلیـــل دالیـــل اعتراضهـــا و تظاهـــرات خیابانـــی اخیـــر متخصصـــان خـــود را میطلبـــد؛ من فقط میتوانـــم جنبـــة اقتصـــادیاش را توضیح دهم. برای بررســـی پیش زمینههای چنین رویدادی الزم است شرایط رفاهی خانوارها را در بازه زمانی نســـبتاً طوالنی مورد بررسی قرار دهیم.
من ابتدا به بـــازه زمانی جنگ تحمیلی تـــا ســـال ۴۷ اشـــاره میکنـــم. خانوارهـــا در دوران جنگ در شرایط فشار زیاد مشکالت اقتصـــادی و رفاهـــی زندگی کردنـــد. پایان جنگ نیز با یـــک دوره اصالحات اقتصادی همراه بود و قیمتها تغییر زیادی داشـــت. و در سالهای 3۷-۴۷ هم به خاطر بحران ارزی و تـــورم، تالطمهایی در اقتصاد اتفاق افتاد؛اما از ســـال ۴۷ تا سال ۴8 روند باثباتی را در بهبود وضعیت زندگی مردم مشاهده میکنیم. این بهبود هـــم خانوارهای دهک اول را شامل میشـــود - که کم درآمدترین گـــروه درآمـــدی جامعـــه هســـتند- هـــم خانوارهـــای پر درآمـــد. آهنـــگ بهبود هم تقریباً دارای شـــیب نسبتاً مســـاوی با کمی بهبود نسبی برای قشر کم درآمد، به گونهای که بهطور متوسط، ســـطح رفاه خانوارها در این 10 سال دو برابر شد و وضع زندگی مردم شاهد ارتقای کیفیت نسبتاً مناسبی بود. این 10 ســـال، تنها دوره بعد از پیـــروزی انقالب اسالمی است که طی آن شاهد بهبود پایدار وضعیترفاهیخانوارهاهستیم.
بـــازه زمانی بعـــدی فاصله ســـال ۴8 تا ۲۹ اســـت. اطالعـــات بودجـــه خانوار نشـــان میدهد از ســـال ۴8 در شرایط رفاهی مردم تغییر ایجاد شـــده؛ به عبارتی سال ۴8 برای خانوارهـــای دهکهای اول، دوم، ســـوم و تا اندازهای چهارم و پنجم نقطه چرخش است و در نتیجه آن مشـــاهده میکنیم از سال ۴8 تا 88 این گـــروه های درآمدی روی یک خط افقی قرار گرفتهاند و روند رو به رشد وضعیت رفاهی آنها، متوقف شده است. ■ علیرغم اینکه شـــعار عدالت و مبارزه با تبعیضونابرابریطیاینسالهادادهشد!
بله. در ســـال ۴8 تحول بزرگ سیاســـی در کشـــور اتفـــاق افتاد کـــه کانـــون آن ایجاد یک دگوگونی اساســـی نســـبت به روندهای گذشته با محوریت توجه به قشر کم درآمد جامعـــه بود. بر این اســـاس عنوان شـــد که قشـــر کمدرآمد جامعه متضرر شده و باید شرایطش بهبود پیدا کند. طرح این مواضع، هیجانی در جامعه ایجاد کرد و طبیعتاً گروه های کـــم درآمد هـــم به آن واکنش نشـــان دادند. در چنین شـــرایطی مطالبه قشر کم درآمـــد جامعـــه در اولویـــت قـــرار گرفت و انتظارات بـــاال رفت. این تحوالت با افزایش منابع کشـــور همزمان شـــد. به گونـــهای که بیشترینمیزاندرآمدهایناشیازصادرات نفت را در این دوره داشـــتیم. با این همه نه تنها در زندگی مردم بهبودی حاصل نشد، بلکه روند گذشته هم کامالً متوقف شد. ■ این وضعیت با اوضاع سالهای 4۷ تا 4۸ متفاوت بود؟ آن زمان به انتظارات دامن زده نشد؟
بلهمتفاوتبود.کسیدرفاصلهسال۴۷ تا۴8 نگفته بود: «مردم فقیر! ما میخواهیم وضع شـــما را خوب کنیم»؛ حتی برداشت عمومـــی این بود که اقتصاد مســـأله اصلی تصمیمگیرندگان نیســـت. ولی واقعاً وضع مردم در حال بهبود بود. در ســـال های بعد از ۴8، هم به مطالبات خیلی دامن زده شد، هم تصمیمـــات زیادی با هـــدف تحول در فقر گرفته شـــد. اما ما مشاهده میکنیم که در ســـال 88 یعنی پس از ۴ سال، با انبوهی از مطالبـــات برآورده نشـــده رو به رو بودیم. به عبارت دیگر، قشـــر کم درآمـــد، دقیقاً در همان جایی قرار داشت که در سال ۴8 بود. مطالباتی که عمدتاً از سوی قشر کم درآمد مطرح شده بود.
در این بازه اتفاق دیگری هم رخ داد. در سال ۹8 واریز یارانه نقدی آغاز شد که برای همه اقشـــار مهم بود و برای قشر کم درآمد خیلی مهمتر. بخصوص که مبلغ پرداختی فراتـــر از میزانی بـــود کـــه از افزایش قیمت حاملهای انرژی حاصل شده بود. پرداخت یارانه قدرت خرید مـــردم را افزایش داد اما بالفاصله با ایجاد رکود تورمی خیلی عمیق و بیســـابقه ســـالهای 1۹-۲۹ ایـــن بهبـــود موقتیتقریباً،خنثیشد.
ســـال 3۹ رشـــد اقتصـــادی ســـه درصد داشـــتیم که رشـــد باالیی نبود و به این معنا نبود که جوشش درآمدی اتفاق افتاده باشد بلکه اهمیتـــش در این بود که رشـــد منفی متوقف شده بود.
سال ۴۹ هم قیمت نفت کاهش خیلی زیـــادی پیدا کرد. بانک مرکزی رشـــد منفی و مرکز آمار، رشـــد نزدیک به صفر را نشـــان مـــیداد کـــه انعـــکاس آن را در اطالعـــات بودجه خانوار هم مشاهده میکنیم.
ســـال 5۹ رشـــد اقتصادی داشـــتیم اما ترجمه این رشـــد به رفـــاه خانـــواده و تأثیر مثبـــت در ســـبد رفاهـــی خانوادههـــا طول میکشد. چون بیشتر این رشد اقتصادی، در پائیز و زمســـتان 5۹ رخ داده است و تا اثرات آن به سال 6۹ برسد زمان میخواهد.
بنابر این اگر بخواهیم در خصوص آنچه در این ســـالها اتفاق افتاد ســـخن بگوییم، باید تصریح کنیم که قشر فقیر و کم درآمد جامعه گرچه یارانه نقدی دریافت کرد ولی بخش عمده این یارانه با رکود تورمی ایجاد شده سوخت شد؛ در عین حال بهبودهایی هم کـــه در شـــرایط اقتصـــادی کشـــور طی سالهای بعد رخ داد، تنها در جهت جبران بخشی از آسیبهای رکود تورمی سالهای 1۹-۲۹ بود. شاخصها بهبود نشان میدهد اما ما هنوز به نقطه قبلی نرسیدهایم.
نکته دیگر این اســـت که اثر یارانه نقدی برای اقشـــار فقیر بیشـــتر بود اما برای قشـــر متوســـط، اثر رکود تورمی بیشـــتر بود. جمع جبـــری یارانه و رکود تورمی بـــرای این گروه وسیع (طبقه متوسط) منفی بود. به همین دلیل قشر متوســـط هنوز به شرایط سال 0۹ نرسیدهاست. ■ خیلیهـــااعتقاددارندهمیـــنجبرانیکه دولت از آن حرف میزند و شـــما هم اشـــاره کردید، نمـــود زیادی در زندگی مـــردم ندارد. سیاســـتهای انقباضی که در این چند سال اعمال شـــد، اگرچه تورم را تـــک رقمی کرد و این تورم تک رقمـــی ادامه دارد اما در ســـبد رفاهی مردم نمودی ندارد. یعنی جبرانی هم که میگوینـــد از دیدگاه مردم وجـــود ندارد و همین هم باعث شده مردم فکر کنند شرایط معیشتیشاننسبتبهقبلبدترشده.
آمـــار و ارقـــام نمیگوید شـــرایط مردم نســـبت به ســـال ۲۹ بدتر شـــده است؛ نکته اینجاســـت کـــه ســـال 138۴ انتظاراتـــی در جامعه ایجاد و به رســـمیت شناخته شد که محقق نشد؛ و باعث گردید که نگرش مردم بویژه قشر کم درآمد جامعه بدلیل برآورده نشدن مطالباتشان در ســـالهای ۴8 تا 88 بسیارمنفیوخشمگینانهشود.
همین وضعیت در ســـال ۲۹ برای قشر متوســـط اتفـــاق افتـــاد. در آن زمـــان مردم بخصوص قشر متوسط، در ارتباط با شرایط بینالمللی خیلـــی مضطرب بودند؛ اینکه چه خواهد شـــد؟ مردم منتظـــر تعاملی با دنیا بودند کـــه در نتیجه آن تغییر عمدهای در زندگی شـــان ایجاد شـــود. ایـــن مطالبه، انتظاراتـــی بســـیار فراتر از ظرفیـــت واقعی برجام در جامعه ایجاد کرد. بنابراین ما با دو مطالبه فشـــرده مواجه بودیم؛ یکی مطالبه قشـــر کم در آمد جامعه که بـــه دلیل عدم تحقق آنچه که گفته شده بود، شکل گرفته بود و دیگری مطالبات قشر متوسط جامعه که آنها هم دچار همین وضعیت شدند. در نتیجه جامعه امروز با نیازهای جدی پاسخ داده نشده مواجه است. ■ منظور شـــما انتظـــار معطوف بـــه آینده و شرایط ســـالهای بعد و بهبود یا عدم بهبود اقتصاددرآیندهاست؟
بلـــه. چیزی کـــه بـــه نظر مـــن اهمیت دارد وضعیت ســـرمایه اجتماعی و امید به آینده است. اگر جامعه به این نتیجه برسد که به رغم وجود مشـــکالت و شـــرایطی که رضایتبخش نیســـت، روند سیاستهای کشـــور و نحوه برخورد مســـئولین در جهت بهبود شرایط مردم است، همراهی خواهند کرد. اگر بـــه مردم این اطمینان داده شـــود که همینطور که در 10 ســـال ۴۷31 تا 1383 وضعیـــت رفاهیتان دو برابر بهتر شـــد، در 10 ســـال آینده بیش از دو برابر رشد خواهید داشت، به ســـمت آرامش حرکت خواهیم کرد.
بنابراین به نظر من گلوگاه ما امید است؛ آمارهای اقتصادی نیســـت. مهم این است تا چه اندازه شـــرایط عمومی کشور میتواند این امید را احیا و ایجاد کند؟ و این مسألهای نیســـت که مردم فقـــط امروز بـــا آن مواجه باشند؛ سالهاست با آن مواجهند. در نتیجه انتظارشانایناستکهبرایشانترسیمشود چه زمانی قرار است کدام مشکل حل شود و کارهایی که قرار است مشکالت را حل کند، چگونه پیش میرود؟ این قاعدتاً مهمترین ســـؤال مردم است. اگر پاسخ قابل قبولی به این سؤال داده شود، مردم خواهند توانست مشکالت را تحمل کنند.
در این میان اتفاق دیگری نیز در کشـــور بوقـــوع پیوســـته اســـت و آن این کـــه برآیند فضای رســـانهای کشـــور این موضـــوع را به مردم القا کرده که مســـئولین شـــما مشکل دارند؛ یا حقوق باال میگیرند یا درگیر مسائل فســـاد مالی هســـتند. وجه غالب تبلیغات رســـمیمان ایـــن اســـت. و ایـــن در حالـــی اســـت که در دنیا ایـــن کار را نمیکند. چون خطرناکاست.
در واقـــع در اتاقی که پر از گاز اســـت، هی کبریـــت میکشـــند. شـــاید اگر این مســـائل درســـت تجزیه و تحلیل میشد و مسئوالن کنـــار هم قرار میگرفتنـــد، آن موقع رویکرد دیگری در حکمرانی داشـــتیم. صادقانه به مردم میگفتیم: «مردم! این مشـــکالت ما هستند؛ ما هم قبول داریم و سعی میکنیم حلشـــان کنیم.» همه هم دســـت به دست هـــم میدادیم. امـــا اآلن همـــه مقابل هم هستند. امروز کشور مانند مریضی است که در حالت بد در بیمارستان قرار گرفته اما هم بستگان با هم و هم پزشکان با هم درگیرند. ■ شمابهموضوعسرمایهاجتماعیورویکرد آینده اشاره کردید؛ به صورت کلی حرف شما درست است. مردم میبینند شاخصهای کالن بهبود پیدا کرده؛ سیاســـتهای پولی و اقتصادی در مسیر درســـتی قرار گرفته و این آغاز راه اســـت. اما از آن طرف نگاه میکنند به حکمرانی سیاســـی، اجتماعی و امثالهم. طبیعتاً اگر از این طرف ناامید شوند و ببینند پیشرفتی حاصل نشـــده نه تنها به حکمرانی بدبین میشوند بلکه ممکن است چیزی که درعرصهاقتصادیمیبینندنیزبهچشمشان نیاید...
من دقیقـــاً همیـــن مطلـــب را توضیح دادم؛ شرایط زندگی مردم از نظر استاندارد زندگی اآلن با مشکالت زیادی مواجه است. بهبودهـــای قابل توجهی در شـــاخصهای اقتصادی اتفاق افتاده؛ این بهبودها نسبت به شـــرایط وخیم گذشـــته،مطلوب اســـت اما بـــا انتظار مردم فاصله زیـــادی دارد. اگر مردم احساس کنند مسئوالن کشور در قوای مختلـــف همچنین فضای عمومی کشـــور معطوف به حل مشـــکالت است همراهی میکنند؛ در این میان هر چند ممکن است مســـئوالن در راه حلها با هم اختالف نظر داشته باشند، اما این امید ایجاد میشود که آنها در حال حل مشکل هستند و میدانند باالخره به نتیجه واحدی میرســـند. اما اگر مـــردم ببینند فضـــای عمومـــی، درگیری و دعواســـت و ازبرآیندش چیزی عاید مردم نمیشود ناامید خواهند شد. شما روزنامهها را ورق بزنید و فضای مجازی را بررسی کنید، خواهید توانســـت فضای عمومی را ببینید؛ متأسفانه مردم جز مچگیری و درگیر شدن چیزی نمیبیننـــد. اگر مدارای سیاســـی در داخل کشـــور باال برود و انعطاف بیشـــتری نشان دهیم، فضا بهتر خواهد شد.
کشـــور مـــا جـــزو جوانترین کشـــورهای دنیاست و باید نحوه رفتار و سلوک با جوانان اصالح شـــود؛ اثر این خیلی بیشتر از کاهش تورم اســـت. این که جوان حـــس کند دیده میشـــود و مســـألهاش مورد توجه اســـت و به خواســـتههایش توجه میشود. در چنین شرایطیمیگوید:«قبولدارممشکلهست و حـــل آن زمـــان میبرد، اما همـــه در حال تالش هستند.» یا مســـأله فساد و شفافیت مالـــی موضوع تعییـــن کنندهای اســـت و با تورم قابل مقایسه نیســـت. در همین راستا رئیس جمهوری به وزیر اقتصاد دستور داد از ســـال ۷۹ هر پرداختی خزانه روی سایت وزارت امـــور اقتصادی و دارایی ثبت شـــود. اگـــر این کار انجام شـــود این کجـــا و آن کجا که فکر کنید خزانه جعبه ســـیاهی است که درآمدهای کشـــور در آن ریخته می شود و از آن طرف نمیدانیم چـــه اتفاقی میافتد؟ ایـــن شـــفافیت جامعـــه را آرام میکند. کار دولت، توزیع رانت و دادن امتیازها نیست. شـــاید وجه اقتصادی یک بخـــش زمینهای تنشهای اخیر بود، امـــا اصل موضوع این اســـت که اآلن مردم نســـبت بـــه آینده چه چشـــماندازی دارنـــد. اگر از مـــردم راجع به آینده نظرســـنجی کنند، چنـــد نفر با روحیه خیلی مثبـــت میگویند: «مـــا میدانیم به جلو میرویم؛ هر چند اآلن مشکل داریم»؟ جامعـــه میتوانـــد مشـــکالت بزرگتـــر از مشکالت فعلی و موجود را بپذیرد، اگر ببیند مسئوالن با عزم واحد و با سرعت خوبی به سمت حل مشکالت پیش میروند و اما اگر این طور نباشد مشکالت کمتر از اینها هم میتواند مسأله آفرین شود. ■ شـــما چنـــد بـــار در ایـــن راســـتا بحـــث گفتوگوی ملی را مطـــرح کردید. اکنون به نظر شـــما آغاز این گفتوگـــو در بخشهای مختلفچهفوریتیدارد؟
مـــن پیشتر هم گفتـــهام ما اگـــر مانند افغانســـتان لویی جرگهای درست کنیم که از جناحهای مختلف در آن حضور داشـــته باشـــند و روی یـــک اصولـــی توافـــق کنیم، مشکالت قابل حل اســـت. بارها گفته شده همـــه در یک کشـــتی نشســـتهایم و اگر این کشـــتی غرق شـــود، همه ضرر میکنند. به همین خاطر قبالً گفتم و اآلن هم میگویم نقطه شروع «گفتوگوی ملی» میتواند از اقتصاد باشد؛ چون قابل اندازهگیری است. در حوزههـــای دیگـــر مســـائل کلـــی مطرح میشـــود و معیار و ســـنجش دقیقـــی برای محاسبات و توافقات نیز وجود ندارد.
امـــا اگـــر ایـــن شـــرایط فراهـــم نشـــود و گفتوگـــوی ملـــی شـــکل نگیـــرد، طبیعتاً مشکالت بغرنجتر خواهد شد و با عدم حل آنها و عدم حرکت رو به جلو شاهد انباشت مشکالت و مطالبات خواهیم بود. باید زبان گفتوگو بـــا همدیگر را تعریـــف کنیم و به دغدغههای همه طرفها احترام بگذاریم. این که مدام به همدیگر بگوییم من خادم هستم و تو خائن؛ در چنین فضای گفتمانی مشـــکالت حل نخواهد شـــد. اگر مؤسسات مالی امروز دچار مشکل شدهاند، هشداری است که ممکن است بانکها هم با چنین مشکلی مواجه شـــوند. اگر تظاهرات مردم را در دی ماه شـــاهد بودیم، هم هشدار این است که ممکن است بیشتر و بزرگتر شود و ابعاد وسیعتری به خود بگیرد. مسائلی که در مقیاس کوچک میبینیم، به ما عالمت آماده باش میدهند. ممکن اســـت دفعه بعد فرصـــت در اختیار شـــما نباشـــد و اگر همینطور ادامه دهیم و در همین روند پیش برویم، در معرض خطر خواهیم بود. ■ درآســـتانه ششمینســـالدولتروحانی هســـتیم؛ شـــما در ایـــن شـــش ســـال ایـــده گفتوگوی ملی را پیگیـــری کردهاید؟ هم در همفکری و همیـــاری با رئیس جمهوری و هم با دیگِر بخشهای دولت و حاکمیت. آیا به نتیجهای رسیدید؟ آیا اســـتقبالی از این ایده شد؟
خیر. ■ یعنیپیگیریکردیدوبهنتیجهنرسیدید؟
بلـــه؛ نمیخواهم مقایســـه کنـــم اما در مذاکرات هســـتهای، ما «گفت گو» داشتیم. گفتوگوی رســـمی یعنی مذاکره؛ مســـائل و نتایـــج روی کاغذ میآیـــد و تعهدی برای طرفین ایجاد میشود. من به یاد دارم قبل از ایـــن دولـــت در دورانی که آقـــای جلیلی مذاکـــره میکـــرد، واژه برد-برد را شـــنیدم. وقتی میگوییم برد- برد یعنی میپذیریم دستاورد داشته باشیم به قیمت آنکه طرف مقابل هم دستاورد داشته باشد. گفتوگوی داخلی هم باید برد-برد باشـــد و طرفین به این درک برسند که مصلحت ملی مهمتر از همه چیزهاســـت. مصلحت ملی ایجاب میکنـــد بهرغـــم این کـــه با شـــما اختالف نظر دارم، با شـــما کنار بیایم. من بخشی از صحبت شما را میپذیرم شما هم بایستی
بخشـــی از صحبت مرا بپذیریـــد؛ در چنین شرایطی من به همه خواستههایم نرسیدم شـــما هم همینطور؛ اما برای هـــر کدام از ما شـــرایط بهتر از زمانی است که با هم درگیر بودیم. ■ چرااستقبالینشدوموضوععقیمماند؟
برداشت درستی از ابعاد پیچیدگی های موجـــود در همـــه زمینهها وجود نـــدارد در ■ حالی که قبل از این که هزینههایی تحمیل شـــود بایـــد بتوانیم خودمان مســـأله را حل کنیم. اما من پیشرفتی در این زمینه مشاهده نکردم.
■ از طرف چه بخشهایی مقاومت نشـــان داده شد؟ در ســـطح دولت هماهنگی وجود داشت؟
هماهنگی یک چیز اســـت و عزم و اراده چیـــز دیگـــر. به خط شـــدن همـــه بخشها بســـیار سخت اســـت. در این شـــرایط وقتی بحـــث گفتوگـــوی ملی باشـــد، چون همه بخشهای مدیریتـــی و حاکمیتی حق را به جانـــب خـــود میدانند، طبیعتـــاً مقاومت و مخالفت میکننـــد. ولی وقتـــی گفتوگو و مذاکره نباشـــد، هر کـــس میتواند خود را بالقوه قهرمان تصور کند. مســـابقه فوتبال که برگزار میشـــود اگر نتیجه مساوی باشد، تماشـــاچیان معموالً خوشـــحال نیســـتند؛ مگر این که در ســـرجمع امتیازها مساوی به معنای برد باشـــد. اگر برنده باشـــید، نصف اســـتادیوم خوشـــحالند و نصـــف ناراضی. پیروز بازی به عنوان قهرمان از زمین بیرون میآید. اما در گفتوگو قرار نیست قهرمان بیرونبیاییم.
در نظام ادارهای کشور ما هر مجموعهای کار خود را انجام میدهد. این وضعیت فرق میکند با وضعیتی که در آن روی اصولی که خیر و صالح مردم در آن باشد، گفتوگوی ملی صورت پذیرد و توافق حاصل شود.
■ شماتاکنونچندینمرتبهدرخصوصآثار زیانبار عدم حل ابرچالشهای اقتصادی در حوزههایمختلفسخنگفتید.اکنونبرخی کارشناســـان معتقدنـــد امـــکان حل بخش اعظمیازابرچالشهادرحوزهاقتصادوجود ندارد و یا هزینه سنگینی بر آن مترتب است؛ مانند مسأله اشتغال که برخی معتقدند حل آن غیر ممکن اســـت. فکر میکنیـــد قبل از اینکهاینابرچالشهازمینهرابرایفروپاشی سیاســـی – اقتصادی احتمالـــی فراهم کند، وقتیبرایحلآنهاماندهاست؟
بلـــه؛ مـــن بـــا قاطعیـــت میگویـــم که ابرچالشها هنوز هم در مرحلهای هســـتند کـــه راه حـــل دارند. امـــا مهم این اســـت که قوای کشور بسیج شـــوند و بخواهند که این ابرچالشهـــا را حـــل کنند. امید داشـــتن به آینده به اندازه همین ابر چالشها اهمیت دارد. باالخـــره انتقـــال قدرت از نســـل ما به نسل جدید رخ خواهد داد. نسل جوان تری میآیـــد و کشـــور را اداره میکنـــد. مهم این است که نسلی که در حال ورود به مدیریت ■ کشـــور اســـت و از نظـــر من بـــرای مدیریت ذیصالحتـــر اســـت، ناامید نشـــود. راه حل ابرچالشهادردسترساست؛چونبیماری و راه عـــالج را میدانیـــم. مهم عـــزم و اراده سیاســـی واحد برای حل این مسائل است. من نگران این هســـتم که این عـــزم و اراده سیاسی به وجود نیاید. در گام اول همه باید روی حل مشکل متمرکز شوند.
مشکالت قابل حل است و نباید مایوس شـــد. مهم این است که امید واقعی نه امید تبلیغی و ســـطحی در کشور شـــکل بگیرد. اکنون مهمترین مسأله ما بازسازی اعتماد عمومی و احیای ســـرمایه اجتماعی است. این که چگونه میشود این اعتماد عمومی را احیـــا کرد؟ چگونه میشـــود امیـــد در دل جوانها ایجاد کرد که احساس کنند کشور به سمت خوبی جلو میرود؛ ولو با جادهای پر از دست انداز! اکنون بازسازی امید و اعتماد مردم به آینده حتی از کاهش تورم و افزایش صادرات و هر مؤلفه دیگری مهمتر است! ■ اقتصاد ایران ممکن اســـت در سال آینده تحت تأثیر مؤلفههای مختلفـــی قرار گیرد. از چالشهای مربوط بـــه برجام و احتمال رد آن از سوی ترامپ تا تحریمهای جدیدی که ممکن اســـت به بهانههای موشکی اعمال شـــود و مشکالتی که ممکن اســـت در زمینه تعامالت بینالمللی اقتصاد ایران به وجود آید. با عنایت به این مؤلفهها، اقتصاد ایران در سال آینده چه وضعیتی خواهد داشت؟ پیشبینیشماچیست؟
ســـؤال سختی است؛ به نظرم یک نظام تدبیـــر مناســـب میتواند مانـــع از به وجود آمـــدن مشـــکالت جدیـــد شـــود؛ خیلـــی از مســـائل ما اجتنابناپذیر یا خارج از کنترل ما نیست. مســـلماً احتماالت پیش روی ما دامنههای متفاوتی برای سال آینده مطرح میکند که طیف وســـیعی از نتایج را شامل خواهدشد.درستاستمسائلبینالمللی مهم اســـت اما قبالً هم گفتهام گفتوگوی داخلی مهمتر اســـت. باید ابتـــدا خودمان روی اولویتهایمان به جمعبندی برسیم. یکی از مواردی که باعث میشود اختالفات بـــه صـــورت فرسایشـــی در بیایـــد متفاوت بودن فهرســـت اولویتها اســـت. یک گروه موضوعی را شماره یک میداند و یک گروه موضوع دیگر را! نمیشـــود ما سه تا اولویت یک داشـــته باشـــیم! روزی که بر سر ترتیب اولویتها به تفاهم برسیم، در مسیر رشد و بهبود قرار خواهیم گرفت.
دولـــت اصالحاتی در حـــوزه اقتصاد آغاز کردهواصالحاتیراهمطبیعتاًبرایسالهای آتی در نظـــر خواهد گرفـــت؛ اصالحاتی در حوزه سیاســـتهای پولی و مسائل بانکها تعبیه شـــده و برخی هـــم برای ســـال آینده پیشبینی شد. برخی از این اصالحات مانند بحث یارانهها و اصـــالح قیمت انرژی که در بودجه دیده شـــده بود، در نطفه خفه شـــد. با توجه به مجموع شـــرایط، فکـــر میکنید چه چشـــماندازی فراروی اصالحـــات اقتصادی باشد؟
وضعیتموجوداقتصادکشورمانندیک مثلث سه ضلعی است که در یک رأس آن شرایط رفاهی مردم قرار دارد. در خصوص شرایط رفاهی مردم نکتهای وجود دارد؛ این که در یک دوره 10 ســـاله بهبود داشتیم و 10 ســـال هم درجا زدیم. ایـــن دو را باید با هم دید. ضلع دیگر مثلث اصالحات اقتصادی اســـت که کشـــور به آن نیاز دارد. امـــروز اگر بگویند برای حل آلودگی هوا، راه حلی وجود دارد که اصالح قیمت حاملهای انرژی در آن دیده نشـــده، فریب دادن مردم اســـت. چـــون تا رفتـــار مصرفی مـــردم تغییر نکند اتفاقـــی نمیافتد. اصالحـــات گرچه متنوع هستند ولی وجه اشتراکشان در این است که اجرایشان الزم است اما در کوتاه مدت هزینه تحمیلمیکنند.
ضلع ســـوم ایـــن مثلث درجـــه اعتماد به اداره کنندگان کشـــور اســـت. این که اداره کنندگان کشـــور را برای اجـــرای اصالحات و حل مشـــکالت واجد شـــرایط میشناسیم یا نـــه؟ واجد شـــرایط بـــودن یعنـــی اینکه مسئوالن سه ویژگی داشته باشند: میدانند، میخواهندومیتوانند.
اگـــر ضلع ســـوم (اعتماد به مســـئوالن) مورد خدشـــه واقع شده باشـــد، پیگیری آن دو ضلع دیگـــر (اصالحات اقتصادی و حل مشکالت رفاهی) هزینه بر است و در شرایط موجـــود خطرنـــاک! اینکه مســـأله احیای امید و بازسازی سرمایه اجتماعی را مطرح میکنیم برای این است که مسأله اعتماد به مسئوالن و مدیران به عنوان ضلع اساسی در اصالح موفقیتآمیـــز اقتصاد به وجود آید. مردم اگر اعتماد داشته باشند که با افزایش قیمت سوخت ناوگان حمل و نقل نوسازی میشود، همراهی نشان میدهند. به شرط آن کـــه مطمئن باشـــند منابع ایجاد شـــده در مسیر درســـت هزینه خواهد شد؛ در این خصوص باید نقشـــه راه داشت و نباید یک دفعه شوک وارد کنیم. واگـــراینامیدوســـرمایهاجتماعیوجود نداشتهباشد؟
در نبود ســـرمایه اجتماعی دســـت زدن به اصالحـــات اقتصادی خطرناک اســـت. پیش از هر اصالح اقتصادی، باید ســـرمایه اجتماعـــی ارتقا پیدا کند تـــا بتوان قدمهای بعدی را هم برداشـــت. ما ضمن این که با فوریت و بشـــدت به اصالحـــات اقتصادی نیاز داریـــم، باید پشـــتوانهاش که ســـرمایه اجتماعی اســـت را تأمین کنیم. زیرا اگر این سرمایه اجتماعی نباشد، خطرناک است و مشکالت جدی ایجاد میکند. مسئوالن هم بایـــد همدیگر را تحمل کننـــد و بپذیرند هر کس جزئی از این حرکت کلی اســـت. مانند یک تیم فوتبال که یکـــی گل میزند و یکی دفـــاع میکند؛ باید همدیگر را به رســـمیت بشناسیم تا از این معبر سخت گذر کنیم؛ و گرنهعواقببدیخواهیمداشتونتیجهای حاصل میشـــود که همـــه از آن پشـــیمان خواهیمشد.
گفتوگوی داخلی باید برد-برد باشد و طرفین به این درک برسند که مصلحت ملی مهمتر از همه چیزهاست. مصلحت ملی ایجاب میکند بهرغم این که با شما اختالف نظر دارم، با شما کنار بیایم. من بخشی از صحبت شما را میپذیرم شما هم بایستی بخشی از صحبت مرا بپذیرید؛ در چنین شرایطی من به همه خواستههایم نرسیدم شما هم همینطور